خاطرات تدریس {7} : از هر چی بدم اومد سرم اومد !!!!
من همونطور ک قبلنم ب یه مناسبتی توی وبلاگ قبلی عرض کردم کُلن آدم بدغذایی هستم ؛ هر غذایی ک با گوشت گوسفند درست شده باشه ، هر غذایی ک توش ماهی پخته یا سرخ شده یا کباب شده باشه ، هر غذایی ک توش پیاز پخته باشه ، هر غذایی ک توش بادمجون باشه وووو ( آیکن بی انتها بودن لیست ....) فقط بخشی از غذاهایی هست ک من نمیخورم !!!
در همین راستا ، یکی از دهها غذایی ک نمیخورم قورمهسبزی هست ؛ بعد الان توی یکی از دانشگاههایی ک من افتخار تدریس دارم در اون روزی ک من اونجا هستم هر هفته همون روز قورمه سبزی میدن !!!!! برنامهی غذائیشون هم چرخشی و اینا نیس ؛ هر هفته همون روز قورمه سبزی !!!! هیچی دیگه ...این برنامه در مورد من ب این شکل تغییر یافته ک هر هفته همون روز ==>> کنسرو !!!! ینی خودم از بیرون کنسرو میبرم همرام ، توی سلف میخورم.
بعد توی سلف اساتید و کارکنان هم غذا میخورم دیگه ؛ اونوخ بضی از این اساتید و کارکنان ک توی سلف هر هفته از کنار من رد میشن ، میان و میرن ، ب وضوح توی سرشون این علامت سؤالای بی پایان رو میبینم ک این کیه هر هفته با یه کنسرو میاد میشینه اینجا !!! بعضیام احتمالن با خودشون فک میکنن من دانشجوام و هوس کردم بیام واسه رو کم کنی شاید ! بشینم توی سلف اساتید و کارکنان ، غذا بخورم !!!!
نتیجهی اخلاقی : برنامهی غذایی خوبه چرخشی باشه ؛ اصن گیریم کسی بدشم از قورمه سبزی نیاد ولی مث من فقط یه روز توی اون دانشگا باشه ینی هر هفته همون روز هی باید قورمه سبزی بخوره ؟؟؟ عایا ؟ این چه وضشه آخه !!!!
- پنجشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۴۰ ق.ظ