در محضر قرآن (211) : فاسدین در قوم لوط ، مؤمنین رو مسخره میکردن ، با لفظی ک معادل امروزیش میشه « بچه مثبت » !!!!
شنبه بهمن ۳ ۱۳۹۴، ۰۹:۱۰ ب.ظ
- وَ مَا کَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْیَتِکُمْ ۖ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ یَتَطَهَّرُونَ
- پاسخ قوم او جز این نبود که گفتند: اینان را از شهر و دیار خود بیرون کنید. آخر اینان مردمان پاک و پرهیزگاری هستند! [[«أُنَاسٌ»: مردمان. «یَتَطَهَّرُونَ»: پاکی را دوست میدارند. زاهد و پرهیزگارند. البتّه این سخن را برای تمسخر مؤمنان میگفتند، همان گونه که عادت فاسقان و کافران مقتدر و ستمپیشه است (نگا: هود / 87).]]
- سورهی اعراف : 82.
- این آیه ، آیهی منتخب از صفحهی 161 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
- متعلق ب روز شنبه ، سوم.
- شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۹:۱۰ ب.ظ
ای کسانی که ایمان آورده اید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند ، شاید آنها از اینها بهتر باشند و نه زنانی زنان دیگر را ، شاید آنان بهتر از اینان باشند و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید ، بسیار بد است که بر کسی پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید و آنها که توبه نکنند ، ظالم و ستمگرند!
من خودم بشخصه متنفرم از تمسخر و استهزاء؛بعضا تا مرض درگیری هم پیش رفتم با همچین آدمایی...واقعا زشت و ناپسند و غیر اخلاقی و غیر انسانیه حتی! واقعا بدم میاد از تمسخر...
حکایتی است پندآموز از زبان خداوندگار ادب، سعدی –علیه الرحمه-
«سیه چرده ای را کسی زشت خواند جوابی بگفتش که حیران بماند
نه من صورت خویش خود کردهام که عیبم شماری که بد کردهام
تو را من ار زشت رویم چه کار نه آخر منم زشت و زیبا نگار
از آنم که بر سر نبشتی ز پیش نه کم کردم ای بنده پرور، نه بیش
تو دانایی آخر که قادر نیم؛ توانای مطلق تویی، من کیم؟
گرم ره نمایی، رسیدم به خیر و گر گم کنی، باز مانم ز سیر
جهان آفرین گر نه یاری کند کجا بنده پرهیزگاری کند»
بوستان سعدی، باب دهم.