عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

من سید نورالله شاهرخی، عضو هیأت علمی دانشگاه لرستان، دکترای حقوق خصوصی دوره‌ی روزانه‌ دانشگاه علامه طباطبایی تهران (رتبه‌ی 13 آزمون دکتری) ، کارشناسی ارشد حقوق خصوصی از همان دانشگاه (رتبه‌ی 21 آزمون ارشد)، پذیرفته شده‌ی نهایی آزمون قضاوت، مدرس دانشگاه و وکیل پایه یک دادگستری هستم. این وبلاگ در وهله‌ی اول برای ارتباط با دانشجویان و دوستانم و در وهله‌ی بعد برای ارتباط با هر کسی که علاقمند به مباحث مطروحه در وبلاگ باشد طراحی شده است. سؤالات حقوقی شما را در حد دانش محدودم پاسخ‌گو هستم و در زمینه‌های گوناگون علوم انسانی به‌خصوص ادبیات و آموزش زبان انگلیسی و نیز در صورت تمایل، تجارب شما از زندگی و دید شما به زندگی علاقمند به تبادل نظر هستم.

***
***

جهت تجمیع سؤالات درسی و حقوقی و در یکجا و اجتناب از قرار گرفتن مطالب غیر مرتبط در ذیل پُستهای وبلاگ ، خواهشمند است سؤالات درسی و / یا حقوقی خود را در قسمت اظهار نظرهای مطلبی تحت همین عنوان (که از قسمت طبقه بندی موضوعی در ذیل همین ستون هم قابل دسترسی است) بپرسید. به سؤالات درسی و / یا حقوقی که در ذیل پُستهای دیگر وبلاگ پرسیده شود در کمال احترام ، پاسخ نخواهم داد. ضمناً توجه داشته باشید که امکان پاسخگویی به سؤالات ، از طریق ایمیل وجود ندارد.

***
***
در خصوص انتشار مجدد مطالب این وبلاگ در جاهای دیگر لطفاً قبل از انتشار ، موضوع را با من در میان بگذارید و آدرس سایت یا مجله‌ای که قرار است مطلب در آن منتشر شود را برایم بفرستید؛ (نقل مطالب، بدون کسب اجازه‌ی قبلی ممنوع است!) قبلاً از همکاری شما متشکرم.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

وصف حال

جمعه مرداد ۲۳ ۱۳۹۴، ۱۱:۰۰ ب.ظ

این فراز از دعای صباح ، چ زیبا وصف حال منو بیان میکنه ؛ تو گویی اصلن واسه من نوشته شده :


إِلَهِی قَلْبِی مَحْجُوبٌ وَ نَفْسِی مَعْیُوبٌ وَ عَقْلِی مَغْلُوبٌ وَ هَوَائِی غَالِبٌ وَ طَاعَتِی قَلِیلٌ وَ مَعْصِیَتِی کَثِیرٌ وَ لِسَانِی مُقِرٌّ بِالذُّنُوبِ فَکَیْفَ حِیلَتِی یَا سَتَّارَ الْعُیُوبِ وَ یَا عَلامَ الْغُیُوبِ وَ یَا کَاشِفَ الْکُرُوبِ اغْفِرْ ذُنُوبِی کُلَّهَا بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ. 


خداى من ، دلم در پرده‏‌هاى ظلمت پوشیده شده و جانم دچار کاستى گشته و عقلم مغلوب هواى نفسم شده و هواى نفسم بر من چیره آمده ، طاعتم اندک ، و نافرمانیم بسیار ، و زبانم اقرارکننده به گناهان است ، چاره من چیست اى پرده‌‏پوش عیبها ، اى داناى نهان‏ها ، اى‏ برطرف‏کننده غمها ، همه گناهان مرا بیامرز ، به احترام محمّد و خاندان محمّد.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • جمعه ۲۳ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۰۰ ب.ظ
  • سید نورالله شاهرخی

نظرات  (۱۱)

سلام. واقعا ازتون ممنونم  خیلی ارامش پیدا کردم ,  خدا  سایتونو کم نکنه,امیوارم همیشه شاد و پیروز و سلامت و موفق باشید و همیشه با  راهنماییهاتون ما رو کمک کنید.  
پاسخ:
سلام ؛ خواهش می کنم ؛ ممنونم از نظر لطف جنابعالی.
سلام ,قبول دارم زندگی انسان خالی از دغدغه و  احساس نیست درواقع عضو جدا نشدنی از زندگی ادمه اما خو  وقتی  ادم خوبی میکنه و احترام میذاره و دلسوزی میکنه و  دوستیه صادقانه ای داره به همون نسبت  انتظار همچین چیزایی رم از دوستش داره البته دیگه برام مهم نیس .من انقدر دوستیم واقعی بود که خیلی رفتاراشو نادیده میگرفتم منظورم اینه که اگه ناراحت میشدم گذشت میکردم که الان میفهمم خیلی اشتباه کردم.ناگفته نمونه از وقتی دانشگاه قبول شدیم کم کم رفتارش مغرورانه شد  چون رتبه اش خیلی بهتر شده بود /دانشگاه تربیت معلم قبول شد /خودم فک میکنم نباید خیلی خوب  میبودم  
پاسخ:
سلام ؛ از هر کسی ب اندازه‌ی درک ، شعور و شخصیتش انتظار داشته باشید و خودخوری نکنید ب خاطر بی معرفتی و ناشکری و ناسپاسی دیگران. او تا همین اندازه از معرفت نصیبش شده ک حتا ب اندازه‌ی یه سلام هم وختش رو در اختیار دوستش قرار نده ؛ جنابعالی خدا رو شکر کنید ک این توفیق رو نصیبتون کرده ک مث او نباشید.
سلام. شما درست میگید منم تصمیم گرفتم که دیگه برام اهمیتی نداشته باشه.میذارمش توی صندوقچه خاطرات , خاطره ای دور و مبهم تا کم کم فراموشم شه. واقعا بعضی ادما به خوب بودن زیاد الرزی دارن
پاسخ:
سلام ؛ خیلی از زخم‌ها کهنه میشن ؛ درد ندارن دیگه ولی خراش عمیقی ک بر جان ما انداختن قابل رؤیته تا همیشه. انسان بودن ینی از این زخم‌ها زیاد داشتن ؛ زخم داشتن ینی حساس بودن و دغدغه داشتن و مگر انسانیت چیزی غیر از احساس و دغدغه است ؟ 
سلام.امروز تو خیابون زمانی که داشتم برمیگشتم خونه اتفاقی افتاد که هیچوقت فکرشم نمیکردم خیلی دلم گرفت دلم شکست  دلم میخواست گریه کنم . اگه شما جای من بودید چه عکس العملی نشون میدادید.شاید حرفام بچه گونه به نظر بیاد ولی خو دست خودم نیست   میخوام با شما در میون بذارم  اگ شما یکی از دوستای  بسیار بسیار صمیمیتو نو که حتی توی دبیرستان توی یه کلاس و سر یه میز مینشستید و تا  چند سال بعد ازونم هسچ مشکلی نداشتید یه دفه تو خیابون ببینید و او بیخود و بی جهت بدون اینکه ذره ای  با هم مشکلی داشته باشید بی تفاوت از کنارتون رد شه چه احساسی پیدا میکنید واقعا دلم گرفت............ما واقعا صمیمی  بودیم .هرکسی رو که میبینم مث یه بچه براش این قضیه رو تعریف میکنم   
پاسخ:
سلام ؛ این اتفاق اگه واسه شخص من بیفته ، راحت کنار میام باهاش ؛ ب هر حال ، باید ب مردم ، ولو اون مردم نزدیکترین دوستای آدم بوده باشن ، حق داد ک با هر کی میخان رابطه داشته باشن یا نداشته باشن ؛ دوستان صمیمی‌ای داشتم ک یک روز نمی‌دیدمشون حالم بد میشد ؛ حالا اما شاید ماه تا ماه هم خبر نداشته باشم ازشون. احساس جنابعالی محترمه واسه من ، ولی ب هر حال ، این ماجرا رو من اینطور می‌بینم.
هوووووووووووووو خانواده قاتل  هم ای قد ابراز بخشش نمیکنه از اولیای دم مقتول @امیدواریم تکرار نشه این جدال های داخل وب 
پاسخ:
ممنونم از کامنت جنابعالی.
بسیار از شما ممنونم 
شما لطف دارید ، چشم حتما
ب جزییات پاسخ شما ب کامنت من  کاری ندارم ولی درکل ما میایم از شما حمایت میکنیم شما میاین با یه طرز خیلی محترمانه ما را سرکوب میکنین،اینجوری نمیشه ک!!اصن وجهه ی قشنگی نداره!
استاد ب دلیل رفتار شما من اون جمله رو گفتم(یعنی این جمله رو نگفتم ،تایید کردم) ک خیلی پشیمونم ،شاید شما منو ببخشید ولی بخاطر این حرفی ک زدم هیچوقت خودمو نمی بخشم

پاسخ:
جنابعالی لازمه در نظر داشته باشید من طالب حمایت ب این قیمت نیستم ک یه بزرگواری بیاد بگه هر کس از معلمش انتقاد کنه کافر هست !!!! من در مقابل چنین حمایت‌هایی واکنش نشون ندم هم در مقابل خدا مسؤولم هم اینکه فردا کسی بیاد بخونه این وبلاگ رو با خودش میگه این معلم چقد از خود راضی هست ک در مقابل چنین اغراق و غلوی از خودش واکنش نشون نداد ؛ هم بی ادبی محکومه و هم حمایت چشم بسته و کورکورانه !

حالا هم موردی نیس ؛ هر چی بود گذشت ؛ امیدوارم زین پس در وبلاگ حضور داشته باشید و مث این چند روز اخیر ما رو از حضور خودتون محروم نفرمائید.
بنده خدمت شما عرض کردم از اون روز ک او شخص کامنت گذاشته و بنده تایید کردم،عذاب وجدان ،خواب و درس و ... منو مختل کرده چون تو عمرم بی احترامی به هیچ شخصی ولو کوچیکتر از خودم نکردم.
استاد شما هم نباید یه طرفه قضاوت کنید ،شما در جواب من حرف های زدید ک شایسته ی من نبود !! اینارو هم در نظر داشته باشید،نمیشه ک فقط واسه دیگران قاضی خوبی باشیم!
مشکلی نیست اسم خودمو هم مینویسم
حالا ببخشید 
پاسخ:
من در مکالماتم در وبلاگ ، دقیقن حواسم هست که کوچکترین جمله یا حتا کلمه‌ای ک بویی از « در نظر نگرفتن شأن خودم و دیگران » رو با خودش داشته باشه مورد استفاده قرار ندم ؛ مکالماتم با جنابعالی در خصوص اون موضوعِ خاص هم از این امر مستثنی نبودن ؛ واسه من قابل هضم نیست ک چطور ب خودتون اجازه دادید در اون کامنت خاص ، همچین فرمایشی بفرمائید ؛ چون من چیزی نگفته بودم ک مستحق همچین سخنی باشم ؛ حالا هم ک میفرمائید سخنان من شایسته‌ی جنابعالی نبوده میتونید اینجا و اینجا اون دو کامنت و پاسخای من ب اونا رو ببینید ک منجر ب اون فرمایش جنابعالی شد ؛ لطفن بفرمائید دقیقن کجای پاسخ‌های من ب فرمایشاتِ جنابعالی ، شایسته‌تون نبوده ؟
چند وقته پیش ب صورت خصوصی  عرض کردم خدمت شما
 
خداشاهده عذاب وجدان عجیبی دارم

شما ما رو ببخشید 

پاسخ:
اولاً جنابعالی در همون پیام خصوصی فرمودید که حرف بدی نزدم !!!!! و نیز فرمودید که ب زعم من نیازی هم به عذرخواهی نیست !!!! و نیز فرمودید ک فقط به دلیل اینکه شما (یعنی من) بزرگ‌تر و معلم هستید دارید عذرخواهی می‌کنید.
با این اوصاف به نظرم عذرخواهی نکنید بهتر هست ؛ ضمنن من معتقد نیستم نیازی به عذرخواهی وجود داشته باشه. من به جنابعالی عرض کردم اگه میخاید از من حمایت کنید لزومی نداره کسی که ب من فحش داده رو کافر !!!! خطاب کنید ؛ چون من جزو معصومین نیستم ؛ انتقاد از من هم مساوی کفر نیست ؛ جنابعالی هم در پاسخ فرمودید پس همون کسی ک به شما (یعنی ب من) فحش داده کار خوبی کرده ؛ این ب نظر من نیازی به عذرخواهی نداره ؛ شما هم معتقد نیستید حرف بدی زدید.
ثانیاً جنابعالی در مرئی و منظر همه و با اسمِ خاص ، حرفی زدید ؛ الان چرا به صورت ناشناس عذرخواهی می‌کنین ؟ من البته نیازمند و منتظر عذرخواهیِ جنابعالی نیستم ؛ ولی قاعده‌ش اینه ک آدم اگه تحت شرائطی کاری میکنه ، وختی هم میخاد عذرخواهی کنه تحت همون شرائط ، عذرخواهی کنه ! اینو عرض کردم واسه موارد و اشخاص دیگه ؛ نه جنابعالی.
شاگرد شما
پاسخ:
بابت چ چیزی از من میخاید ک جنابعالی رو ببخشم ؟
شما هم ما رو ببخشید 
پاسخ:
ببخشید جنابعالی ؟ 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">