عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

من سید نورالله شاهرخی، عضو هیأت علمی دانشگاه لرستان، دکترای حقوق خصوصی دوره‌ی روزانه‌ دانشگاه علامه طباطبایی تهران (رتبه‌ی 13 آزمون دکتری) ، کارشناسی ارشد حقوق خصوصی از همان دانشگاه (رتبه‌ی 21 آزمون ارشد)، پذیرفته شده‌ی نهایی آزمون قضاوت، مدرس دانشگاه و وکیل پایه یک دادگستری هستم. این وبلاگ در وهله‌ی اول برای ارتباط با دانشجویان و دوستانم و در وهله‌ی بعد برای ارتباط با هر کسی که علاقمند به مباحث مطروحه در وبلاگ باشد طراحی شده است. سؤالات حقوقی شما را در حد دانش محدودم پاسخ‌گو هستم و در زمینه‌های گوناگون علوم انسانی به‌خصوص ادبیات و آموزش زبان انگلیسی و نیز در صورت تمایل، تجارب شما از زندگی و دید شما به زندگی علاقمند به تبادل نظر هستم.

***
***

جهت تجمیع سؤالات درسی و حقوقی و در یکجا و اجتناب از قرار گرفتن مطالب غیر مرتبط در ذیل پُستهای وبلاگ ، خواهشمند است سؤالات درسی و / یا حقوقی خود را در قسمت اظهار نظرهای مطلبی تحت همین عنوان (که از قسمت طبقه بندی موضوعی در ذیل همین ستون هم قابل دسترسی است) بپرسید. به سؤالات درسی و / یا حقوقی که در ذیل پُستهای دیگر وبلاگ پرسیده شود در کمال احترام ، پاسخ نخواهم داد. ضمناً توجه داشته باشید که امکان پاسخگویی به سؤالات ، از طریق ایمیل وجود ندارد.

***
***
در خصوص انتشار مجدد مطالب این وبلاگ در جاهای دیگر لطفاً قبل از انتشار ، موضوع را با من در میان بگذارید و آدرس سایت یا مجله‌ای که قرار است مطلب در آن منتشر شود را برایم بفرستید؛ (نقل مطالب، بدون کسب اجازه‌ی قبلی ممنوع است!) قبلاً از همکاری شما متشکرم.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

زمین زیبا (Beautiful Earth ) (2 )

پنجشنبه بهمن ۱۵ ۱۳۹۴، ۰۲:۱۷ ق.ظ







باغ‌های کواچی فوجی در کیتاکیوشو - ژاپن(1)

فاصله تا توکیو پایتخت این کشور، پنج ساعت با قطار سریع السیر. 

این باغ مأمن گیاهان بالارونده‌ی ویستریا (2) است که در بیست گونهٔ مختلف در این باغ کاشته شده‌اند. به دلیل همین تنوع گونه‌ها است که این باغ به طرز اعجاب انگیزی رنگارنگ است. 

بهترین زمان بازدید از این مکان، اوائل تا اواسط اردیبهشت هر سال است، بازدید در زمان نامناسب، بازدیدکننده را با شاخه‌هایی عاری از حیات و به هم پیچیده مواجه خواهد کرد. 

+ اگه یه زمانی تا اونجا رفتید و از زیر این تونل رؤیایی قدم‌زنان عبور کردید به ما هم بگید چه حسی داره!!!!!! 


  1. Kawachi Fuji Gardens in Kitakyushu, Japan.
  2. Wisteria. 


  • أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَکَهُ یَنَابِیعَ فِی الْأَرْضِ ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَجْعَلُهُ حُطَامًا ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَذِکْرَىٰ لِأُولِی الْأَلْبَابِ
  • (ای مخاطب!) مگر نمی‌بینی که خداوند از آسمان آب را می‌باراند و آن را به آب انبارهای زیرزمینی زمین وارد و مستقرّ می‌گرداند، و سپس به وسیله‌ی آن انواع سبزه‌زارها و کشتزارها را با رنگهای گوناگون می‌رویاند، و آن‌گاه سبزه‌زارها و کشتزارها می‌بالند و لبریز از جوش و خروش می‌شوند و بعداً آنها را پژمرده و زردرنگ می‌بینی، و آن وقت خدا آنها را خشک و پرپر می‌سازد؟ واقعاً در این (چرخه‌ی آب و گیاه، درس) عبرتی برای خردمندان است. 
  • [[«سَلَکَهُ»: آن را داخل و مستقرّ می‌گرداند (نگا: مدّثّر / 42، شعراء / 200، مؤمنون / 27). «یَنَابِیعَ»: جمع یَنبُوع، چشمه‌ها. مراد منبعها و آب انبارهای زیرزمینی است. منصوب به نزع خافض است و در اصل چنین است: فِی یَنَابِیعَ. یا این که حال است و به معنی آبهای جَهنده و جوشنده از زمین است (نگا: روح‌المعانی). «مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ»: در رنگهای گوناگون. دارای انواع جوراجور. «یَهِیجُ»: از اضداد است و به دو معنی آمده است: خشک می‌گردد. می‌بالد و جوش و خروش برمی‌دارد (نگا: نمونه. صفوة البیان. التفسیر القرآنی للقرآن). «مُصْفَرّاً»: زرد رنگ (نگا: روم / 51). «حُطامّا»: گیاه خشکیده و خُرد و پرپر شده. «ذِکْری»: تذکّر و بیدار باش. درس عبرت (نگا: انعام / 68 و 69 و 90، اعراف / 2، هود / 114 و 120).]]
  • سوره‌ی زمر : آیه‌ی 21.
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۱۷ ق.ظ
  • سید نورالله شاهرخی

نظرات  (۱۰)

کامنت جالبی بود
منم همیشه فکرم درگیر این موضوع بود که باید چی کار کنم... ولی هیچ وقت به ذهنم نرسید از استاد بپرسم...
و واقعا بازدید کننده محترم اقای مرتضی خیلی کار خوب و به جایی کردن که از شما که تو این جایگاه هستید پرسیدن...
ممنون از راهنمایی تون استاد...
پاسخ:
خواهش می‌کنم. بله، توی این وبلاگ موارد زیادی پیش اومده که یکی از بازدیدکنندگان محترم دغدغه‌ای رو مطرح کردند که دغدغه یا سوال سایر بازدیدکنندگان هم بوده و در راستای پاسخ به اون سوال و یا دغدغه، دیگران هم به پاسخ سوال خودشون رسیدن.
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
  1. ممنونم از اینکه پاسخ دادید...
  2. من فردا صبح یا در واقع امروز صبح راهی هستم؛
  3. بسیار ممنونم از همه ی محبت هایی که به من داشتید؛
  4. دلم براتون تنگ می شه!!! البته خوبه که زود می تونم برگردم...
  5. اگه بدی چیزی از ما دیدین ببخشین به بزرگی خودتون و ما رو حلال کنین...باز هم ممنونم ؛ به امید دیدار.

*
پاسخ:
  1. خواهش میکنم.
  2. به سلامتی، سفرت به خیر و خوشی ان شا الله.
  3. اختیار دارید مرتضای عزیز، محبتی هم اگر بوده لایق بودی.
  4. منم دلم برای جنابعالی تنگ میشه؛ امیدوارم بتونم هرچه زودتر دوباره ببینمت.
  5. هرچی از جنابعالی دیدم چیزی جز خوبی نبوده، شما از بهترین دوستان من هستید و خواهید بود. در پناه حق باشید عزیزم.
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
  1. سلام استاد عزیز.حالتون خوبه؟
  2.  امیدوارم که خوب و سلامت باشید...
  3. راستش یه سوالی می خواستم بپرسم که خیلی وخته ذهنم رو به خودش مشغول کرده؛و همه کسی هم نمی تونه به اون پاسخ صحیحی بده مگر کسانی که خودشون دانشگاه و کسوت استادی و دانشجویی رو با تمام وجودشون درک کرده باشن؛و این جرقه تو ذهنم روشن شد که چه کسی بهتر از شما برای جواب به این سوال؛
  4. که مطمئنم با پاسخس منطقی و معقول مواجه می شم؛
  5. پس حتی اگر مطابق میل و نظر من هم نباشه اون جواب؛یقینا می تونم خودم رو با اون قانع کنم و اما سوال اینکه: با اشاره به اینکه سابقا طی اظهار نظری عجیب مرقوم فرمودین که گیر اوردن شماره ی استاد جزو مقتضیات ذات یه دانشجوست!!!
  6. می خواستم بپرسم به نظر شما استاد گرامی؛اگر رابطه ی یه استاد با شاگردش از حالت رسمی یا همون آفیشل فراتر رفت و بین اون استاد و شاگرد رابطه ای برقرار شد؛در حد صمیمیت و فراتر از جو کلاس و پرسیدن و پاسخ دادن و حاضر غایب و امتحان؛آیا این همیشه ؛وظیفه ی دانشجوست که احوال استادش رو جویا بشه؟
  7. و آیا این به پرستیژ استاد لطمه ای وارد می کنه به نظر شما که سراغی از شاگرد صمیمیش بگیره؟
  8. آیا انتظار دانشجو از استادش در این رابطه جسارت و نوعی اسائه ی ادب محسوب می شه؟
  9.  بی پاسخ موندن پیام یا تماس دانشجو در این مورد چطور؟
  10. آیا این احوالپرسی ها و اهمیت دادن ها و پیگیر و جویای احوال و رویداد ها شدن صرفا وظیفه ی دانشجوست؟
  11. *
پاسخ:
  1. سلام؛ ممنونم. شکر خدا.
  2. منم برای جنابعالی همینو از درگاه حضرت حق خواستارم.
  3. ممنونم از نظر لطفتون.
  4. ایشالا.
  5. مزاح کردم؛ با توجه به وضعیت غالب دانشجویان امروزی گفتم اون مطلب رو وگرنه خودم معتقد هستم این اهانت نسبت به هر کسی و بخصوص استاد هست که بدون اطلاع او شماره‌ش رو گیر بیاریم و بدون رضایتش باهاش تماس بگیریم.
  6. نه لزوماً. اما طبیعی هست که استاد معمولا مشغله و کاراش بیشتر هست و در اون وخت کمی که آزاد داره ترجیح میده احوال اعضای خونواده و دوستان نزدیک خودش رو جویا بشه تا یک دانشجوی صمیمی رو؛ ولی در طولانی مدت، مثلا چند ماه یکبار، بی جا نیست که چنان دانشجویی انتظار احوالپرسی از استادش رو داشته باشه.چون به هر حال استاد، یکنفر هست و دانشجویانِ یک استاد، تعدادشون بسیار زیاد هست و ترم به ترم هم بر تعدادشون افزوده میشه؛ همچنین دانشجویان متفاوتی ممکنه با استاد احساس صمیمیت کنن و اگه قرار باشه اون استاد در فواصل کوتاه مدت جویای حال دانشجویانِ فعلی و سابقش بشه باید یه منشی استخدام کنه و از طریق اون منشی، مدام در حال تماس گرفتن و احوالپرسی از دانشجویانی باشه که یه زمانی باهاشون صمیمی بوده یا الان باهاشون صمیمی هست و خب این امر، مقدور نیس واقعا.
  7. خیر اصلا؛ بلکه نشونه‌ی بزرگواری استادش هست.
  8. هر چند ماه یکبار نه؛ اسائه‌ی ادب نیست. ولی نه مثلا هر چند روز یا هر هفته یکبار.
  9. بله؛ این بی اعتنایی هست و طبیعتا آزاردهنده هست؛ البته دانشجو هم نباید هر چند روز یکبار با اون استاد تماس بگیره چون ممکنه برنامه‌ی اون استاد فشرده باشه و واقعن قادر به پاسخگویی به تماسا در این حد نباشه.
  10. نه لزوما؛ اما نه هر چند روز یا هر هفته یکبار.
  11. از سایر بازدیدکنندگان محترم که کامنتاشون در نوبت پاسخگویی هست عذرخواهی میکنم؛ این کامنت، بنا به دلائلی، بدون نوبت پاسخ داده شده است.
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
http://s6.picofile.com/file/8246917976/12523968_1327763737250680_7310807486516796813_n.jpg


اول فکر کردم نواداست بعد فهمیدم همین کوهدشته!!!!!!!!!!!!!!!!!

*
پاسخ:
بسیار جالب بود؛ در وبلاگ قرار دادم.
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

توماس ادیسون در حال چرت زدن در کارگاهش

ادیسون به کم خوابی مشهور بود و شب ها بر روی اختراعاتش کار میکرد. به طوری که میانگین شبی 3 ساعت می خوابید.

این عکس را "هنری فورد" از ادیسون در حالی که ظهر در کارگاهش در حال چرت زدن است از وی گرفته است!

این از اون تصویر جا موند.

*
پاسخ:
ممنونم؛ در وبلاگ قرار دادم.
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
http://s7.picofile.com/file/8246916534/12919803_1049042071855866_8900200393731457942_n.jpg

بشر؛مدیون و مقهور توانایی ها و زحمات این چنین اشخاصی هستش...و ما فقط مصرف کننده ها هستیم...نه؟

*
سلام و وقت بخیر خدمت شما استاد گرامی. مطالبی بود که باز نگه داشته بودم تا با شما به اشتراک بذارم...


" ای نام تو بهترین سرآغاز"
یکی از سنّت های نیکو، آغاز کارها به نام آفریدگار جهان است
که در فرهنگ اسلامی در کلمۀ قدسی بسم الله الرحمن الرحیم متبلور شده است
و مومنان را بر حسب مراتب از این سنّت، بهره و برکتی حاصل است
مگر آنان که اسم را بر زبان می آورند و یادی از مسّما در خاطرشان نمی آید،
بلکه آن نام را کمند صید مقصودهای خود می کنند.
معروف است که روزی مجنون در خانۀ کعبه شنید که مردی لیلی را می خواند
دلشاد شد که بی گمان لیلی در همان حوالی است
و دمی بعد به دیدار او خواهد رسید
اما به جای لیلی زن دیگری را دید که آمد و با آن مرد به راهی رفتند
مجنون از این واقعه سخت در شگفت شد و چون به یاران رسید گفت:
امروز حادثه ای عجیب دیدم که مردی نام لیلی را می برد
و مقصودش شخص دیگری بود
و عجبا از این حادثه که هر روز بر ما رخ می دهد
هر روز نام لیلی عالم را که هزاران لیلی، مجنون اوست بر زبان می آوریم
و شخص دیگر یا چیز دیگر را اراده می کنیم.
آن گدای راه نشین می گوید: "یا الله"، یعنی مرا نان دهید، مرا دستگیری کنید،
و آن دیگری گوید: "یا الله"، یعنی ای نامحرمان به کنار روید
و حجاب گیرید که من از راه می رسم
و از حقیقت آن نام هیچ نقشی در خاطرشان نمی آید.
کافر و مومن خدا گویند لیک
در میان هر دو فرقی هست نیک
آن گدا گوید خدا از بهر نان
متقی گوید خدا از عین جان
الله الله می زنی از بهر نان
بی طمع پیش آی و الله را بخوان
گر بدانستی گدا از گفت خویش
پیش چشم او نه کم ماندی نه بیش
سال ها گوید خدا آن نان خواه
همچو خر مصحف کشد از بهر کاه
مثنوی
برگرفته از کتاب "کیمیا9"
به قلم حسین الهی قمشه ای
http://s7.picofile.com/file/8246916134/12974391_993211394099287_7923926479972317959_n.jpg
تصویر اثر استاد محمد احصایی
پاسخ:
ممنونم؛ زیبا بود؛ در وبلاگ قرار دادم.
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
  1. سلام استاد ارجمند.حالتون چطوره؟ 
  2. خیلی تصاویر زیبایی هستن ؛واقعا بعضی وختا یه چیزایی آدم می بینه تو فیلم و مستنداشون که همینجور می مونیه که اینا واقعی هستن یا ساختگی!
  3. مثل اینکه خدا اونارو بیشتر از ما دوست داره!!(برگرفته از یه داستانی که متعلق به 3 سال پیشه)
  4. منظره زیباست واقعا...ولی از این زیباترش رو هم دارن...
  5. یه استادی داشتیم ایشون روحانی بود؛یه بار برگشت گفتش اروپا رفتین؟ ما هم همه متعجب مونده بودن بینم واقعا حاج اقا داره از فقه می گه یا اروپا!!؟ دیدم گفت نرفتین ببینین که چقدر زیباست؛مثل اینکه خدا اونارو از ماهم بیشتر دوست داشته! ماهم هیچی دیگه با حرکت سر تاییدشون فرمودیم...*
پاسخ:
  1. سلام؛ شکر خدا؛ خوبم؛ ممنونم از جنابعالی.
  2. بله؛ همینطوره واقعن.
  3. رجوع بفرمائید به پاسخ شماره‌ی پنج.
  4. بله؛ دسته.
  5. نظر جنابعالی و اون استاد محترم، متین هست؛ حالا من نمیدونم ایشون مزاح فرمودن یا جدی گفتن، ولی نه همیشه سرسبزی محیط نشونه‌ی اینه که خدا آدمای اونجا رو دوس داره و نه خشکی محیط همیشه نشونه‌ی غضب الهی هست؛ توجه بفرمائید که ائمه‌ی معصومین که عزیزترین افراد پیش خدا هستن در محیطی زندگی کردن که حتا امروزه هم جزو خشک‌ترین مناطق دنیاست.
من نرفتم ولی حس خوبی داره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!&
پاسخ:

(قسمت رسمی قضیه) : بله؛ همینطوره حتمن.

(قسمت غیر رسمی قضیه) : خوب شد فرمودید واقعن !!!!!!!

وای واقعاً زیباست
مثه یه تابلوی نقاشیه ، انگار رنگا در هم ادغام شدن جداً که بی نظیره
به قول ژاپنیا (arigato ) یعنی ممنون
پاسخ:
ممنونم بابت اظهارنظرتون.
مطلب هم قابلی نداشت.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">