خاطرهها (33) : خوشم ک هر شب و روز بر تو سلام میکنم
این مطلب نخستین بار در دوشنبه دوازدهم آبان ۱۳۹۳ ساعت 12:41 ساعت 9:20 با شمارهی پست 630 از طریق وبلاگ قبلی من در بلاگفا منتشر شده بود.
متن زیر ، مکالمهی غلام امام با وی (علیهالسلام) در روز عاشوراست ؛ ما هم امروز و فردا (تاسوعا و عاشورا) عین همین جملات را خطاب ب امام (علیهالسلام) عرض میکنیم :
بخدا قسم من خود میدانم که بدبو و پست فطرت و سیاه چهرهام! اجازه دهید تا بوى بهشت و نسیم دل انگیز آن بر من وزیدن کند تا هم پیکرم عطرآگین گردد و هم چهرهی تیرهام به سفیدى گراید. به خدا دست از شما خاندان بر ندارم تا این خون سیاه من با خونهاى شما آمیخته گردد سپس جنگ کرد تا شهید شد. رضوان اللَّه علیه.(لهوف ؛ سید بن طاووس ؛ ص 108)
امام حسین علیه السلام به بالین او آمد و فرمود: بار خدایا ! صورت وى را سفید و بوى او را نیکو گردان و او را با ابرار محشور بفرما و بین او و محمّد و آل محمّد صلّى اللَّهعلیهم اجمعین شناسائى و آشنایی برقرار بفرما !امام محمّد باقر علیه السلام از حضرت امام زین العابدین علیه السلام روایت میکند که فرمود : هنگامى که گروهى در میدان جنگ آمدند تا اجساد شهیدانِ آل محمّد را دفن نمایند جسد این غلام را بعد از ده روز در حالى یافتند که بوى مُشک از آن میوزید.(بحار الأنوار ؛ ج 45 ؛ ص 23)
- جمعه ۱ آبان ۱۳۹۴، ۰۲:۴۲ ب.ظ