انسانم آرزوست !
یه کسی هست توی محلهای ک ما زندگی میکنیم ک اندکی روانپریش هست ، یا شایدم ما روانپریش هستیم ک همه رو با مقیاس خودمون اندازه میگیریم و ب هر کی مث ما نباشه خییییلی راحت میگیم روانپریش ، یا شایدم ما از نظر ایشون روانپریش هستیم ؛ ب هر حال .... حالا کارایی ک میکنه بماند ، اما بیشتر وختا توی یه پارک کوچیک ک نزدیک خونهی ما هست ، گذرون میکنه ، تلاش مردم محل واسه اینکه نیروی انتظامیای بهزیستیای چیزی بیاد جَمِش کنه هم بنا ب دلائل مختلف ، ب جایی نرسیده ، زمستونا یه پتو مینداخت روی سرِ خودش و یه چوب دستی هم دستش بود ک احتیاجاتِ مختلفِ خودش رو باهاش برطرف میکرده لابد.
حالا اینا منظورِ نظر من نیس ، صرفن گفتم یه اطلاعات مقدماتی ب دست بیارین از پیشزمینهی این موضوع. چیزی ک الان میخام بگم رو قبلن در موردش شنیده بودم ولی تا امروز خودم ندیدم ، باورم نشد ؛ واسه اینکه با مردم کمتر تعامل داشته باشه و شایدم کمتر مزاحمش بشن یا کمتر مزاحم مردم بشه ، یه کارتن کرده بود تویِ سرِ خودش و نشسته بود لبِ دیوارهی کنار رودخونه و پاهاشو از دیواره آویزون کرده بود پائین ، تصویرِ عجیبِ سوررئالیستی3 و مالیخولیاییای بود ، تصویر مردی ک نشسته لب رود ، با یه کارتن توی سرش ! از اون تصویرا ک سالوادور دالی4 ، لابد میتونست یه نقاشیِ معرکهی سوررئال دراره ازش ! با خودم فک کردم چقد کارِ ظریفی انجام داده ، کارتن کرده توی سر خودش تا از دستِ مردمِ این زمونه راحت بگیره و یاد این شعر مولانا افتادم که :
دی شیخ با چراغ همی گشت گِردِ شهر :: کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست1
حالا این بنده خدا لابد زیاد گشته و پیدا نکرده و ناامید شده و ترجیح داده دیگه توی همون تاریکیِ کارتونی ک تویِ سَرِ خودش میکنه زندگی کنه !!!! من ک یه جورایی حق میدم ب این بزرگوار. و فوری این بیت اومد توی ذهنم که :
گفتند یافت مینشود گشتهایم ما :: گفت آنکه یافت مینشود آنم آرزوست2
1 و 2 - مولوی ؛ دیوان شمس ؛ غزلیات ؛ غزل شمارهی 441.
3 - "سور"(sur) در لغت به معنی "روی" و "رئال"(Real) به معنای "حقیقت" است. بنابراین سوررئالیسم به معنای "ورای واقعیت" یا "آن سوی واقعیت" است. سوررئالیسم مکتبی است "هنری و ادبی" که در فاصله جنگهای اول و دوم جهانی در "اروپا" شکل گرفت. زادگاه این مکتب کشور "فرانسه" بود. سوررئالیسم، در واقع عصیانی است در برابر تمدن غرب؛ چرا که اعضای این مکتب کسانی بودند که دوران نوجوانی آنها با جنگ جهانی اول مصادف شده بود. از نظر این افراد، تمدنی که عامل ایجاد جنگ و ویرانی است به هیچ وجه قابل اعتماد نبود. به همبن سبب، این نوجوانان با انقلابی فکری و هنری در قالب مکتب سوررئالیسم، اعتراض خود را به این تمدن و جهان صرفا "مادی" نشان دادند. مکتب سوررئالیسم توجه ویژهای به قوای روحی انسان دارد. سوررئالیستها میکوشیدند با کمک این نیروها، شرایط نابسامان زندگی خود را تغییر دهند. به عقیده آنها اگر نیروهای پنهان روح انسان آزاد گردد، دستیابی به یک زندگی بهتر چندان دور از انتظار نخواهد بود. آنها زندگی بر مبنای عقل را ناکار آمد میدانستند. سوررئالیستها برای گریز از جهان واقعی به واقعیتی دیگر پناه بردند که در ورای واقعیتهای ظاهری وجود داشت. این جنبش همه ارزشهای انسانی را نفی نمیکرد، بلکه در پی یافتن ارزشهای تازهای بود که بتواند زندگی بهتری را به ارمغان آورد. آنها این واقعیت مطلق را در آزادسازی ذهن از همه قیود یافتند.
4 - سالوادور دالی خالق نقاشی سورئالیسم یکی از پیشگامان هنر سورئالیسم در دنیا است. نقاشیهای معروفسالوادور دالی نشان دهنده سبک سورئالیسم یافرا واقعی میباشد.
- جمعه ۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۴:۴۵ ب.ظ