خاطرات تدریس {47} : فداکاری تا سر حد مرگ!
سه شنبه آذر ۷ ۱۳۹۶، ۰۹:۲۱ ب.ظ
یکی از اساتید محترم میفرمودن من هر بار میخام کلاسامو سرِ یکساعت و نیم تموم کنم، منتها وقتی یادم میفته شما کلاسا رو تا خودِ دو ساعت ادامه میدید منم حرصم میگیره کلاسامو ادامه میدم!!!!!! البته احتمالاً مزاح میفرمودن، از این جهت عرض میکنم احتمالاً که ایشون توی دانشکدهٔ انسانی نیستن و من امکان راستی آزمایی این فرمایش ایشون رو ندارم. در همین راستا یکی از دانشجویان محترم هم فرمودن میخام نارنجک به کمر ببندم و وختی شما توی کلاسی بیام واستم جلوی تریبون استاد و خودمو منفجر کنم و با کشته شدن شما یه دانشگاه رو راحت کنم!!!! ینی ایشون اننننقد فداکار هستن و حاضر به ایثار!!!!
- سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۶، ۰۹:۲۱ ب.ظ