چرا امسال، وبلاگ، مطلب آخر سال نداشت؟
یکی از بازدیدکنندگان محترم وبلاگ پرسیدن که چرا امسال به روال مألوف سالهای گذشته مطلبی تحت عنوان آنچه در سال 1394 بر من گذشت رو در وبلاگ قرار ندادم؟
من خودم در این زمینه قصد توضیح داشتم و الان این سؤال رو به فال نیک میگیرم و دلیلشو عرض میکنم.
راستش برخی از وقایعی که در سال 1394 بر من گذشت اوووووونقد اعجاب انگیز و خارقالعاده بودن که یه زمانی حتتتتتمن باید باهاتون در میون بذارم اما الان بنا به دلایلی انتشار اون مطالب رو به مصلحت نمیدونم. این مصلحت هم ربطی به من و منافع من نداره، در واقع بخاطر حفظ آبروی برخی دانشجویان محترم فعلاً ترجیحم اینه که این مطلب رو منتشر نکنم.
شاید چند سال دیگه که این نسل از دانشجویان فارغ التحصیل شدن و انتشار این مطلب، تبعاتی واسه این برادران و خواهران ارجمند نداشت تصمیم به انتشار این مطلب گرفتم و باهاتون در میون گذاشتم.
یه راه حل دیگه هم این بود که بنویسم اما به کلی هیچ اشارهای به این ماجراهای خاص نداشته باشم، در این صورت فک میکنم یه طورایی خود سانسوری کردم و در این مورد خاص نمیخام خود سانسوری کنم.
این بود که به کلی از خیر نوشتن مطلب آخر سال گذشتم!!!
نتیجه اخلاقی : شاید وقتی دیگر!!!
فحش نوشت : شاید یکی از جالب ترین موضوعات سال گذشته، فحشهای چارواداری و بشددددت منشوریای بود که از سوی برخی از دانشجویان محترم، در وبلاگ بیان میشد، جالبیش هم اینجاست که ولو کسی خودش رو مظلوم بدونه و فک کنه معلم، حقش رو مفت و مسلّم خورده - که در واقع اینطور نبوده واقعاً، چون بسیاری از دانشجویان که معترض بودن، برگههاشونو بردم واسشون جلوشون صحیح کردم و بعضیاشون اقرار کردن که ما واقعاً شرمنده شدیم - ولی بر فرض که من حق یه دانشجو رو خوردم، این دانشجوی محترم با این سطح از اخلاق و عفت، اگه خدای ناکرده بشه وکیل یا قاضی، چچچچچچه دماری از روزگار مردم در خواهد آورد!!!! کسی که به معلم خودش فحشی میده که انتشارش با عفت عمومی سازگار نیست و مثلاً الان از قشر فرهیخته جامعه هست و فردا هم قراره یا قاضی بشه یا وکیل!!!! خدا به ما و این جامعه رحم کنه واقعاً!!!! البته تا اونجا که به خود شخص من مربوطه، من وختی مورد انتقادات این شکلی قرار میگیرم خدا رو شکر میکنم، چون به حقانیت راهی که انتخاب کردم بیشتر و بیشتر مطمئن میشم، اگه من هیچ بدخواهی نداشتم و همممممممه دانشجویان، زرنگ و تنبل، درسخون و درس نخون، مذهبی و غیر مذهبی وووو از من، اخلاقم، درس دادنم و نمره دادنم راضی بودن معلوم بود که حتتتمن یه جای کارم میلنگه!!! خدا رو شاکرم که اینطور نیست!!!
نتیجه اخلاقی دوم : آدم همیشه دشمن داره و آدم همیشه دوست داره، تا اینجا چیز عجیبی نیست، مهم اینه چه کسایی دشمنت هستن و ازت متنفرن و چه کسایی دوستت هستن و دورِت رو گرفتن. خدا رو شکر میکنم که همیشه به دشمنیِ دشمنام و بدخواهام افتخار کردم و به دوستیِ دوستانم هم افتخار کردم.
- دوشنبه ۲ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۰۱ ب.ظ
مثلا استاد ****** یه جای کارش میلنگه که همه دوسش دارن و ازش راضی ان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کجاش اونوخت؟
منطقی است؟