عافیت‌سوزی

در راستای احترام به توقعات مشروع و منطقی شما بازدیدکنندگان محترم، هر چند دیر هنگام اما اومدم عرض کنم که بابت کم کاریم در وبلاگ، ظرف مدت اخیر از شما رسماً و البته صمیمانه عذرخواهی میکنم؛ علتش سفرهای کاری مکرری‌ست ک واسم پیش میاد و سه روز تدریسی‌ست که دارم؛ ضمناً این ترم چون بنا به دلائلی، در ابتدای کلاسا، مطالب اخلاقی مطرح نمیکردم، بضی از طرح درسایی که هر ترم تا پایان ترم کافی بود الان ینی دو سه هفته مونده ب پایان ترم، تموم شدن و مجبورم مطالب جدید اضافه کنم به طرح درسای سابق؛ ب همین دلیل، وختم بیشتر بابت تهیه‌ی مطالب واسه تدریس، این بزرگترین عشقِ زندگیِ کاریم میره و البته یک دلیل شخصی هم واسه این کم کاریم در وبلاگ هست که متأسفانه اینجا قابل بیان نیست؛ به هر حال، همه‌ی این دلائل دست به دست هم دادن تا نتونم مطالب جدید یا حتا فایلای صوتی رو بذارم و به کامنتاتون ظرف مهلت معقولی پاسخ بدم.

ضمناً این کم کاری اخیر، هیچ ربطی به دلسردی از وبلاگ و نَقل مکان احتمالی به تلگرام و این صوبتا نداره و من قویاً این موارد و مواردی نظیر این رو تکذیب میکنم؛ اینجا تا همیشه اگه اتفاق غیر مترقبه‌ای نیفته خونه‌ی مشترک من و همه‌ی شما خواهد بود.

بازم ازتون عذر میخام؛ کامنتاتون رو دونه ب دونه میخونم و مث همیشه واسم مهم هستن؛ فقط اگه عمری باقی بود و فرصت شد و تونستم نَفَسی بکشم یکی ب یکی جوابشون رو خواهم داد و از قسمتی از شرمندگیتون در خواهم اومد.

علاقه نوشت : به هَمَتون علاقمند هستم. (الان مثلن نخاستم بگم : دوستتون دارم!!!! گرفتید چی شد؟) !!!!

ساعت نوشت : یه نگا هم به ساعتِ قرار دادنِ این مطلب در وبلاگ بندازید تا میزان مشغله‌های کاری من بیاد دستتون !!! اضافه کنید به این ساعت این رو هم که من فردا باید اذون صبح پا شم و ضمنن عازم بروجرد هم هستم و هشت ساعت هم همین فردا توی بروجرد تدریس دارم !!!! مسواک هم نزدم هنوز !!!!