« اخلاق حسنه » چیست و چه رابطهای بین دو مفهوم « اخلاق حسنه » و « نظم عمومی » برقرار است ؟
منظور از « اخلاق حسنه » که قراردادها نباید با آن مخالف باشند چیست ؟
در این باره باید گفت، بی تردید افکار و عادات عمومی در ایجاد قواعد اخلاقی و تمیز نیک و بد اثر فراوان دارد. بسیار است عادتهایی که در جامعهای ناپسند و در اجتماعی دیگر مقبول افتاده است. همچنین، نمونههای فراوانی از سنتها و قواعد وجود دارد که در زمانی محترم و در زمان دیگر نکوهیده بوده است. پس، اثر زمان و مکان و بومی بودن اخلاق هر قوم را نباید انکار کرد. ولی، این حقیقت را نیز به تجربه در مییابیم که بسیاری از قواعد، به حکم عقل و وجدان، از دیر باز لازمه نیکوکاری و پرهیز از گناه و نادرستی است و بشر متمدن از گذشتههای دور تا کنون به آنها اعتقاد راسخ دارد: مانند لزوم رد امانت و راستگویی و عفاف و پای بند بودن به عهد و جبران زیان نامشروع. مایه اصلی این قواعد نیز تعلیمهای مذهبی است و هیچ منصفی نمیتواند اثر عمیق دین را در اخلاق انکار کند. چنانکه، امروز در کشور ما، هالهای از اخلاق اسلامی بر هر چه «اخلاق» مینامیم سایه افکنده است.
مذهب نیز به مرور زمان با سنتهای ملی در میآمیزد و گاه نیز با زمانه چهره خاص پیدا میکند و آرمانهای فلسفی و سیاسی در آن مؤثر میشود. پس، اخلاق حسنه در هر قوم ترکیبی از رسوم اجتماعی و تعلیمهای مذهبی و داوریهای عقلی است که وجدان عمومی را تشکیل میدهد. دادرس آنچه را که این عوامل گوناگون در نهاد او بوجود آورده است بررسی میکند و با رجوع به عرف پارسایان اجتماع خود تشخیص میدهد که آیا قراردادی با اخلاق منافات دارد یا مؤید آن است ؟
اخلاق حسنه با نظم عمومی چ نسبتی برقرار میکند ؟
بین مفهوم اخلاق حسنه و نظم عمومی چه رابطهای وجود دارد؟ آیا این دو مفهوم از یک جنس هستند با دو چهره گوناگون یا در برابر هم استقلال دارند؟
در پاسخ باید گفت، اخلاق حسنه چهره خاصی از نظم عمومی است: با آنکه منظور نهایی اخلاق ساختن انسانی منزه و پارسا است و حقوق به برقراری عدالت و برابری نظر دارد، نظام حقوقی هیچگاه بی نیاز از اخلاق نبوده است. زیرا، در بسیاری از موارد، برای حفظ عدالت اجتماعی، ناگزیر است که پارهای از قواعد اخلاقی را حمایت کند. به همین جهت، باید اخلاق را بیگمان یکی از مبانی مهم حقوق دانست.
گروهی از قواعد اخلاقی را که در متون قوانین امری آمده یا مبنای این گونه قوانین قرار گرفته است، باید در شمار قواعد مربوط به نظم عمومی آورد. ولی، گروه دیگر، که ضمانت اجرای آن تنها وجدان عمومی است، به عنوان ویژه «اخلاق حسنه» مورد استناد قرار میگیرد. از سوی دیگر، مبنای قواعد حقوق تنها اخلاق نیست و گاه ضرورتهای اقتصادی و سیاسی اصولی را بوجود میآورد که اخلاق در آن باره حکمی ندارد. پس، احتمال دارد امری که خلاف نظم عمومی است با هیچیک از قواعد اخلاقی تعارض نداشته باشد. بدین ترتیب، نظم عمومی و اخلاق حسنه هر کدام قلمرو ویژهای مییابد که در عین ارتباط و نفوذ در یکدیگر، جداگانه باید مورد توجه قرار گیرد.
با وجود این، چون اموری که خلاف اخلاق حسنه است نظم عمومی را نیز بر هم میزند و هیچگاه حقوق نمیتواند به امور غیر اخلاقی بی اعتنا بماند، به اصطلاح منطقی، رابطه این دو مفهوم را باید عموم و خصوص مطلق دانست: بدین تعبیر که، آنچه با اخلاق حسنه منافات دارد با نظم عمومی نیز مخالف است، ولی امکان دارد، قراردادی که با نظم عمومی در تعارض است، از نظر اخلاقی ناپسند بنظر نیاید.
پس، افزودن اخلاق حسنه بر موانع نفوذ عقد این اثر مهم را دارد که به دادرس اجازه میدهد تا برای اخلاقی کردن قراردادها پا را از متون قوانین فراتر نهد، وگرنه اخلاق حسنه با نظم عمومی چنان ارتباط دارد که نمیتوان آن دو را در برابر هم مستقل شمرد. به همین جهت نیز گروهی از نویسندگان بر آن شدهاند تا تعریف جامعی برای هر دو مفهوم فراهم آورند و گفتهاند: «مجموع قواعد ضروری برای زندگی اجتماعی است ».(1)
- پنجشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۱ ب.ظ
معنی کلی و مختصراخلاق حسنه در قسمت حقوق مدنی چیست ؟