خاطرات تدریس {23} : کلاس پنج نفره!
همونطور که قبلاً اینجا – در قسمت برداشت سوم - عرض کرده بودم یه کلاس داشتم این ترم، از همون اول با هفت نفر دانشجو تشکیل شد! اون هفت نفر هم اصرار داشتن که این درس حذف نشه، آموزش هم موضوع رو واگذار کرد به خودم، تصمیم گرفتم کلاس رو حذف نکنم هرچند دانشگاه بخاد از حقالتدریس من کم بذاره – ظاهرا یه مصوبه دارن که اگه تعداد نفرات کلاس از ده نفر کمتر بشه و استاد تصمیم به برگزاری کلاس داشته باشه باید از مبلغ حقالتدریسی که به استاد مربوطه میدن به همون نسبت کسر بشه - قبلاً در این مطلب ماجرایی رو نوشته بودم که در یه موقعیت مشابه یکی از اساتید خود من در دوره کارشناسی تصمیم گرفت با چهار نفر دانشجو کلاس رو برگزار کنه و من خودم یکی از اون چهار نفر بودم، الان وظیفه خودم دانستم که منم این کلاس رو برگزار کنم. حالا اینا به کنار.
دانشجویان محترم حاضر در این کلاس، از دانشجویانی بودن که زحمت خودشونو میکشن و استاد رو هم بر اساس نحوهی نمره دادنش قضاوت نمیکنن، این کلاس در طول این ترم به من چسبید، گرچه کلاس آخر بود و من از نظر جسمی خسته بودم به هنگام تدریس، اما به مصداق شعر (مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد) منم به هنگام تدریس در این کلاس، کمتر خستگی ساعات متمادی تدریس در خودم حس میکردم.
القصه، مطابق معمول در کلاسایی که من عهدهدار تدریسشون میشم در وسط ترم، یکی از دانشجویان این کلاس، بنا به دلایلی که حتمن و قطعن برای خودش محترم بوده تصمیم گرفت از جمع ما خارج بشه و نفرات کلاس تقلیل پیدا کرد به شش نفر، و باز مطابق معمول و مورد انتظار من، روز امتحان هم یکی دیگه از دانشجویان محترم این کلاس، بنا به دلایلی که من ازش بیخبرم ترجیح داد امتحان نده و عملاً پنج نفر رسیدن به امتحان، و حالا خوشحالم بگم از اون پنج نفر سه نفر نمرهی بیست گرفتن، یک نفر نمرهی هیجده و نفر آخر هم نمرهش بالاتر از پونزده شد.
نتیجهی اخلاقی : دانشجو اگه زحمت خودشو بکشه هیچ دلیلی واسه ترسیدن از استاد و سخت گیری استاد وجود نداره.
- شنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۵، ۱۰:۴۲ ب.ظ