عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

من سید نورالله شاهرخی، عضو هیأت علمی دانشگاه لرستان، دکترای حقوق خصوصی دوره‌ی روزانه‌ دانشگاه علامه طباطبایی تهران (رتبه‌ی 13 آزمون دکتری) ، کارشناسی ارشد حقوق خصوصی از همان دانشگاه (رتبه‌ی 21 آزمون ارشد)، پذیرفته شده‌ی نهایی آزمون قضاوت، مدرس دانشگاه و وکیل پایه یک دادگستری هستم. این وبلاگ در وهله‌ی اول برای ارتباط با دانشجویان و دوستانم و در وهله‌ی بعد برای ارتباط با هر کسی که علاقمند به مباحث مطروحه در وبلاگ باشد طراحی شده است. سؤالات حقوقی شما را در حد دانش محدودم پاسخ‌گو هستم و در زمینه‌های گوناگون علوم انسانی به‌خصوص ادبیات و آموزش زبان انگلیسی و نیز در صورت تمایل، تجارب شما از زندگی و دید شما به زندگی علاقمند به تبادل نظر هستم.

***
***

جهت تجمیع سؤالات درسی و حقوقی و در یکجا و اجتناب از قرار گرفتن مطالب غیر مرتبط در ذیل پُستهای وبلاگ ، خواهشمند است سؤالات درسی و / یا حقوقی خود را در قسمت اظهار نظرهای مطلبی تحت همین عنوان (که از قسمت طبقه بندی موضوعی در ذیل همین ستون هم قابل دسترسی است) بپرسید. به سؤالات درسی و / یا حقوقی که در ذیل پُستهای دیگر وبلاگ پرسیده شود در کمال احترام ، پاسخ نخواهم داد. ضمناً توجه داشته باشید که امکان پاسخگویی به سؤالات ، از طریق ایمیل وجود ندارد.

***
***
در خصوص انتشار مجدد مطالب این وبلاگ در جاهای دیگر لطفاً قبل از انتشار ، موضوع را با من در میان بگذارید و آدرس سایت یا مجله‌ای که قرار است مطلب در آن منتشر شود را برایم بفرستید؛ (نقل مطالب، بدون کسب اجازه‌ی قبلی ممنوع است!) قبلاً از همکاری شما متشکرم.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

جنگ را بردیم، صلح را نبازیم!!!

شنبه آذر ۴ ۱۳۹۶، ۰۷:۲۷ ب.ظ

الف:

‏با سقوط واپسین سنگرهای داعش در سوریه و عراق، بی‌مبالغه می‌توان گفت اکنون توان‌ نظامی ایران به جایی رسیده که علاوه بر کشورمان در بخش بزرگی از منطقه خاورمیانه نیز امنیت ایجاد کند. خدا را صدهزاربار شکر. اما چرا در حوزه‌های دیگر این‌قدر نه فقط از دنیا که از منطقه و حتی از گذشته خودمان جا مانده‌ایم. امثال شهیدحججی‌ها و سردارسلیمانی‌های فرهنگ، سیاست، دانش، کارآفرینی و... کجایند؟


ب:

‏مگر جز این است که هیچ قدرت نظامی مستدام نمی‌ماند مگر با لشگری ورزیده و انبوه از معلمان، مهندسان، پزشکان، هنرمندان، بازرگانان و... دیگران، پشتیبانی شود؟ سوریه و عراق بماند، در خود ایران این لشگر فرهیختگان مومن و میهن‌دوست و پرتلاش و فداکار و عاشق‌پیشه ولو به استعداد یک گردان کجا است؟


ج:

جنگ بالکان و حمایت نظامیان کشورمان از مسلمانان بوسنی و هرزگوین را به یاد بیاوریم. یا اشغال افغانستان و حضور تعیین‌کننده سپاهیان ایرانی از مجاهدان افغان در برابر ارتش سُرخ. و نیز کمک‌های بی‌دریغ‌مان از گروه‌های فلسطینی. سرنوشت آن‌همه مجاهدت و ایثار چه شد؟ آیا همینکه جنگ تمام شد، اثری دیگر از ایران و ایرانی در آن جوامع باقی ماند؟ در سوریه و عراق و لبنان پساداعش نیز همان نخواهد شد؟ یا که نه احیانا راه برای کالاهای مرغوب ایرانی باز می‌شود و مدارس و دانشکده‌های سطح بالا به زبان فارسی و رفت و آمدهای مستمر میان نخبگان و هنرمندان و ورزشکاران و جهانگردان و...؟


د:

۴۶سال از اعلام بیانیه الجزایر میان ایران و عراق می‌گذرد. و ۳۷سال از پاره‌شدن و فسخ یک‌جانبه آن از سوی صدام حسین. و ۲۹سال از پذیرش آتش‌بس میان دو کشور. روابط دوکشور آن‌قدر حسنه است که امسال دوونیم‌ملیون ایرانی در ایام اربعین به عراق سفر کردند. در روی دیگر سکّه اما آیا می‌دانید مطابق موازین حقوق‌بین‌الملل هنوز هیچ پیمان آشتی میان طرفین امضا نشده و دوکشور در شرایط نه‌جنگ و نه‌صلح به سر می‌برند؟ آیا می‌دانید هنوز تکلیف میله‌ها و خطوط مرزی که در ایام جنگ از سوی طرف عراقی جابه‌جاشده مشخص نیست؟ آیا می‌دانید در فقد جانشینی برای بیانیه الجزایر و مطابق عهدنامه ارزروم، دولت عراق قانونا هرلحظه که بخواهد می‌تواند راه را بر کشتی‌های ایرانی در اروندرود ببندد؟ در شرایطی که نظامیان کشورمان در عراق از جان می‌گذارند چرا سیاستمداران‌مان نتوانستند پیمان صلح با آن‌ها امضا کنند؟ مطالبه هزارملیارد دلار خسارات ناشی از تجاوز عراق به ایران بر مبنای قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت پیشکش، وقتی نخست‌وزیران شیعه و محتاج به حمایت کشورمان چون مالکی و عبادی نخواستند حق ایران را در شناسایی خط‌القعر اروند به عنوان مرز دو کشور به رسمیت شناخته یا از مناطق مرزی محل مناقشه خارج شوند، انتظار داریم از فردای استقرار نظم و اقتدار در عراق و خروج پاسداران نیروی قدس، برای مطالبات ما تره خُرد کنند؟


ه:

لازم نبود مستقیما در ۸سال دفاع مقدس حضور داشته باشی تا بدانی بدترین کشور غربی که به صدام کمک می‌کرد فرانسه بود. از موشک‌های اگزوسه تا هواپیماهای سوپراتاندارد از توپخانه پیشرفته تا سلاح شیمیایی از حمایت جانانه دیپلماتیک تا پناه دادن به اعضای سازمان مجاهدین خلق. و راستش اصلا لازم نیست در صنایع ایران کاره‌ای باشی که تنها کشوری که در همه این سال‌ها با ایران‌خودرو و سایپا یعنی هردوقطب ماشین‌سازی کشور قرارداد و بازار انحصاری دارد باز همین فرانسه است! شوخی تلخی است؟ تلخ‌ترش نکنیم با پشت‌پا گرفتن از صنعتگران و بازرگانان هموطن و جاخالی‌دادن در عراق و سوریه و لبنان و جابازکردن برای بازار و صنایع و کالاهای اصلی‌ترین حامیان داعش و قاتلان عزیزترین فرزندان کشورمان، یعنی قطر و ترکیه و عربستان.


ز:

هرچقدر هم که از وضعیت فرهنگی کشورمان گلایه کنیم، باز شکی در این نیست که متوسط سطح آموزش و پرورش در ایران از متوسط سطح همه مدارس کشورهای منطقه خصوصا در سوریه و عراق و افغانستان و لبنان بسیار بالاتر است. تولیدات صداوسیمای‌مان خصوصا در مقابل تلوزیون ترکیه گرچه وضع اسف‌باری دارد اما دست‌کم کیفیت سینمایمان جهانی است. در حوزه جهانگردی خدمات‌مان گرچه نازل است اما جذابیت‌های تاریخی و طبیعی‌مان کم‌نظیر است. خدمات درمانی در ایران در سطحی بالا و خصوصا برای خارجیانی که ارز را به ریال تبدیل می‌کنند مفت تمام می‌شود.... این‌ها و ده‌ها مورد مشابه آیا دقیقا همان حوزه‌هایی نیستند که اگر فرماندهان و سردار سلیمانی‌‌های خود را بیابند، می‌توانند و باید پا در پشت پای نظامیان‌مان نهاده و برای حفظ دستاوردهایی که چه دشوار به دست آمده و چه آسان از دست می‌روند، سنگر بزنند؟


مطلب، نوشته‌ی من نیست ، اما با بسیاری از قسمتاش موافقم. نویسنده مطلب، حسین دهباشی، پژوهشگر تاریخ شفاهی ایران است. 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • شنبه ۴ آذر ۱۳۹۶، ۰۷:۲۷ ب.ظ
  • سید نورالله شاهرخی

نظرات  (۱)

 🖊 آرزوی فروپاشی آمریکا!!- به بهانه ی شدیدتر شدن مشکلات بین دو کشور
 
سوال اصلی در رابطه ما با امریکا این نیست که چه کسی رئیس جمهور آن کشور است؟ مهم این سوال است که چه منطق و حسابی پشت این سیاست است که ما باید سرسخت ترین دشمن آمریکا باشیم ؟ هزینه این دشمنی برای ما چقدر است؟ آیا اقتصاد ما توان پرداخت هزینه این جنگ سرد با آمریکا را دارد؟ این جنگ تا چه زمانی باید ادامه پیدا کند؟ چون هیچ چشم انداز واقعی به غیر از آرزوی ما برای فروپاشی آمریکا دیده نمی شود. آیا اولویت های مهم تر از مبارزه با آمریکا  برای ما وجود ندارد؟ آیا هر کشوری که با امریکا مبارزه نکند ، الزاما باید سلطه امریکا را بپذیرد؟ و اگر جواب سوال قبلی مثبت است ، یعنی همه دنیا بجز دو سه کشور  مابقی  نوکر امریکا هستند؟!  آیا چین ، روسیه، هند ، برزیل، فرانسه، مالزی و... از مستعمرات آمریکا هستند؟ یا مبارزه بی امان یا  پذیرش سلطه  امریکا !؟ راه سومی وجود ندارد؟!  اگر ما دست از مبارزه با امریکا برداریم شرف و استقلال ملت بر باد می رود؟! و این که چرا جور مبارزه با استکبار جهانی  فقط باید بر دوش ما باشد ؟ چرا در این مبارزه مقدس هیچ دولتی بجز دولت منزوی کره شمالی و دولت درگیر جنگ داخلی سوریه  و ونزئلا با  آن اقتصاد در حال فروپاشی ، با ما همراه نیست؟

اگر دولت ها با ما نیستند ، اما در عوض ملت ها با دل و جان با ما هستند. آن طور که ما ادعا می کنیم، چرا این ملت ها در طول چهل سال  مبارزه ما با امریکا قدمی عملی  برای همراهی با ما برنداشته اند؟ ارزش همراهی ملت ها با ما بدون برداشتن یک قدم در همراهی با ما در این سال های طولانی چقدر است؟ و آیا همان طور که امریکا  نیازمند دشمن است ما هم نیازمند دشمن هستیم؟ اگر چنین است چرا  دشمنی هم قد خودمان انتخاب نمی کنیم که ضررش این قدر هنگفت نباشد؟

نگارنده نه مرعوب قدرت آمریکاست و نه فریب خورده آن است، و نه منکر ضرورت  وظیفه انسانی مبارزه با بی عدالتی و ستمگری است، اما اعتقاد دارد ، حل مشکلات مهم کشور مثل رکود اقتصادی ، بیکاری ، فساد مالی ، آسیب های اجتماعی، نا کارآمدی و... در کشوری که طول و عرض و ارتفاع  آن در اختیار ماست به مراتب آسان تر از مبارزه ما با بزرگ ترین قدرت نظامی ، اقتصادی ، سیاسی و تکنولوژی دنیاست.

بنابراین بهتر نیست، ما با صرف منابع و توان محدود خود برای انجام کارهای آسان تر و ضروری تر مثل حل مشکلات داخلی ،  که همه عوامل آن در اختیار و کنترل ماست، لیاقت و توان خود را برای انجام کارهای سخت تر مثل مبارزه با آمریکا به دنیا ثابت کنیم

ما به عنوان ایران انتخاب کرده ایم یک استثنا باشیم. ما در حالی مسئولیت تغییر جهان را عهده دار شده ایم که خود را نمی توانیم تغییر دهیم. ما بر عهده گرفته ایم که اسرائیل را از نقشه جغرافیا پاک کنیم و فلسطینی ها را دوباره صاحب وطن کنیم. ما بر عهده گرفته ایم که بر پا کننده عدالت روی زمین باشیم.
✅بی شک بلایی را که امریکا بر سر ژاپن، آلمان و ویتنام آورده است، بر سر ایران نیاورده و در بستر اجتماعی و از همه مهمتر، در عقبه تاریخی این سه کشور تنفری که نسبت به امریکا وجود دارد، در ایرانی ها وجود ندارد. با این وجود امروز رفتار این سه کشور در ارتباط با امریکا نه بر اساس تنفر و یا رویاهای فضایی، بلکه بر مبنای واقعیت های زمینی تنظیم شده است. ژاپن، آلمان و ویتنام در تنطیم معادلات خود با امریکا برد – برد را نه بر مبنای پنجاه – پنجاه،  بلکه بر اساس ظرفیت معنا کرده و برای خویش از این معنا فرصت سازی کرده اند. امریکا قدرت خشن و عریانی است که جنایات آن  بر همگان روشن است، لذا باور و یا اعتماد به امریکا ساده لوحی است، اما عدم پذیرش و تاثیرگذاری عامل مهمی به نام امریکا بر نظام بین الملل نیز ساده لوحی بزرگتر است. نباید خطا کرد و در دامی افتاد که بقای ایران را به خطر اندازد.
 سیاستمداران، ما را هماره در میانه‌ی دو راهه‌ی ذلت و مردن رها کرده‌اند. گفته‌اند و می‌گویند یا با عزت می‌میریم و یا با خفت می‌زییم.  و ما چه تلاش‌ها کردیم که از دوراهه‌ی کاذب خفت و عزت بیرون بیاییم و بگوییم: هستی، زندگی و انسان پیچیده‌تر از آن است که در این دو گانه‌ها محدود و خلاصه شود. آنان زندگی را در بن بستِ "این یا آن" مچاله کردند. کاری که آنان کردند این بود که به بهانه‌ی عزت، زندگی را تحقیر کردند. به هزینه ی غنی سازی اورانیوم، جامعه و فرهنگ را فقیر‌سازی کردند. 

نتیجه آن شد که "دل بریدگانِ" از این وادی رو به فزونی گرفت و نومیدان بر کوه رنج‌شان افزوده شد. پرسشی کشنده دوباره بر جان و ذهن جامعه سایه افکند که: آیا جنگ می‌شود؟ همین پرسش است که بازارِ کسب و کار را تیره می‌سازد. در نتیجه، غول گرانی افسار گسیخته، بی مهابا همه را زیر پای خود لگد می‌کند

مقامات ارشد کشور اعلام کرده‌اند که به دنبال جنگ با آمریکا نیستند (که راهبرد درست و عاقلانه‌ای است)، آمریکایی‌ها هم گفته‌اند دنبال درگیری نظامی نیستند (به استثنای حداقل جان بولتون)؛ و مذاکره‌ای هم با آمریکا صورت نمی‌گیرد
کشور دچار «ساخت برهه حساس» در چهل سال گذشته بوده است، اما گفتمان «برهه حساس» دیگر به کار این شرایط نمی‌آید. «ما مقاومت می‌کنیم» اسم رمز متداول در «ساخت برهه حساس» بوده و هست؛ و مقامات ارشد اکنون نیز همین عبارت را تکرار می‌کنند. مسأله اما این است که «برهه حساس» برای توصیف این وضعیت کفایت نمی‌کند و مردم و نخبگان می‌پرسند «نه جنگ، نه مذاکره!؟ پس چی؟» 

آمریکایی‌ها تحریم‌ها را افزایش می‌دهند و حتی اگر منازعه نظامی بر اثر رخدادی اتفاقی یا توطئه‌ای شبیه به آن‌چه گفته می‌شود به شکل ساختگی آغازگر جنگ ویتنام شد، رخ ندهد؛ جنگ اقتصادی ادامه می‌یابد. کشوری که هزینه جاری دولت آن از میانه دهه 1380 تا میانه دهه 1390 به شدت افزایش یافته، بر اثر بیش از یک‌ونیم دهه رشد اقتصادی نامناسب و نرخ پایین تشکیل سرمایه، فرار سرمایه و بی‌ثباتی اقتصادی نرخ بیکاری در آن افزایش یافته، و در کنار همه این‌ها فساد و نابرابری اقتصادی و اجتماعی به حد بالایی رسیده است، خود به خود در معرض تنش اقتصادی و تبدیل آن به مسائل اجتماعی، سیاسی و نهایتاً امنیتی قرار می‌گیرد. 

✅ آخرین آمارها و گزارشی از مرکز پژوهش‌های مجلس نشان می‌دهند فقر عمیق‌تر و گسترده‌تر می‌شود و سخن از زوال بین یک تا دو میلیون شغل بر اثر تعطیلی کارگاه‌ها در میان است. همه این‌ها نشان می‌دهند که راهبرد «نه جنگ نه مذاکره» برای ممانعت از بدتر شدن شرایط کفایت نمی‌کند. نکته مهم‌تر این است که راهبردهایی که در گذشته – حتی در شرایط غیرتحریمی و عادی اعمال شده‌اند - نتوانسته‌اند مسبب رشد اقتصادی کافی، توسعه اشتغال، ممانعت از تخریب محیط‌زیست، ارتقای عدالت اجتماعی و مقابله با فساد شوند. بدیهی است آن راهبردها در شرایط تحریمی، رکود تورمی و نارضایتی اجتماعی و تضعیف سرمایه اجتماعی، نتایج بدتری به‌ بار می‌آورند. 
مقاومت به چه معناست؟»، «فشار مقاومت چگونه بین ماها توزیع می‌شود؟»، «مقاومت ماها چه ویژگی‌ای دارد که نتیجه‌اش مثبت باشد نه له شدن زیر فشار؟»، «مسئولیت عواقب این مقاومت ماها را چه کسی و چگونه می‌پذیرد؟»، «نقشه راه مقاومت را چه کسانی، از چه طریقی و با چه کیفیتی طراحی کرده‌اند؟»، «شاخص ارزیابی موفقیت در مقاومت چیست؟»، «چشم‌انداز موفقیت چند سال و با چه هزینه‌ای است؟» و «آخرش چی می‌شه؟» . 

کاش به جای اورانیوم، زندگی را غنی سازی می‌کردند و به جای پنجه انداختن با این و آن، پنجه در مشقات و دردهای مردم می‌افکندند و کاش به جای رویای افتخار آفرینی تاریخی، اجازه می‌دادند نسیم زندگی، چهره‌ی ملت را نوازش می کرد. 
حاکمان باید توضیح دهند که چرا به این جا رسیدیم که یا باید مرگ را انتخاب کنیم یا زندگی آلوده به تحقیر را.

✔️  ما زاده شدیم که زندگی کنیم







ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">