خاطرات تدریس 72 - یأس فلسفی
پنجشنبه فروردين ۲۳ ۱۳۹۷، ۱۱:۰۴ ب.ظ
چن وخ پیشا، از یکی از دانشجویان محترم سؤال پرسیدم، اول گفت بلدم و بعد چندین و چند سؤال ازش پرسیدم بلد نبود و طبیعتاً دو منفی گرفت. برام شعر فرستاده توی تلگرام با این مضمون :
هر آنکس عاشق است از جان نترسد
یقین از بند و از زندان نترسد
دل عاشق بود گرگ گرسنه
که گرگ از هی هی چوپان نترسد
اگر زرین کلاهی عاقبت هیچ
اگر خود پادشاهی عاقبت هیچ
اگر ملک سلیمانت ببخشند
در آخر خاک راهی عاقبت هیچ
ینی اینکه اولاً ازت نمیترسم، ثانیاً فکر نکن کسی هستی، عاقبت کار همهی ما مرگه!
ینی میخام بگم که همچین دانشجوایی هم داریم که با گرفتن دو منفی، که قابل جبران هم هست، تا مرز یأس فلسفی میرن!
- پنجشنبه ۲۳ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۰۴ ب.ظ