تقدیم ب اون دو بزرگواری ک همدیگه رو هم نمیشناسن !
یکی از بیشمار الطاف خدا بر من اینه ک کِسایی رو سر راهم قرار داده ک همیشه ب آشنایی باهاشون افتخار میکنم ؛ کِسایی ک فرق نمیکنه ازم از نظر سنی بزرگتر هستن یا کوچیکتر ، در هر حال از نظر من برادر بزرگتر من هستن. کِسایی ک ممکنه الان دیرا دیر و دورا دور با هم رابطه داشته باشیم اما میدونم وختی بهم زنگ میزنن واسه کاری نیس ک باهام دارن ؛ واسه اینه که میخان احوالمو بپرسن و میخان از اوضاع و احوالم خبردار بشن ؛ کِسایی ک مث ستارهن ، ممکنه همیشه توی آسمون زندگیم معلوم و هویدا نباشن اما میدونم ک همیشه اون بالا هستن و اگه کمکی از دستشون بربیاد دریغ نمیکنن ؛ دیدم ک میگم ؛ نه اینکه فقط حدس بزنم اگه کمکی از دستشون بربیاد دریغ نخواهند کرد.
میدونم ک میخونن اینجا رو ؛ اگر چه کامنت هم نذارن و اگر چه با نام مستعار بذارن ؛ از همین جا ب هر دوشون میگم قَدرِتون رو میدونم و خدا رو شاکرم بخاطر بودنتون.
+ (ع.ت) و (هـ . ر).
++ همین.
- سه شنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۲۹ ب.ظ