برای حضرت ختمی مرتبت
در صورت رسول
نه درازی باریک بود و نه کوتاهی خُرد، بل که میانهی این هر دو بود: راستاندامِ تمامپُشت. رویی داشت نه گرد و برآمده چون روی فربهان، و نه خشک و نزار چون روی نحیفان، بل که رویگردِ به قاعده بود: سپید و روشن و لطیف.چشمی داشت سپیدهها سپید و سیاهه سیاه، مژگانی راست به هم در رسته، دراز و بسیار. انگشتانش، هم از آنِ دست و هم از آنِ پای، درشت و بزرگ. کفهای وی نرم چون حریر بود و چون از جای خود برخاستی و میرفتی، از چستی همانا که مرغ بود که میپرید. و در میان دو کتفش، مهر نبوت بودی.
در سیرت رسول
و او خود خاتم پیغامبران و مهتر عالمیان بود و در سَخا از همه بهتر بود و در شجاعت از همه بیشتر بود و در فصاحت از همه نیکوتر و تمامتر بود و در عهد و پیمان از همه درستتر بود و در خوی و خلق از همه نیکوتر بود و در تعیّش با مردم از همه بزرگتر. بر بدیهه، چون وی را بدیدندی، از وی هیبت داشتندی و چون با وی مخالطت کردندی، وی را چون جان و دل دوست گرفتندی. نه پیش از وی، مثل وی کسی توانستندی دیدن و نه بعد از وی، کسی مثل وی تواند یافتن.
متن نوشته شده توسط رفیعالدین اسحاق ابن محمد همدانی
http://vaghef.moflog.com/?p=1163
- جمعه ۲۴ فروردين ۱۳۹۷، ۰۸:۱۴ ب.ظ