عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

من سید نورالله شاهرخی، عضو هیأت علمی دانشگاه لرستان، دکترای حقوق خصوصی دوره‌ی روزانه‌ دانشگاه علامه طباطبایی تهران (رتبه‌ی 13 آزمون دکتری) ، کارشناسی ارشد حقوق خصوصی از همان دانشگاه (رتبه‌ی 21 آزمون ارشد)، پذیرفته شده‌ی نهایی آزمون قضاوت، مدرس دانشگاه و وکیل پایه یک دادگستری هستم. این وبلاگ در وهله‌ی اول برای ارتباط با دانشجویان و دوستانم و در وهله‌ی بعد برای ارتباط با هر کسی که علاقمند به مباحث مطروحه در وبلاگ باشد طراحی شده است. سؤالات حقوقی شما را در حد دانش محدودم پاسخ‌گو هستم و در زمینه‌های گوناگون علوم انسانی به‌خصوص ادبیات و آموزش زبان انگلیسی و نیز در صورت تمایل، تجارب شما از زندگی و دید شما به زندگی علاقمند به تبادل نظر هستم.

***
***

جهت تجمیع سؤالات درسی و حقوقی و در یکجا و اجتناب از قرار گرفتن مطالب غیر مرتبط در ذیل پُستهای وبلاگ ، خواهشمند است سؤالات درسی و / یا حقوقی خود را در قسمت اظهار نظرهای مطلبی تحت همین عنوان (که از قسمت طبقه بندی موضوعی در ذیل همین ستون هم قابل دسترسی است) بپرسید. به سؤالات درسی و / یا حقوقی که در ذیل پُستهای دیگر وبلاگ پرسیده شود در کمال احترام ، پاسخ نخواهم داد. ضمناً توجه داشته باشید که امکان پاسخگویی به سؤالات ، از طریق ایمیل وجود ندارد.

***
***
در خصوص انتشار مجدد مطالب این وبلاگ در جاهای دیگر لطفاً قبل از انتشار ، موضوع را با من در میان بگذارید و آدرس سایت یا مجله‌ای که قرار است مطلب در آن منتشر شود را برایم بفرستید؛ (نقل مطالب، بدون کسب اجازه‌ی قبلی ممنوع است!) قبلاً از همکاری شما متشکرم.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

شیوه‌های مختلف بیان درد در قسمت‌های گوناگون بدن :

 لغات جدید در این تصویر :

stuffy   

­
  • (اتاق‌ یا هوا و غیره‌) خفه‌، دم‌ کرده‌
    the stuffy air of that dungeon
    هواى خفه‌ آن‌ دخمه‌
     
  • (بینى‌ یا سینوس‌ها) گرفته‌، بسته‌
    the child's nose is stuffy and he has a fever
    بینى‌ کودک‌ گرفته‌ است‌ و تب‌ دارد.‏
     
  • ملامت‌ انگیز، خسته‌ کننده‌، کسل‌ کننده‌، بى‌روح‌
    a stuffy newspaper
    روزنامه‌ى خشک‌ و کسل‌ کننده‌
      

  • cramp

    ­
  • گرفتگى‌ عضله‌ (در اثر خستگى‌ یا سرما و غیره‌)، چنگه‌
    a painful cramp in the left leg
    گرفتگى‌ دردناک‌ عضلات‌ پاى چپ‌
     
  • (جمع‌) قولنج‌ (کولنج‌)، تنگین‌، (دستگاه‌ گوارش‌) پیچ‌ زدن‌

  • گرفتگى‌ (یا قولنج‌ و غیره‌) ایجاد کردن‌، گرفته‌ شدن‌
    his fingers were cramped for lack of movement
    • موافقین ۰ مخالفین ۰
    • پنجشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۴، ۰۱:۳۷ ب.ظ
    • سید نورالله شاهرخی

    نظرات  (۱)

    سلام استاد گرامى...خدا قوت..عذر میخوام واقعا نمیدونستم توى کدوم صفحه میتونم از راهنماییتون استفاده کنم..مجبور شدم اینجا پست بذارم...خواستم بدونم من با درصدهاى تقریبى زیر که خودم محاسبه کردم ازمون قضاوت امسال احتمال قبولیم توى مرحله تستى هست یا نه؟!ممنون میشم پاسخگو باشید...حقوق اساسى 53%....ح مدنى 30%...ح تجارت منفى1....ا.دم 30%....ا.د.ک 40%....ح.ج.ا 20%...ح.ج.ع. 23%...متون فقه 13%...اصول فقه11%...ضمنا امسال 30000نفر شرکت کردن که ازین بین توى مرحله تستى 4000نفر پذیرفته میشن.......ممنون میشم کمکم کنید.....
    پاسخ:
    سلام ؛ ممنونم ؛ والا نمیشه در این زمینه اظهار نظر کرد ؛ چون آزمون رقابتی هست و من از درصدی ک بقیه‌ی شرکت‌کنندگان زدن و همچنین تراز امتحانات سنوات قبل ، بی اطلاعم ؛ از درگاه خدا مسئلت دارم هر چی خیر جنابعالی هست سر راهتون قرار بده.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">