خاطرات تدریس {29} : ما مفتخر هستیم به داشتن همچین دانشجویانی!
برداشت اول : 8 ساعت خواب، الزامی است!
کلاس ساعت 8 صبح شروع میشه، منم حداکثر 10 دقیقه امکان تأخیر قائل شدم و بیش از اون تبدیل میشه به غیبت، اونوخ دیدم دانشجوی محترم، ساعت 9 صبح، تق تق تق در میزنه، میگم بفرمایید، میگه استاد اجازه هست بیام داخل؟ میگم بفرمایید، ولی این جلسهتون غیبت شده دیگه قاعدتاً، تشریف آورد داخل کلاس، داشت در رو میبست با توجه به سوءسابقهای!!!! که پیشم داشتن ازشون پرسیدم این بارَم خواب موندی؟ فرمود که بله!!! گفتم لابد توی فضای مجازی خییییییلی فعال هستی شبا که صبح دیر از خواب پا میشی! فرمودن که نه! از قضا من باید ساعت 12 شب خواب باشم!!! گفتم خب پس چرا دیر میای؟ میفرماد خب بدن به 8 ساعت کامل خواب احتیاج داره!!! من تازه 8 صبح باید از خواب پا شم!!! عرض کردم خب پس 11 شب بخاب که 7 صبح از خواب بیدار شی!!! میفرماد نه!!!! من اصن زودتر از 12 نمیتونم بخابم!!! دیگه داشتم شاخ درمیآوردم!!!! تنها کاری که از دستم بر میومد زدنِ یکی از همون قهقهههای بلند و ممتد بود!!!! بعد گفتم خو بفرما بشین الان!!!! میفرماد استاد میشه من زودتر از اتمامِ وقت کلاس، برم بیرون؟ باز دوباره از شدت خنده منفجر شدم!!! عرض کردم که جنابعالی که الان غیبت رو خوردید هر وقت تمایل داشتید میتونید تشریف ببرید بیرون!!!! هیچی دیگه یه ربع ساعت نشستن بعد تشریف بردن بیرون!!! یه همچین دانشجویانی دارم من!!!!
برداشت دوم : همراه داشتنِ قانونِ متعلق به خودتان، الزامی است!
مستحضر هستید که توی کلاسای من، همراه داشتن کتاب قانون الزامی هست، وگرنه منفی میخورن.
دانشجویانی که یادشون میره قانون بیارن از خونه، توی دانشگاه به لطائف الحیل متوسل میشن تا قانون گیر بیارن، بعضیا میرن از دوستانشون قرض میگیرن، بعضی میرن از کتابخونه دانشگاه، به هزااار زور و زحمت امانت میگیرن طوری که دیگه کتابدار دانشگاه هم منو میشناسه!!!! حالا سر یکی از کلاسا که حجم این تقلب نسبت به قانونا زیاد هست با لحنی میانهی شوخی و جدی گفتم از این به بعد باید به همراه کتاب قانون، فاکتور خرید کتاب قانون رو هم همراه داشته باشید وگرنه منفی میخورید!!! گفتن استاد ما ایرانی هستیم، کاری نداره، جعل میکنیم فاکتور رو! عرض کردم که خب یه کار دیگه میکنیم از این به بعد باید به همراه کتاب قانون، شخص فروشنده رو هم همراه داشته باشید و ایشون فروش کتاب به شما رو شخصاً تأیید کنه وگرنه منفی میخورید!!!!! البته توجه دارید که مزاح بود اینا، ها!!! فردا حرف درنیارید برام ها!
برداشت سوم : همراه داشتنِ یک جو انصاف الزامی است!
تلخ نوشت : معمولاً دانشجویانی که به شددددت معترض هستن نسبت به نمرهشون، من برگه شون رو نشونشون میدم و اشکالاتشون رو بهشون میگم و اونا هم قبول میکنن و عموماً احساس پشیمونی و شرمندگی رو درشون میبینم!!!! حالا این هفته، برگهی یکی از دانشجویان بسیار معترض رو که احتمالاً پیش خودش مدعی نمرهی 20 هم بوده، بردم واسش و نشونش دادم، به تقاضای خودش، جلوی جمع هم نشونش دادم، یکی یکی ایرادات رو بهش گفتم، اولاً که اصن به سختی قبول میکرد اشتباه نوشته، کتاب رو هم که نشونش میدادم و با نوشتهی خودش مطابقت میدادم هم قبول نمیکرد!!!! آخرش میگه استاد که چی؟ عیب از ما نیست، عیب از سؤالات شماست!!!!! تازهشم مهم اینه که ما خوندیم، ولو هم اشتباه نوشتیم شما خودت باید نمره رو بدی دیگه!!!! اصن از میزان قدرتی که توی استدلالش بود لال که شدم هیچ، دندون هم توی دهنم نموند!!!!
نتیجهی اخلاقی : آدم ممکنه بتونه شخص خواب رو بیدار کنه، اما محاااااله کسی که خودش رو به خواب میزنه بیدار کرد!!!!
- يكشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۴۵ ب.ظ