خاطرات تدریس (5) : قانون ب هر قیمت !
برداشت اول
دو نفر از بزرگوارانِ دانشجو ، سیزده دقیقه از وخت گذشته بود ک تشریف آوردن سرِ کلاس ؛ من هم بنا بر اون عهد و پیمانی ک باهاشون گذاشته بودم مبنی بر اینکه حضور با بیش از ده دقیقه تأخیر ، ب منزلهی غیبت هست طبیعتن بهشون گفتم ک حضورِ این ساعتتون ، در نظر گرفته نمیشه اما میتونید تشیف داشته باشید و از مباحثِ مطروحه در کلاس استفاده کنید ک جا نمونید ؛ اونام در کمال خونسردی فرمودن چ کاریه ! اگه غیبت خوردیم و دلائلمون رو هم واسه این تأخیر حاضر نیستی بپذیری پ دیگه الکی واسه چی بمونیم سرِ کلاس ؟
هیچی دیگه ..... رفتن !!!
نتیجهی اخلاقی: کُشته مردهی این همه ذوق و شوق دانشجوام ب تحصیل علم هستم اصن !!!
نتیجهی اخلاقی دوم :
درس معلم ار بود زمزمه ی محبتی :: جمعه ب مکتب آورد طفل گریزپای را !!!
برداشت دوم
یکی دیگه از بزرگوارانِ دانشجو هم رکورد زد ؛ به این شرح که هَت تریک کرد و در یک کلاسِ یک ساعت و نیمه موفففق ب اخذ سه تا منفی شد !!! یکی واسه همراه نداشتن قانون ؛ یکی واسه استفاده از گوشی تلفن همراه در حین تدریس و یکی هم واسه آماده نبودن در پرسش کلاسی !!!
نتیجهی اخلاقی: من البته از منفی زدن بر خلاف تصور بعضیا !!! هییییچ لذذذتی نمیبرم ! چون این کار نه نفعی ب حال دنیام داره نه آخرتم ! عقدهی منفی زدن هم ندارم ، اما ب هر حال قانون ، قانونه ؛ قانونی ک قراره اجرا نشه همون بهتر ک از اول وضع نشه !!!!
- شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۱ ب.ظ