خاطرهها (44) : ب مناسبت اول ماه صفر (قسمت اول)
این مطلب نخستین بار درچهارشنبه سیزدهم آذر ۱۳۹۲ ساعت 9:15 با شمارهی پست 181 از طریق وبلاگ قبلی من در بلاگفا منتشر شده بود.
بازدیدکنندهی محترمی که با نام "دانشجو " خود را معرفی مینمایند، به مناسبت اول ماه صفر (ورود کاروان اهل بیت امام حسین(ع) همراه سر مبارک ایشان به شام و دمشق(سال 61 قمری) ، این تضمین زیبا را به وبلاگ هدیه کرده است:
علامهی طباطبایی این مُخَمَّس1 را، که تضمین غزلی از حافظ است، در سال 1328-1327 شمسی سرودند و همراه نامهای به برادر خود، آیت الله الهی، ارسال داشتند و در پایان سروده نوشتند: (انتظار میرود این اشعار را در مجالس خودتان [مرثیه حاج سید احمد] خصوصاً مجلس هفته آینده بخوانید. زیاد از این ، جسارت است)
گفت آن شاه شهیدان که بلا شد سویم / با همین قافلهام راه فنا میپویم
دست همت ز سراب دو جهان میشویم / شور یعقوب کنان یوسف خود میجویم
که کمان شد ز غمش قامت چون شمشادم
گفت هر چند عطش کَنده بُن و بنیادم / زیر شمشیرم و در دام بلا افتادم
هدف تیرم و چون فاخته پَر بگشادم / فاش میگویم و از گفتهی خود دلشادم:
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
من به میدان بلا روز ازل بودم طاق / کشته یارم و با هستی او بسته وثاق
منِ دل رفته کجایم و کجا دشت عراق! / طایر گلشن قدسم، چه دهم شرح فراق
که در این دامگه حادثه چون افتادم
لوحه سینه من گر شکند سُم ستور / ور سرم سیر کند شهر به شهر از ره دور
باک نبود که مرا نیست به جز شوق حضور / سایه طوبی و غلمان و قصور و قد حور
به هوای سر کوی تو برفت از یادم
تا در این بزم بتابید مه طلعت یار / من خورم خون دل و یار کند تیر نثار
پرده بدریده و سرگرم به دیدار نگار / نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار
چه کنم؟ حرف دگر یاد نداد استادم
تشنه وصل ویام آتش دل کارم ساخت / شربت مرگ همی خواهم و جانم بگداخت
از چه از کوی توام دست قضا دور انداخت / کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت
یارب از مادر گیتی به چه طالع زادم؟
1 - مخمس یا تخمیس به مسمط پنجمصراعی میگویند که چهار مصراع اول آن همقافیه (مصرع) هستند. معمولاً دو مصراع آخر مخمس تضمینی از یک غزل مشهور است.
- جمعه ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ۰۶:۳۸ ق.ظ