خاطرات تدریس{41} : خون آشام!
دانشجوی محترم میفرماد استاد دیشب خوابت رو دیدیم. میگم چی بوده؟ میگه واقعاً بگم؟ عرض میکنم بله واقعاً بفرمایید. میگه خواب دیدم همینجا (با دست اشاره میکنه به گوشه کلاس) داشتی خفهم میکردی!!!!!!!! (کلاس منفجر میشه!) تازه فرمودن من خُلاصهشو عرض کردم!!! دیگه خودتون ببینید توی ورژن کاملش چ اتفاقات مهیبی افتاده!!! البته خب ایشون لطف دارن به من و کلاس بعد هم به صورت مستمع آزاد تشریف آوردن کلاس، خدمت ایشون عرض کردم من ک توی شب، کابوس جنابعالی هستم چ اصراری دارید این کابوس در بیداری هم به حداکثر برسه!!!!!
در همین راستا توی یکی از کلاسای ترم پایینی هم دیگه خییییییلی لطف داشتن به من و منو ملقب کردن به لقب خون آشام!!!!! والا نه خونآشامم، نه عقدهی آزار و اذیت دارم، هر سختگیریای هم هست برا اینه که مجبور بشید به درس خوندن، منتها وقتی متوجه این نکته میشید که دیگه فرصت از دستتون رفته!
افق نوشت : توی یکی از کلاسا بحث افتاد که توی آزمون وکالت، عمدهی سؤالات متمرکز هستن بر متن قانون، یکی از دانشجوا درمیاد میگه استاد ینی جای خالی میدن که ما با کلمات مناسب پُرش کنیم؟!!! و داشت کاملاً جدی میپرسیدا!!!! گفتم حقه از همین پنجره از کلاس، خودمو بندازم بیرون و سر به بیابون بذارم و برم در افق محو بشم!!!!!
جدی نوشت : یکی از دانشجویان محترم سابق من، امروز لطف کرده بودن اومده بودن سر کلاس، میفرمودن هر چند اون موقع فُحشتون میدادیم اما الان اگر برگردم به دوران دانشجویی حتی فارسی عمومی هم با شما میگیرم چون وادارمون میکردین به خوندن کتابایی که منبع اصلی آزمونا هستن و الان میفهمم که اساتیدی که بر ما آسون گرفتن، چ ظلمی در حقمون کردن!
حالا این به کنار، بعد فک میکنید چ ویژگیای از کلاس من برای ایشون جالب بود و خییییییلی تعجب میکردن که چطور من ایییینهمه عوض شدم؟ صدای خندههایی که از پشت در داشتن از من میشنیدن!!! بنده خدا راست میگفت در سنوات اول تدریس، کلاسم خیلی خشک میشد گاهی، بعداً به این نتیجه رسیدم که بین هیبت داشتنی که باعث میشه کلاس خشک بشه و احیاناً باعث بشه دانشجویان آرزوی اتمام ساعت کلاس رو داشته باشن و بین اینکه قسمتی از وقت کلاس به خنده بگذره ولی دانشجویان درس رو بهتر متوجه بشن، گزینهی دوم، گزینهی بهتری هست چون بازدهی بیشتری داره. ینی من با ایییینهمه مقرراتی ک برای کلاسم گذاشتم اگر قرار باشه جوّ کلاسم، خشک هم باشه، واااااااااااااااقعن غیر قابل تحمل میشه کلاس. البته شاید در هر دو طرف، افراطهایی صورت گرفته یا بگیره، ینی شاید یه جاهایی خییییییلی خشک شده کلاس، یا شاید یه کلاس خاصی بوده باشه که خیلی توش خنده و مزاح بوده باشه، اما سعیام بر این بوده همیشه که ضمن بیان سرفصل و مطالبی که قرار هست تدریس بشه فضای کلاس، خشک نباشه. اینجا البته یک استثنا هست، اونم کلاسایی هست که میبینم بضی از دانشجویانش، ظرفیت لازم رو ندارن که در این صورت، فضای کلاس، پادگانی خواهد شد.
- چهارشنبه ۳ آبان ۱۳۹۶، ۰۶:۰۰ ب.ظ