به مناسبت میلاد حضرت حسین علیهالسلام
سکانس اول - کمک بدون منت
«گفته اند حسین بن علی علیه السلام چون درویشی را دیدی، گفتی تو را که خوانند و پسر که ای (کیستی)؟ درویش گفتی: من فلانم پسر فلان، حسین گفتی: نیک آمدی که از دیرباز من در طلب تواَم که در دفتر پدر خویش دیدهام که پدر تو را چندین درم بر وی است. اکنون میخواهم تا ذمّت پدر خود از حق تو فارغ گردانم و بدین بهانه، عطا به درویش دادی و منّت بر خود نهادی». [تفسیرکشف الأسرار و عدة الأبرار، ج ۵، ص ۱۰۶.]
----------
سکانس دوم - دوستی کودکان
«عبیداللّه بن عتبه» میگوید: روزی در محضر سیدالشهداء علیه السلام بودم که فرزند کوچک آن حضرت (امام سجاد علیه السلام) وارد شد. حضرت او را پیش خود خوانده و به سینه اش چسبانید و سپس پیشانیش را بوسیده و فرمود:
پدرم به فدایت، چقدر خوشبو و زیبا هستی! [اثباة الهداة، ج۵، ص۲۱۵ ؛ بحار الأنوار، ج۴۶، ص۱۹ ؛ کفایة الاثر، ص۲۳۴.]
---------
سکانس سوم - شیعهی واقعی
مردی به امام حسین علیه السلام گفت: من از شیعیان شما هستم. امام علیه السلام به او فرمود:
از خدا بترس و ادّعای چیزی نکن که خداوند به تو بگوید: دروغ میگویی و ادّعای دروغ مینمایی!
شیعیان ما کسانی هستند که قلبهای آنها از هر گونه حیله و نیرنگ و ترفند، پاک و سالم است. پس بگو: من از دوستان و علاقمندان به شما هستم. [به نقل از کتاب پیشوای ازادگی: نگاهی جامع به سیره عملی امام حسین علیهالسلام - راه ترک گناه - صفحهٔ 89].
تصاویر مربوط به جمکران و قم هست. متعلق به همین امروز. با تشکر از دانشجوی محترم بابت ارسال این تصاویر.
- پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۷، ۰۹:۴۳ ب.ظ