خاطرهها (16) : باغ وحش نماد خودخواهی انسانهاست
بخش اصلی این مطلب، این مطلب نخستین بار در یکشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۲ در ساعت 23:37 با شماره پست : 249 از طریق وبلاگ قبلی من در بلاگفا منتشر شده بود.اگر تمایل به دیدن کامنتها و پاسخهایی دارید که بازدیدکنندگان وبلاگ و من ، ذیل این مطلب در بلاگفا نوشته بودیم اینجا را ببینید.
تصویر، تزئینی نیست، متعلق است به باغ وحش موجود در بام خرمآباد در همین عید نوروز 1397، بنا بر اطلاعات موثق، حیوونای این باغ وحش، در شرایطی بسیار غیر انسانی و بلکه غیر حیوانی نگهداری میشن، برخی دچار عفونتهای شدید شدن، برخی از شکستگی استخوان رنج میبرند و بقیه زندگی توأم با درد و رنجی رو در قفسهای کوچک و غیر استاندارد سپری میکنن. صداتون رو بلند کنید و به گوش مسؤولان برسونید یا حداقل با بازدید نکردن از این مکان، خودتون رو از شریک شدن در این ظلم فاحش، بر امان بدارید. تصویر توسط من گرفته نشده است و افتخار میکنم پا به این مکان نگذاشتهام.
***
زیاد ربطی به موضوع این وبلاگ ندارد اما همیشه این موضوع دلم را میخراشد که چرا نوع بشر اینقدر به خودش حق میدهد که مخلوق دیگری را در قفس بکند و در خیلی موارد بخصوص در کشور ما و بخصوص در شهرستانهای کوچک، در شرایط بسیار نامساعد در یک مکان چند متر در چند متر نگهداری کند که مثلاً چه بشود؟ که ما برویم آنها را ببینیم ؛ چرا؟ چون پولش و حوصلهاش را نداریم برویم در زیستگاه طبیعیشان ببینیمشان و دیدن از صفحهی تلویزیون هم حس زیباییشناختیمان! را قانع نمیکند. چه کسی این حق را به انسان داده که در مورد یک مخلوق دیگر چنین ظلمی مرتکب شود؟ خدا در کدام آیهی قرآن یا معصومین در کدام روایت یا فقها در کدام فتوا جواز چنین کاری را صادر کردهاند؟ عقل ما کجا چنین ظلمی را تاب میآورد و محکوم نمی کند؟
+ اسمشم گذاشتیم باغ «وحش» ؛ وجداناً بعضی از ما آدما از صد تا حیوون وحشیتریم ؛ اینطور نیس؟
++ نگهداری حیوونا در یه مکان استاندارد برای جلوگیری از انقراضشان اصلن ربطی به باغ وحش و اینا نداره؛ لطفن قاطی نفرمایید؛ باغ وحش یه سیرکه؛ نه بیشتر!
+++ این سیرکهایی هم که حیوونا رو آموزش دادن روی یه دست و یه پا وامیستن و این حرفا هم دست کمی از باغ وحش نداره؛ پول دادن واسه دیدن این طور چیزایی واقعن تنفرآوره.
++++ فقط یه بار بچه که بودم رفتم باغ پرندگان اصفهان ؛ اینقد غصه خوردم هیچ وقت دیگه حاضر نشدم به از سر گذراندن چنان تجربه ی وحشتناکی حتی فکر هم بکنم.
زجرنوشت : من کار به اونایی ندارم که برای کسب پول ممکنه به هر راهی متوسل بشن؛ مشکل، ما مردم هستیم؛ ما مردم چرا باید پول بدیم و بریم این مخلوقات بیگناه خدا رو توی اون شرایط نگا کنیم؟ اگه ما نریم اونا مجبورن در باغ وحشا رو تخته کنن و حیوونا رو برگردونن به جایی که بهش تعلق دارن.
عکس نوشت : اون عکسم واسه این گذاشتم اون بالا که بشه آینهی دِق، یه کم بیشتر به کار خودمون فک کنیم.
خشم نوشت : آیا از اینکه انسان ، اشرف مخلوقات است میتوان نتیجه گرفت که پس هر بلایی که بخواهد میتواند سر مخلوقات دیگر بیاورد؟
یاد بگیریم ؛ ما به این سابقهی فرهنگی مفتخریم و از فرهنگ معاصر در رابطه با بازدید از باغ وحش بیزاریم و بابت آن احساس سرافکندگی میکنیم :
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم ) می فرمایند :
اگر ستمی که به حیوانات می کنید بر شما بخشیده شود ، بسیاری از گناهان شما بخشیده خواهد شد. (میزان الحکمه ؛ 3/1344)
*************
روى عن رسول الله صلى الله علیه و آله أنه قال اطلعت لیلة اسرى بی على النار فرأیت امرأة تعذب فسألت عنها فقیل إنها ربطت هرة و لم تطعمها و لم تسقها و لم تدعها تأکل من حشاش الأرض حتى ماتت فعذبها الله بذلک.قال صلى الله علیه و آله: و اطلعت على الجنة فرأیت امرأة مومسة یعنی زانیة فسألت عنها فقیل إنها مرت بکلب یلهث من العطش فأرسلت إزارها فی بئر فعصرته فی حلقه حتى روی فغفر الله لها. (شیخ طوسی ؛ المبسوط ؛ ج 6 ؛ ص 47)
روایت شده از رسول خدا(ص) که آن حضرت فرمود: در شب معراج، بر آتش دوزخ اطلاع یافتم. در آن جا دیدم زنى، عذاب مى شود. درباره او پرسیدم. گفته شد: سبب کیفر دیدن او این است که او گربه اى را بسته و به او آب و غذا نداده و نگذاشته روى زمین چیزى پیدا کند و بخورد، تا این که مرده است. بدین سبب خدا او را کیفر مى دهد. و بر بهشت اطلاع یافتم. در آن جا زنى زناکار را دیدم. درباره او پرسیدم. گفته شد: سبب پاداش وى این است که روزى گذرش به سگى افتاد که از شدت تشنگى زبانش بیرون افتاده بود. وى لباس خود را در چاه فرو برد، آب آن را در گلوى سگ فشرد، تا سیراب شد. بدین سبب خدا او را بخشید.
*************
و لا یجوز ذبح شیء من الحیوان صبرا، و هو أن یذبح شیئا و ینظر الیه حیوان آخر. و لا یجوز سلخ الذّبیحة إلّا بعد بردها. فإن سلخت قبل أن تبرد، أو سلخ شیء منها، لم یحلّ أکله. ( شیخ طوسی ؛ النهایه ؛ ص 584)
سر بریدن حیوان در حالى که حیوان دیگر به او نگاه مى کند، روا نیست و پوست کندن حیوان روا نیست، مگر پس از این که سرد شود. بنابراین، اگر همه حیوان یا بخشى از آن را پیش از سرد شدن، پوست بکند، خوردن آن حلال نیست.
*************
و یستحبّ أن لا یستقصی فی الحلب، و أن یقصّ الحالب أظفاره کیلا یؤذیها بالقرص. (شهید ثانی ؛ مسالکالأفهام فی شرح شرایع الإسلام ؛ ج 8 ؛ ص 503)
مستحب است کسی که میخواهد شیر حیوان را بدوشد آن را تا آخر ندوشد و ناخنهاى خود را کوتاه کند،تا هنگام دوشیدن شیر، حیوان اذیت نشود.
- يكشنبه ۵ فروردين ۱۳۹۷، ۰۶:۴۸ ق.ظ