خاطرات تدریس {34} : فوقالعادهی هفت ساعتی در یک روز!
شنبه ارديبهشت ۲ ۱۳۹۶، ۰۷:۳۸ ب.ظ
خسسسته نباشید خدمت بچههای کلاس مدنی شیش، که در یک روز، هفت ساعت درس رو با من گذروندن اونم از نوع مدنی شیش!!!!! پر از استدلال و شقوق و فروض مختلف!
از روی جزوهی خلاصه نویسی شدهی خودم که تازه یه سری از توضیحات و استدلالات رو هم نداره، حدود 54 صفحه، همین امروز، درس دادم!!!!!
یکی از دانشجویان محترم کلاس، آخرای کلاس فرمودن که ما را به سخت جانی خود این گمان نبود!!!!
یکی دیگه از دانشجویان محترم هم که روز چهارشنبهی همین هفته بازم با من کلاس داره، وختی در پایان کلاس، داشتیم بیرون میومدیم فرمودن استاد من دیگه چهارشنبه نمیام سر کلاس که نبینمتون!!!! ینی منظور ایشون احتمالاً این بود که اوووووونقد از دیدنت در یک روز اشباع شدم که دیگه تا یه مدت، میخام نبینمت اصن!!!!!
نتیجهی اخلاقی : در این حد ینی! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
- شنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۷:۳۸ ب.ظ