عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

من سید نورالله شاهرخی، عضو هیأت علمی دانشگاه لرستان، دکترای حقوق خصوصی دوره‌ی روزانه‌ دانشگاه علامه طباطبایی تهران (رتبه‌ی 13 آزمون دکتری) ، کارشناسی ارشد حقوق خصوصی از همان دانشگاه (رتبه‌ی 21 آزمون ارشد)، پذیرفته شده‌ی نهایی آزمون قضاوت، مدرس دانشگاه و وکیل پایه یک دادگستری هستم. این وبلاگ در وهله‌ی اول برای ارتباط با دانشجویان و دوستانم و در وهله‌ی بعد برای ارتباط با هر کسی که علاقمند به مباحث مطروحه در وبلاگ باشد طراحی شده است. سؤالات حقوقی شما را در حد دانش محدودم پاسخ‌گو هستم و در زمینه‌های گوناگون علوم انسانی به‌خصوص ادبیات و آموزش زبان انگلیسی و نیز در صورت تمایل، تجارب شما از زندگی و دید شما به زندگی علاقمند به تبادل نظر هستم.

***
***

جهت تجمیع سؤالات درسی و حقوقی و در یکجا و اجتناب از قرار گرفتن مطالب غیر مرتبط در ذیل پُستهای وبلاگ ، خواهشمند است سؤالات درسی و / یا حقوقی خود را در قسمت اظهار نظرهای مطلبی تحت همین عنوان (که از قسمت طبقه بندی موضوعی در ذیل همین ستون هم قابل دسترسی است) بپرسید. به سؤالات درسی و / یا حقوقی که در ذیل پُستهای دیگر وبلاگ پرسیده شود در کمال احترام ، پاسخ نخواهم داد. ضمناً توجه داشته باشید که امکان پاسخگویی به سؤالات ، از طریق ایمیل وجود ندارد.

***
***
در خصوص انتشار مجدد مطالب این وبلاگ در جاهای دیگر لطفاً قبل از انتشار ، موضوع را با من در میان بگذارید و آدرس سایت یا مجله‌ای که قرار است مطلب در آن منتشر شود را برایم بفرستید؛ (نقل مطالب، بدون کسب اجازه‌ی قبلی ممنوع است!) قبلاً از همکاری شما متشکرم.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات


چون کلاً آدم بدخابی هستم روی جام توی اتوبوس بین شهری خیلی حساسم، اگه صندلی‌های جلو باشم سر و صدای ضبط راننده اذیتم می‌کنه، اگه صندلی‌های عقب باشم هوای گرمی که جمع میشه عقب اتوبوس باعث بی‌خوابیم میشه، نفر بغل دستیم توی خاب، غش کنه روم یا وخت جابجا شدن توی خواب، بهم بخوره بدخاب میشم، خلاصه، درد نیارم سرتون رو، روی همین حساب هست که با پیش‌بینی این موارد، وختی از قبل، تاریخ حرکتم معلومه و سفر، غیرمترقبه نیست، از روز قبل، بلیط رو رزرو وسط اتوبوس، وی آی پی اگه باشه تک صندلی میگیرم شماره‌ی 13، اگه هم اتوبوس معمولی باشه می‌شینم همون صندلی پشت یخچال شماره‌ی 25، که صندلی نفر جلویی نداره و دیگه با این مشکل مواجه نمیشم که صندلی جلویی واسه خاب خم بشه و بیاد توی حلقم!!!! حالا داشته باشید اینا رو.

واسه یه سفر کاری قرار بود برم تهران، از روز قبل رفتم بلیط گرفتم، شماره‌ی 13 وی آی پی، روبروی در عقب، شب بعد، با خیال راحت، ده دقیقه مونده به حرکت رسیدم به تعاونی مربوطه، بلیطمو دادم به مسؤول این کار، می‌بینم چار پنج ثانیه‌ای چشم دوخت به بلیط و شماره‌ای که روی اون درج شده بود، بعد گفت افتادی صندلی بیست و دو، بیست و سه!!!! - که توی اتوبوسای وی آی پی میشه در واقع آخر اتوبوس!!!! - با تعجب و شگفتی پرسیدم صندلی من شماره سیزدهه، چرا افتادم اون آخر؟ گفت یکی رو آوردن نشسته جات!!!! برو بهش بگو بلند شه!!!! شستم خبردار شد که اوضاع از چه قراره، گفتم مسؤولیت من نیست برم با مردم درگیر بشم، خودتون برید بلندش کنین!!!! گفت حالا تو برو بالا خودشون میان ورش میدارن!!!

در حالی که به شدت از اوضاع پیش اومده ناراضی و عصبانی بودم رفتم بالا، دیدم یکی از خانومای بشدت بدحجاب، خیلی راحت و ریلکس، نشسته روی صندلی‌ای که بلیطش دست من بود، انقد عصبی شدم که منتظر نشدم شاگرد راننده بیاد، بهش گفتم خانم جنابعالی شماره صندلیتون چنده؟ گفت من بیست و دو هستم بهم گفتن بیام اینجا بشینم!!! گفتم اشتباه گفتن!!! گفت خو حالا شما برید اونجا بشینید، گفتم من از روز قبل بلیط گرفتم که روی این صندلی باشم، شاگرد راننده سر رسید، به من گفت میای روی این صندلی بشینی و اشاره کرد به صندلی مجاور در ردیف دوتائیا، گفتم نه، میخام روی جای خودم بشینم!!! هیچی دیگه پا شد رفت سر جاش نشست اون خانومه!!!!

وختی روی صندلیم نشستم با خودم فک کردم که در برخی از موارد، چه تفکر بی منطقی حاکم بر برخی از قسمتای جامعه ما هست، ینی حتا وختی از قبل، بلیط هم خریدی باز نمیتونی مطمئن باشی که بی دردسر میشینی روی جات!!!!! 

نتیجه‌ی اخلاقی : نمیدونم چرا بضیا فک میکنن اگه یه زنی یا دختری بدحجاب بود از حقوق شهروندی بیشتری نسبت به بقیه برخورداره و باید احترامش رو بیشتر نگه داشت!!!!!

نتیجه‌ی اخلاقی 2 : و باز نمیدونم چرا بعضیا، بخصوص بضی از مَردای ضعیف‌النفس، فک میکنن بانوانی که آرایش فجیع و غلیظ می‌کنن شهروند درجه‌ی اول محسوب میشن و بقیه باید جلوی اینا دولا راس بشن !!!!!!!! اینم یه مدلِ خفیف از نژاد پرستیه ها !!! البته توی این مورد بجای واژه‌ی « نژاد پرستی » باید بگیم « غریزه پرستی » !!!!!

حواس پرت نوشت : نمیدونم توجه کردید یا نه، یه مدت بین برخی از رانندگان محترم اتوبوس، رسم شده بود خانومای بدحجاب رو مینشوندن اون صندلیای جلویی که در برخی از موارد خطراتی رو واسه بقیه‌ی مسافرا به وجود می‌آورد، چون برخی از رانندگان، بسکه از توی آینه دید میزدن، از جاده‌ی جلوی خودشون غافل میشدن!!!! اینه که ظاهرا پلیس راه ممنوع کرده که صندلیای ردیف اول، خانوم بشینه!!!! دیدم یکی از راننده‌ها به یه مسافر خانوم که قصد داشت بشینه ردیف اول، میگفت!!!!

وقاحت نوشت : توی یه شهر دیگه هم که بنا به ملاحظاتی از جمله اینکه اهالی اون شهر ممکنه فک کنن قصدم توهین به اونا بوده، اسمشو نمی‌برم، دقیقاً از یه هفته قبل از حرکت، صندلی پشت یخچال رو رزرو کرده بودم و بلیطشم دستم بود، بعد وختی شب حرکت رفتم دیدم در کماااااال وقاحت، بلیط منو باطل کرده بودن، فروخته بودنش به یکی دیگه!!!!! و اصرار هم میکردن که من بر اساس بلیط جدید باید برم بشینم صندلی شماره یک!!!!! مسؤول فروش تعاونی میگفت صندلی شماره یک که جای خیلی خوبیه!!! گفتم اگه جای خوبیه خب بدینش به همون کسی که جای منو غصب کرده!!!! بعد در اومد بهم گفت تو انگار هیچی نمیفهمی!!!! بر خودم مسلط ‌شدم بعد از چند ثانیه و گفتم میفهمم یا نمیفهمم بلیطی دارم که بدون دلیل باطل ‌شده و الانم میخام بشینم همون جا!!! گفت نه، اون اتوبوس، حرکتش کنسل شده این الان یه اتوبوس دیگه‌س، گفتم توی اتوبوس جایگزین هم شماره‌ی صندلی من باید همون شماره‌ی صندلی قبلی باشه، من از یه هفته قبل بلیط گرفتم که بشینم روی این صندلی!!! کوتاه نیومدم و نشستم روی صندلی‌ای که از قبل رزرو کرده بودم!!!

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۷:۳۴ ق.ظ
  • سید نورالله شاهرخی

نظرات  (۱۲)

استاد دخترره خیلی خشگل بود؟
شما ک خوب وصف میکنید لطفا با رسم شکل توضیش بدین متشکر
پاسخ:
ممنونم از کامنت جنابعالی. 
سلام استاد وقتتون بخیر .
نه دیگه . انرژی برای نوشتنش نیست انگار .

پاسخ:
و علیکم السلام، عاقبت به خیر. هر جور که خودتون صلاح میدونید.
گاهی اوقات سفر از قبل خبر نمیکنه.... پیش میاد ادم یهو مسافر میشه...
پاسخ:
بله ؛ حق با جنابعالیست.
شما ببخشید . اگه اینطوری شده ، عمدی نبوده.
پاسخ:
اختیار دارید. ظاهراً الان جنابعالی تمایلی به بیان ماجرای شماره‌ی سیزده ندارید، نه؟ 
قبلنا دوس داشتم مث دانشجوهای دیگه برا اومدن ب دانشگاه ، بلیط رزرو کنم و با اتوبوس رفت و آمد کنم ( چون هیچ اتوبوسی از شهر ما ب خرم آباد و بالعکس، رفت و آمد نداره !!!) ولی با این اوصافی ک شما مطرح فرمودید پشیمون شدم و رفت و آمد پر استرس جاده های پر پیچ و خم و پر از ماشین سنگینو ترجیح میدم!!!!!و خداروشکر میکنم ک بلیطم همیشه رزروه!! و با راننده های مطمئنی مث پدرم (گاها ) و برادرم (اکثرا ) همسفر میشم.
پاسخ:
بله، همون دست پدر و برادر محترم خودتون رو ببوسید و خدا رو شاکر باشید که دو راننده‌ی اختصاصی در اختیار شما قرار گرفته و مجبور به تحمل این مصائب نیستید!!!!! 
ااااااااااااااااااااااااااااای خوبه حالا زن نیستی که اینقد حساسی
بابا این سوسول بازیا بسه بگیر یه جا بشین دیگه
پاسخ:
ممنونم از کامنت جنابعالی. 
  1. سلام
  2. آخ آخ استاد حرف دل منو زدید...این اتفاق بارها برای من افتاده منم دقیقا همیشه اون شماره صندلی رو میگیرم چون راحتترین جای ممکن هست ولی بارها میشد که میرفتم میدیدیم یک خانم مثلا با شخصیت جلوس فرمودن!اگرچه بنده هم کوتاه نمیومدم و در نهایت رو همون صندلی مینشستم ولی خب اعصاب خوردی ه خودشو داشت...
  3. البته این هم بگم که بالعکس ش هم اتفاق می افتاد و من رو میفرستادن جای دیگه که مثلا یه اقایی اون صندلی رو از قبل رزرو کرده بود...ولی خب قضیه از این قرار بود که صندلی که من رزرو کرده بودم یا صندلی که به خاطر نبود جا به من داده شده بود موقعیت خیلی بدی داشت...یا کنار یک آقا بود یا اگر هم تکی بود انتهای اتوبوس بود که معمولا جای آدمهای جالبی نیست...که گاهی اوقات بعضی از آقایون درک میکردن و جاشونو با من عوض میکردن گاهی هم میگفتن به نظر ما اهمیتی نداره این موضوع که کنارتون کیی میشینه و بفرمایید سر جای خودتون!
پاسخ:
  1. سلام.
  2. کام انسان تلخ میشه اصن همون اول سفر!!!! 
  3. خب سعی بفرمایید از قبل جای مناسبی رزرو کنید که نه خودتون آلاخون والاخون بشید توی اتوبوس و نه یه مردِ بیچاره رو آلاخون والاخون کنید!!!!!! 
1.سلام
2.درود فراوان بر شما باد ای استاد عزیزااااااااااایییییییینقدددددددد خوشحال شدم کموقه ای که این متن رو خوندم
3.اگه جامعه ما به این معنا برسند و به این دختران بدحجاب محل نزارند اینا هم اینجوری نمیکنند.این دخترا نمی دونم چه مریضی رواتی دارند می خواهند جلب توجه کنند دیگه کسی نیست بهشون بگه بابا اینا شما را وسیله میبینند،شدین یه تکه گوشت برای سوء استفاده و سیر کردن چشم های هرزه،زیاد زیاد که در چش باشین تا سی سالگی هست بقیه اش دیگه کسی محل تون نمیزاره،محض رضای خدا هم که شده بشینید یه بار عاقلانه بیندیشید؛و این سوال را از خودتون بپرسید،که چی؟مثلا اینکه من رفتم با این تیپ بیرون چه می شود جزء اینکه با روحی الوده وارد خونه میشین در حالی که امام زمان از شما دلخور و شیطان راضی از شما، اصن بحث گناه کردنش بدوررررررر،بابا ااااااااا نزارین ازتون مث یه کالا استفاده کنن و بعد مث زباله موقه ای براشون استفاده ای نداشتین پرتتون کنن زباله دونی کرامت شما و غایت زندگی شما بالا تر از این هست که بشین وسیله ارضای هوسرانان.
پاسخ:
سلام، مشکل اینه بسیاری از بانوان بدحجاب، متأسفانه تفاوت احترامی که بر اساس شخصیت طرف گذاشته میشه و احترامی که بر اساس جنسیت طرف بیان میشه رو از هم تشخیص نمیدن و تمایزی بین این دو مدل رفتار قائل نیستن، و فک میکنن اگه مرد چش چرونی تحویلشون گرفت بخاطر شخصیتشون هست!!!!! 
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
  1. سلام.
  2. پست جالبی بود...
  3. و البته واقعی...
  4. نمی دونم چرا اینجوریه واقعا؛ولی باور بفرمایید این بندگان خدا هم خیلی جاها نه تنها احترامی بهشون ذاشته نمی شه بلکه بدجور اذیتشون می کنن؛
  5. نمی دونم واقعا اون چیزایی که تو ذهن من هستش رو اصلا نمی تونم بگم؛فقط این رو می گم که انسان ارزشمنده حالا فرقی نمی کنه چه شکلی باشه؛
  6. و یه مسئله ی دیگه اینکه واقعا پوشش چه ربطی به نوع رفتار داره واقعا؟؟؟ 
  7. راستی ؛من همیشه واسم سوال و البته جای تعجب فراااااااااااااواااااااان بود و هست که چطوری این همه رفت و امد و اتوبوس و بی خوابی به زعم من مثل خودم یا بدخوابی به زعم شما مثل خودتون رو تو این همه سال با این همه رفت و امد تحمل کردین یا از پسش براومدین؟؟؟؟؟؟؟ *
پاسخ:
  1. سلام.
  2. ممنونم.
  3. بله.
  4. کلاً مَردا از حیث هیز و چش چرون بودن یا نبودن سه دسته‌ن؛ دسته‌ی اول هیز نیستن؛ اینا کاری به بدحجابا ندارن و روشون رو برمیگردونن و بی اعتنا میکنن افراد بدحجاب رو. دسته‌ی دوم هیز هستن ولی مؤدبن؛ اینا در برخورد با زنان بدحجاب، چش چرونی میکنن اما طوری رفتار میکنن که ینی ما خیییییلی جنتلمن هستیم و داریم به شما احترام میذاریم در حالیکه واقعن اینطور نیس؛ دسته سوم هیز هستن ولی بی ادبن؛ اینا علاوه بر اینکه چش چرونی میکنن گاه زنان بدحجاب رو مورد آزار و اذیت جنسی هم قرار میدن. فرمایش جنابعالی در مورد این دسته سوم صحیح هست.
  5. همه‌ی انسان‌ها ارزشمند نیستن؛ (اولئک کالأنعام بل هم اضل)؛ اما با همه باید مطابق شرع و مؤدب برخورد کرد.
  6. پوشش « ربطی » به نوع رفتار نداره؛ پوشش خودش یه نوع رفتار هست !!!!!!!!!!
  7. خودمم باور نمیکردم ایییییییینهمه صبر و تحمل داشته باشم؛ اما آدم وختی پرتاب میشه وسط یه موقعیت دشوار، صبر و تحملی از خودش بروز میده که واسه خودشم شگفت‌انگیزه؛ بارها شده که در یه بیست و چهار ساعت، پونزده شونزده ساعتش رو توی اتوبوس گذروندم !!!!!!!!!! منی که با صدای تیک تیک ساعت هم بدخواب میشم !!!!!!!!
  1. شماره‌ی 13 !!!!!!! چ جالب . یاده قبلن افتادم. این 13 همیشه جالب ترین بوده . ما هم با صندلی شماره 13 خاطره هایی داریم . البته نه توی اتوبوس تو مدرسه .
  2. سبزی فروش محله ما هم به بد حجابا سبزی خوبارو میده !!!!آیکن نفرت ! 
  3. چرا این قسمتو حواس پرت نوشت نامیدین ؟؟؟؟؟؟ 
  4. استاد دقت کردیم . تازه براشون چای هم میریزن !!!!قرص زد تهوع هم میارن براشون !!!! 
  5. وضعیت خرابه ....... همش از نادونی نشات میگیره .
پاسخ:
  1. هیچ دقت فرمودید که اکثر کامنت هایی که مرقوم میفرمائید نیاز دارن به اینکه من از جنابعالی توضیح بخام در مورد فرمایشاتتون. کاش یا موضوعی رو مطرح نمی‌فرمودید یا اگه صلاح میدونستید بگید کامل بیان میفرمودید، مثلا اینجا نوشتید من هم با شماره 13 خاطره دارم، خب یا بیان نفرمائید این موضوع رو، یا خاطره رو هم بگید. البته عذرخواهی میکنم از جنابعالی بابت بیان این مطلب، امیدوارم اسباب ناراحتی جنابعالی نشده باشم. 
  2. این نشونه‌ی ضعف نفس و عدم اعتماد به نفس در یک مرد هست. 
  3. چون خانومای بدحجابی که میشینن ردیف اول اتوبوسای بین شهری، حواس راننده رو پرت میکنن از رانندگی!!!!
  4. یه وضیه اصن!!!!! 
  5. و ضعف نفس و عدم اعتماد به نفس البته!!!! 
  1. ب نظر من این ربطی نداره ب بدحجاب یا باحجاب ماهم بلیط و میگیرم میگن این شماره ها الکیه عین جنگ هرکی هرجا نشست!!! وقتی میای سر جای خودت هم بشینی باز دعوا میشه و با وقاحت میگن من زود تر نشستم جای منه!!!
  2. اخرشم من با همجنس های خودم دعوام شده
  3. این مشکل سیستم اتوبوسرانی هست
  4. و به عقیده ی من هرکسی با تناسب فکرش میتونه هرجور دوست داره لباس بپوش یا آرایش کنه...
  5. امر ب معروف جای خود ولی اونم با شرایط و مراتبش!
  6. اینکه بگیم ب نظر افرادی بد نیاید بیرون ک بد نگاه نکنن مثل اینه ک ب خورشید بگی نتاب ک بستی ها اب نشن!(جمله ی آخر از سیمین دانشور!)
پاسخ:
  1. برای رعایت حقوقِ شهروندیِ بدحجابا !!!! این قضایا بیشتر اتفاق میفته متأسفانه.
  2. منظور جنابعالی از عبارت « همجنس‌های خودم » رو نفهمیدم؛ چون جنسیت جنابعالی رو نمیدونم.
  3. توی خیلی از جاها همین مشکل هست؛ مشکل مَردا و اشخاص ضعیف النفس هستن نه سیستم؛ مشکل ما هستیم.
  4. بله؛ درسته.
  5. اینکه بگیم زن، آرایش کرده و بدحجاب و با لباس بدن نما بیاد بیرون، اما کسی نگاش نکنه، درست مث اینه که بگیم ابزار گناه آزاد باشه اما کسی سراغ این ابزار نره. هر چند ما این رفتار رو تأیید نمی‌کنیم و با چشم چرونی مخالف هستیم اما این متأسفانه طبیعیه که زن وختی آرایش کرده و با لباس بدن نما میاد بیرون نگاه جنسی و حیوانی بهش میشه؛ ما برای حفظ کرامت خود زن هست که میگیم بپوشونه خودشو. تشبیه کردن زنِ بدحجابی که با لباس بدن نما اومده بیرون به آفتاب، تشبیه خوبی نیس اصلن؛ از قضا بانوی محجبه و عفیفی که این عفت رو در ظاهر خودش بازتاب داده باید به آفتابی تشبیه بشه که میدرخشه و همه رو به احترام وامیداره. ما به زن میگیم با عفت و حیای خودت بتاب و نگاه حیوانی و جنسی رو تبدیل کن به بخار !!!!!!!!!! شاید اگه هم بخایم از مواد خام تشبیه ایشون استفاده کنیم بهتر باشه بگیم جای بستنی (ینی چیز قیمتی و با ارزش، ینی بدن و جسم زن) توی یخچال هست؛ اگه خودشو آورد بیرون و در معرض گرما گذاشت زود آب میشه!!! و مورد تجاوز و تعرض نگاه‌های هرزه قرار میگیره !!! بعد بستنی نمیتونه بگه « من توی گرما آب نمیشم پس میام بیرون !!!! لطفن به گرما بگید منو آب نکنه!!!! » نخیر اومدی بیرون و خودتو در معرض گرما گذاشتی بخای یا نخای آب میشی !!!!!!!! ضمنن آفتاب همونه که هست؛ سعی نمیکنه هفت قلم آرایش کنه و خودشو اونطور که نیست به مردم نشون بده و وانمود کنه که خیییییییییییلی زیباست !!!!!!!
  1. ما خیلی کم پیش میاد از طریق ترمینال و حمل و نقل عمومی بریم سفر ولی همون یکی دوباری هم که پیش اومده به حدی اذیت شدم که توبه کردم!!! یکی از مشکلاتی که توی سفر با حمل و نقل عمومی هست برخورد با همین افراد بد حجابی هست که فک میکنن محور عالم هستن! حالا خوبه قیافه شون بدون آرایش روی دیدن نداره که اینقدر اعتماد به نفس دارن! اگه روی دیدن داشت چیکار میکردن!!!! 
  2. یکی دیگه از مشکلات سفر با وسایل عمومی زوج های جوانی هستن که دلشون میخواد در ملأ عام عملا نشون بدن زن و شوهرن و عاشق همدیگه !!!!! به حدددددددددی بدم میاد از این افراد که قابل توصیف نیست!
  3. حتا توی غرب که ما اینقدر ادعا داریم براشون و به فساد اخلاقی و هرچی دلمون میخواد محکومشون میکنیم این مسائل وجود نداره!!!! بعضیا.... ( آیکن خود سانسوری) !!!!!!!
پاسخ:
  1. به قول حافظ « به آب و رنگ و خال و خط، چه حاجت رویِ زیبا را »، به نظر من کسی که در معرض نامحرمان، آرایش میکنه نشون دهنده‌ی ضعفِ اعتماد به نفسش هست؛ خودش، خودشو اونطور که هست قبول نداره، چطور انتظار داره مردم قبولش داشته باشن؛ آرایش اونم از این مدلش اونم جلوی نامحرما، نشونه‌ی گدایی کردنِ توجهِ مردم هست؛ ولو کسی که آرایش میکنه توجه به معنای این عمل نداشته باشه، که البته در اغلب موارد توجه هم دارن، ولی معنای عملِ خودآرایی جلوی نامحرما همینه که « لطفن منو ببین » !!!! لازم به گفتن نیس که این فقط عقیده‌ی منه و فقط هم واسه خودم محترمه !!!!!!
  2. بی‌جنبه‌های جو گیر !!!!!!!
  3. این اَعمال ما نشون‌دهنده‌ی اینه که ما نه مسلمونیم و نه به لوازم کفر عمل میکنیم؛ نه اینوری نه اونوری، هم اینوری هم اونوری !!!!!!!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">