خاطرهها (48) : خاطرات تدریس (9) : امتحان یا انتقام !!! مسأله این است ......
این مطلب نخستین بار در سه شنبه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 1:29 با شمارهی پست 61 از طریق وبلاگ قبلی من در بلاگفا منتشر شده بود. اگر تمایل به دیدن کامنتها و پاسخهایی دارید که بازدیدکنندگان وبلاگ و من ، ذیل این مطلب در بلاگفا نوشته بودیم اینجا را ببینید.
یکی از دانشجویان، سؤالات مطروحه را مصداق انتقامگیری استاد!!! از دانشجویان دانسته است.
دیگری بیان داشته "ما ترم اولیم؛ از کجا بدانیم در جواب مسألهای که طرح کردهاید یک وکیل چگونه باید دفاع کند؟"
دانشجوی دیگری دیدن سؤال اول را باعث سکتهی ناقص!!! خود اعلام کردهاست.
.
.
.
و اینها نمونهای بود از اظهارات بسیار دلگرمکنندهی شما در جواب یک ترم تدریس من!....که البته انجام وظیفهام بوده و نه منتی بر سر کسی ندارم نه انتظار تشکری .....
و ناگفته نباید گذاشت که دانشجویانی بودند که بدون این ادا و اطوارها پاسخ صحیح مسأله را در کمال منطق و صحت و بر اساس مطالب تدریس شده در طول ترم نوشته بودند که من به سهم خود از آنها تشکر میکنم.
موارد مطروحه در مسأله، در طول ترم بارها و بارها به عنوان پرسش کلاسی پرسیده شده و مورد تأکید قرار گرفته بود؛ بله نیاز به یادآوری نیست، من هم میدانم شما ترم اول هستید، انتظار شقالقمر از شما نداشتهام، صرفاً انتظار داشتم بر اساس آموختههایتان در طول ترم، و نه بر اساس حدس . گمان، یا مطالب تدریس نشده، به موضوع پاسخ دهید. بقیهی سؤالات هم که عیناً همان مطالبی بود که در کلاس، تدریس شدهبود.....
ما ز یاران چشم یاری داشتیم/خود، غلط بود آنچه میپنداشتیم
بگذریم.......چه گویم که ناگفتنم بهتر است.
إنشاءالله در همهی مراحل زندگی موفق باشید.
- دوشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۴، ۰۱:۳۳ ق.ظ
یادش بخیر...