خاطرات تدریس 66
یک - مسلمان نشنود کافر نبیند
سر یکی از کلاسا که چهار ساعت پی در پی با من درس دارن وختی توی دو ساعت دوم چند دقیقه بین کلاس بهشون استراحت میدم همهی سرهای دانشجویان، گرومپ گویان میره روی دستهی صندلی :-| برخی از دانشجویان هم که سرشون نمیره روی دستهی صندلی، سرشون رو میذارن روی شونهی بغل دستیشون که اون بغل دستی، سرشو گذاشته روی دستهی صندلی! فک کنید چون میز معلم هم سطح با صندلی دانشجویان گذاشته شده، من در حال تدریس به طور معمول، تَهِ کلاس رو نمیبینم اما وختی بهشون استراحت میدم به یکباره تا عمممممق کلاس و ردیف آخر رو میبینم چون سَرا همه رفته روی دستهی صندلی!!! مبحث هم قواعد فقه و اصول فقه هست همچین شوخی بردار نیست!
ینی میخام بگم وضع و حالشون اینطوری هست که مسلمان نشنود کافر نبیند! اونوخ الان اکثریتشون هنوز به این جمع بندی نرسیدن که سر کلاس من باید در طول ترم درس بخونن، کلاً فعلاً توی کشاکش هستیم :-|
دو - بالاتر از سیاهی
یکی از دانشجویان محترم بعد از سه جلسه که از ترم گذشته، تازه این جلسه تشریف فرما شدن کلاس، بعد بهشون عرض کردم با توجه به اینکه ایشون الان در معرض حذف از درس هستن و نیز با توجه به اینکه من تأخیر بیش از ده دقیقه رو غیبت محسوب میکنم غیبت که هیچ، حتی اگر در یک جلسه، یازده دقیقه پس از شروع کلاس بیاد حذف خواهد شد، اونوخ بحث این شد که دانشجوا میخواستن اغتشاش کنن و هفتهٔ بعد نیان کلاس، منم گفتم من که خیالم راحته حداقل یه نفر دانشجو رو خواهم داشت، چون دانشجو فلانی اگر هفتهی بعد نیاد حذف میشه، پس میاد، منم با همون یکنفر کلاس رو تشکیل خواهم داد، اونوخ همون دانشجو وسط کلاس پا شد رفت و دیگه هم نیومد! همین جلسه،حذف شد اصن :-|
ینی میخام بگم تهدیدهای من بضی وختا هیچ اثر بازدارندهای ندارن :-|
سه - قدر منو بدونید
دانشجوا میگفتن یه استاد محترم دیگهای هست که هر دانشجویی یک ثانیه بعد خودش بیاد کلاس، راش نمیده و براش غیبت میزنه :-(
ینی میخام بگم سختگیرتر از منم هست، قدر منو بدونید وگرنه نفرین میکنم همهی درساتون بیفته با همون استاد محترم :-|
- شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۶، ۰۷:۰۱ ب.ظ