عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

من سید نورالله شاهرخی، عضو هیأت علمی دانشگاه لرستان، دکترای حقوق خصوصی دوره‌ی روزانه‌ دانشگاه علامه طباطبایی تهران (رتبه‌ی 13 آزمون دکتری) ، کارشناسی ارشد حقوق خصوصی از همان دانشگاه (رتبه‌ی 21 آزمون ارشد)، پذیرفته شده‌ی نهایی آزمون قضاوت، مدرس دانشگاه و وکیل پایه یک دادگستری هستم. این وبلاگ در وهله‌ی اول برای ارتباط با دانشجویان و دوستانم و در وهله‌ی بعد برای ارتباط با هر کسی که علاقمند به مباحث مطروحه در وبلاگ باشد طراحی شده است. سؤالات حقوقی شما را در حد دانش محدودم پاسخ‌گو هستم و در زمینه‌های گوناگون علوم انسانی به‌خصوص ادبیات و آموزش زبان انگلیسی و نیز در صورت تمایل، تجارب شما از زندگی و دید شما به زندگی علاقمند به تبادل نظر هستم.

***
***

جهت تجمیع سؤالات درسی و حقوقی و در یکجا و اجتناب از قرار گرفتن مطالب غیر مرتبط در ذیل پُستهای وبلاگ ، خواهشمند است سؤالات درسی و / یا حقوقی خود را در قسمت اظهار نظرهای مطلبی تحت همین عنوان (که از قسمت طبقه بندی موضوعی در ذیل همین ستون هم قابل دسترسی است) بپرسید. به سؤالات درسی و / یا حقوقی که در ذیل پُستهای دیگر وبلاگ پرسیده شود در کمال احترام ، پاسخ نخواهم داد. ضمناً توجه داشته باشید که امکان پاسخگویی به سؤالات ، از طریق ایمیل وجود ندارد.

***
***
در خصوص انتشار مجدد مطالب این وبلاگ در جاهای دیگر لطفاً قبل از انتشار ، موضوع را با من در میان بگذارید و آدرس سایت یا مجله‌ای که قرار است مطلب در آن منتشر شود را برایم بفرستید؛ (نقل مطالب، بدون کسب اجازه‌ی قبلی ممنوع است!) قبلاً از همکاری شما متشکرم.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

تدریس، قضاوت یا وکالت؟

چهارشنبه دی ۲۰ ۱۴۰۲، ۰۳:۲۴ ب.ظ

بیرون از خونه که میرم (دادگاه یا هرجای دیگه) یه سری کارای ضروری رو انجام میدم، همش به خودم وعده میدم که تحمل کن الان برمیگردی دانشگاه 😂

 

+ بعد وقتی برمیگردم دانشگاه انگار یه ماهی هستم که مدتی دور از آب بوده و الان در حالی که داشته نفسای آخرش رو می‌کشیده، دوباره انداختنش توی آب 😍😂 نفسسسسسس میکشم، باز انرژی میگیرم میام بیرون به بقیه‌ی کارا برسم.

 

+ صرفنظر از خونه، که قاعدتاً برای هر کسی محیط امنی هست، بین فضاهای بیرون از خونه، دانشگاه، محیطی هست که واسم بمب انرژی هست. سر و کله زدن و شوخی و خنده با دانشجوا رو بذارید کنار حضور در دادگاه و فضای پر استرس و جدی وکالت..... هوفففففف اصن قابل قیاس نیست.

 

+ امیدوارم دلتون رو - بخصوص کسانی که به عشق وکالت و قضاوت تلاش میکنن - نسوزونده باشم. در کل، فضای دانشگاه و تدریس با هیییییچی قابل قیاس نیست. حتی اگر توی وکالت، ده برابر پول باشه.

 

+ یه وخ کسی ازم پرسید چرا متمرکز نمیشی روی وکالت؟ پول که خیلی بیشتره اونجا، بهش گفتم ده میلیون تومن تدریس رو عوض نمی‌کنم با پنجاه میلیون تومن وکالت. یه طوری نگام کرد انگار داره به یه دیوونه روانی نگاه میکنه 😂 گفتم من اینجوریم دیگه. ریم سیه 😂

 

توی دادگاه که میری متأسفانه در برخی موارد، فضای دادگاه اینجوریه که دو تا وکیل اصحاب دعوا، دور از جون مث سگ و گربه به هم میپرن و از هیچ تاکتیکی برای عصبانی کردن طرف مقابل روگردون نیستن و هرررر دروغ و دَبَنگی هم که دستشون برسه میگن. واسه چی؟ واسه پول.

 

+ برخی از قضات هم معمولاً هر کی بیشتر شکم پاره کنه و کولی بازی دربیاره متمایل میشن سمت اون. چون برخیهاشون پرونده نمیخونن.

 

+ هم قاضی خوب و متعهد هست، هم وکیل خوب و باوجدان. نمونه‌هایی هم خودم شخصاً دیدم از هر دو دسته. ولی کلاً فضای دادگاه، خیییلی فضای خشن و عبوسی هست. واسه من نیست حداقل.

 

بعد خیلی موکلا هم هستن فکر میکنن وکیل طرف مقابل که حنجره پاره میکنه و کولی بازی درمیاره لابد وکیل بهتری هست و از وکیل خودشم انتظار همچین سلیطه‌‌بازی‌هایی داره 😂 دیگه نمیدونه قاعده‌ش اینه که وکیل، خوب و متین حرف بزنه و مستدل، لایحه بنویسه، نه اینکه شکم خودشو وسط شعبه پاره کنه بریزه رو زمین 😂

 

+ امان از برخی قضات که لایحه نمیخونن اصلاً. فک کن تنها ابزار قانونی وکیل، لایحه‌نویسی هست اما وقتی همون یه ابزار هم ازت گرفته بشه دیگه چه غلطی میتونی بکنی توی یه پرونده 😂

 

+ برخی از قضات هم که لایحه نمیخونن تقصیری ندارن، ماهی بعضاً سیصد چهارصد پرونده بعضاً بهشون ارجاع میشه، 700، 800 پرونده‌ی تلنبار شده از قبل هم دارن، آمار مختومه‌شون هم کم باشه براشون تخلف رد میکنن. هر کی باشه نابود میشه زیر این فشار. توی اون شرایط، طبیعیه نرسن لایحه بخونن.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲، ۰۳:۲۴ ب.ظ
  • سید نورالله شاهرخی

نظرات  (۱)

سلام

یک معلم بزرگ، یک هنرمند بزرگ است. حتی ممکن است، آموزش، بزرگترین هنرها باشد. چرا که آموزش، رسانه ذهن و روح انسان است. جان اشتاین بک

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">