عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

من سید نورالله شاهرخی، عضو هیأت علمی دانشگاه لرستان، دکترای حقوق خصوصی دوره‌ی روزانه‌ دانشگاه علامه طباطبایی تهران (رتبه‌ی 13 آزمون دکتری) ، کارشناسی ارشد حقوق خصوصی از همان دانشگاه (رتبه‌ی 21 آزمون ارشد)، پذیرفته شده‌ی نهایی آزمون قضاوت، مدرس دانشگاه و وکیل پایه یک دادگستری هستم. این وبلاگ در وهله‌ی اول برای ارتباط با دانشجویان و دوستانم و در وهله‌ی بعد برای ارتباط با هر کسی که علاقمند به مباحث مطروحه در وبلاگ باشد طراحی شده است. سؤالات حقوقی شما را در حد دانش محدودم پاسخ‌گو هستم و در زمینه‌های گوناگون علوم انسانی به‌خصوص ادبیات و آموزش زبان انگلیسی و نیز در صورت تمایل، تجارب شما از زندگی و دید شما به زندگی علاقمند به تبادل نظر هستم.

***
***

جهت تجمیع سؤالات درسی و حقوقی و در یکجا و اجتناب از قرار گرفتن مطالب غیر مرتبط در ذیل پُستهای وبلاگ ، خواهشمند است سؤالات درسی و / یا حقوقی خود را در قسمت اظهار نظرهای مطلبی تحت همین عنوان (که از قسمت طبقه بندی موضوعی در ذیل همین ستون هم قابل دسترسی است) بپرسید. به سؤالات درسی و / یا حقوقی که در ذیل پُستهای دیگر وبلاگ پرسیده شود در کمال احترام ، پاسخ نخواهم داد. ضمناً توجه داشته باشید که امکان پاسخگویی به سؤالات ، از طریق ایمیل وجود ندارد.

***
***
در خصوص انتشار مجدد مطالب این وبلاگ در جاهای دیگر لطفاً قبل از انتشار ، موضوع را با من در میان بگذارید و آدرس سایت یا مجله‌ای که قرار است مطلب در آن منتشر شود را برایم بفرستید؛ (نقل مطالب، بدون کسب اجازه‌ی قبلی ممنوع است!) قبلاً از همکاری شما متشکرم.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

شماره‌ی 349 :

81. هم در مواردی که شخص فضول، به اسم مالک ولی بدون اجازه از او مال او را می‌فروشد معامله فضولی است و امکان تنفیذ آن وجود دارد (مثل معامله‌ی وکیلی که خارج از حدود اختیار عمل کند) و هم در مواردی که شخص فضول به اسم اینکه مال خود را می‌فروشد معامله کرده است. (مثل معامله‌ی دزد و غاصب نسبت به مال دیگران)

82. در موردی که مالک در عین متعلق حق دیگران به زیان آن‌ها تصرف می‌کند (مثل جایی که کسی که مالش را گرو گذاشته آن را بفروشد یا جایی که مالک، مالی را که با قولنامه تعهد به فروش آن کرده است به شخص دیگری بفروشد) قواعد مربوط به معامله‌ی فضولی جاری است و از سوی گرو گیرنده‌ی مال یا متعهدٌ له، قابل تنفیذ است.

شماره‌ی 350 :

83. ممکن است مال کلی‌ای که شخصی طلبکارِ آن است را به‌طور فضولی معامله نمود که در این صورت صحت عقد، موکول به تنفیذ طلبکار است. (مثل‌اینکه شخص فضول، گندمی را که شخصی بر ذمه‌ی دیگری دارد بفروشد یا همان گندمِ کلی را ثمن خرید مالی برای طلبکار قرار دهد).

84. ممکن است شخص فضول، از جانب کسی به‌طور کلی فی الذمه مالی را بفروشد یا مالی را بخرد مثل‌اینکه گندمی را به‌صورت کلی بر ذمه‌ی دیگری بفروشد (مثل اینکه شخص فضول به خریدار بگوید حسن تعهد می‌کند در قبال ده میلیون تومان یک تن گندم بفروشد) یا مالی را بخرد و ثمنِ آن، مال کلی‌ای باشد که اصیل قرار است آن را تحویل دهد (مثل اینکه شخص فضول به فروشنده بگوید ماشین را برای حسن خریدم و پولش را به مبلغ ده میلیون تومان خواهد پرداخت).

85. فرض قبل در جایی بود که بیع برای اصیل بود و مبیع در ملک کسی داخل می‌شد که ثمن از ملک او خارج شده بود؛ اما در فرضی که بیع برای شخصی و ذمه بر عهده‌ی دیگری باشد (مثل اینکه شخص فضول به فروشنده بگوید مال را برای حسن خریدم در برابر پولی که بر ذمه‌ی من است یا این مال را برای خود خریدم به پولی که بر ذمه‌ی حسن قرار می‌گیرد) باید عقد را به نحوی تفسیر کرد که باطل نباشد و ثمن در ملک همان کسی داخل شود که مبیع از ملکش خارج شده.

86. بنابراین مثلاً در جایی که مالی برای غیر خریده می‌شود تا بهای آن را شخص فضول بپردازد (مثل اینکه شخص فضول به فروشنده بگوید مال را برای حسن خریدم در برابر پولی که بر ذمه‌ی من است) تراضی باید به این شکل تفسیر شود که شخص فضول ثمن را به نمایندگی از اصیل (حسن) می‌پردازد یا پرداخت ثمن از جانب اصیل را تضمین می‌کند یا معادل ثمن را به اصیل می‌بخشد.

87. در جایی که شخص، کلی بر ذمه‌ی خود را می‌فروشد و در زمان عقد، همه‌ی مصداق‌های کلی به دیگران تعلق دارد، معامله، فضولی نیست، چون فروشنده تعهد را بر ذمه‌ی خود می‌کند و باید فرد کلی را تهیه و از مال خود تسلیم کند.

88. همچنین در جایی که مفاد قرارداد ناظر به تعهد تملک (مالک شدن) عین متعلق به دیگران و پس از آن تملیک به خریدار باشد معامله، فضولی نیست زیرا در این مورد هم معامله به مال دیگران انجام نشده است، فروشنده متعهد است ابتدا آن عین را تملک و سپس به خریدار تملیک کند.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ۰۹:۴۷ ق.ظ
  • سید نورالله شاهرخی

نظرات  (۳)


من رسما از سوالی که پرسیدم ، صرف نظر میکنم!
پاسخ:
هر طور تمایل دارید؛ به هر حال من متأسفانه متوجه منظور سؤالی که مطرح فرمودید نشدم و بابت این امر از جنابعالی عذرخواهی می‌کنم.
سوال که واضحه استاد !!!همین پستی ک گذاشتید عنوانش شماره 349تا350 !!!
یعنی شماره های مطالب کتاب!!!مثلا شما میگفتین از شماره 1تا 25بخونید برا هفته آینده، و وقتیکه متنش(شماره ها) ثقیل بود ازشما میپرسیدیم ، شما هم تفسیر و تحلیل میکردین مطلبو!!!! سوال به این آسونی!!!
حالا نمیدونم،واضحه استاد?!
پاسخ:
متأسفانه من بازم متوجه فرمایشات جنابعالی نشدم. ایراد هم از منه نه از فرمایشات جنابعالی. من نمیدونم ینی چی ک میفرمائید « آیا شماره‌های این کتاب مث همون شماره هایی هست ک تو کلاس، قبل از پرسش توضیح میدادین » ؛ مث همون شماره‌ها ینی چی؟
سلام
وقت بخیر
استاد این شماره هایی ک توضیح میدید مث همون شماره هایی هست ک تو کلاس، قبل از پرسش توضیح میدادین! درسته ?!
پاسخ:
سلام. عاقبت بخیر. متوجه منظور سؤالتون نشدم، میشه واضح‌تر بفرمائید ؟ مث همون شماره‌ها ینی چی ؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">