خاطرات تدریس 82 - معامله در معامله در معامله
یکی از دانشجویان محترم هست که سابقهی خوبی در درس خوندن داشته اما بنا به دلایلی که من ازش بی اطلاع هستم درسای منو خوب نمیخونه، سابقاً هم یه درس با من داشت و توی اون درس، ملحق شد به خیل عظیم دانشجویانی که نرسیده به امتحان درس رو حذف کردن، همهش هم هی میگه من اگر درس بخونم فلان و بهمان میکنم، ولی مهم همون (اگر) هست، (اگر) ی که توی 99 درصد موارد محقق نمیشه، کسانی که موفق میشن اونایی نیستن که استعداد دارن و همچنین اونایی نیستن که (اگر) بخونن فلان و بهمان میکنن، بلکه انسانهای موفق اونا هستن که پشتکار دارن و واقعاً تلاش میکنن، بنابراین نازیدن به اینکه من خیلی استعداد دارم و اگر درس بخونم فلان میکنم هیچ دلیلی برای افتخار نیست.
به هر حال این دانشجو، این ترم هم اونقد بر درس نخوندن اصرار ورزید که حتی برای امتحان میانترم هم درس نخوند و امتحان میانترم برگهش رو کاملاً سفید تحویل داد و هشت نمرهی مربوط به امتحان میانترمش مفت و مسلّم از دست رفت، بعد از امتحان میانترم اومده بود اصرار و اصرار و اصرار که همزمان با امتحان پایان ترم از من یه امتحان میانترم هم بگیر، ینی یه برگهی 20 نمرهای در پایان ترم به من بده، بدیهی هست که من نپذیرفتم، باز دوباره اصرار و اصرار و اصرار که من با کلاس دیگری که همین امروز امتحان میانترم داره بیام و امتحان بدم، بدیهی هست که من نپذیرفتم، باز دوباره اصرار و اصرار و اصرار که از مباحث خودخوان کم کن که من هفتهی بعد کل مباحث خودخوان و کل مباحث تدریس شده رو بخونم و دو تا مثبت بگیرم که یه کمی اوضاعم از بی ریختی دربیاد، دیگه برای اینکه دست از سرم برداره قبول کردم.
هیچی دیگه، هفتهی بعد رسید، و همچنان که انتظار داشتم باز هم درس نخونده بود، بعد نمیدونم چطور شد به ذهنش رسید که بگه من که توی خونه، درس نخوندم، اما همین امروز تا عصر که تو توی دانشگاه هستی میرم و مباحث تدریس شده رو میخونم، عصر میام تو از من بپرس، اگر جواب ندادم دو تا منفی برام بذار، بعد هم قسم جلاله ینی قسم بخدا خورد که من توی خونه درس نخوندم و از همین الان که صبح هست تا عصر فقط میخام برم بخونم، یه جا هم در حین سوگندهایی که میخورد برای قسم اشاره کرد به اون (به نام خدا) یی که روی قسمت بالایی تابلو نوشته شده بود :-|
به هر حال، من قاعدتاً نباید میپذیرفتم، چون پرسش هر کسی باید در کلاس مربوط به خودش باشه و دادن مهلت بیشتر به یکی از اعضای یک کلاس، قاعدتاً تبعیض تلقی میشد، بنابراین به شرط انجام یک معامله پذیرفتم، بهش گفتم قبوله عصر بیا، ولی اگر باز منفی بگیری برخلاف رویهی معمولم که بخاطر منفی کسی نمیافته از درس، هر سه منفی تو رو اثر میدم و اگر آخر ترم 12 نمرهی کامل رو هم بگیری باز با توجه به سه منفیای که داری میافتی :-|
به دو شرط، این شرط منو قبول کرد، شد معامله در معامله، شرط اولش این بود که این قضیه رو توی کانال بنویسم :-| شاخ درآوردم، نمیدونستم ورود به خاطرات تدریس برای بعضی از دانشجویان انقد مهم هست، بش گفتم باشه، قبول، میخای به تالار افتخارات راه پیدا کنی؟ کلاس ترکید. شرط دومش این بود که اگر موفق شد جواب بده علاوه بر پاک کردن دو منفی یک نمره هم بهش بدم، روی نیم نمره، توافق کردیم!
این وسط یکی دیگه از دانشجویان پرید وسطِ معاملهی ما دو نفر و گفت استاد اگر ایشون تونست ظرف این مدت تا عصر، همهی مباحث تدریس شده رو بخونه و جواب بده، دو منفی برای من بذار، اگر هم جواب نداد یه مثبت برای من بذار، قبول نکردم، گفتم دو منفی رو قبول میکنم ،ولی اگر جواب نداد مثبت برات نمیذارم، فقط یه منفیت رو پاک میکنم! قبول کرد، شد معامله در معامله در معامله!
عصر شد و ساعت مقرر رسید، دانشجوی مربوطه اومد در حالیکه بشدددت استرس داشت و یه حرفای بدی هم در مورد خودش میزد که چرا حاضر به انجام این معامله شده. ازش پرسیدم، در کل خوب نبود اما با توجه به اینکه فقط چند ساعت خونده بود، قابل قبول جواب میداد. خودمم هی کمکش میکردم توی جوابا. به هر حال در نهایت، دو منفی رو براش حذف کردم، نیم نمره رو بهش اضافه نکردم و از اون دانشجویی که در معاملهی ما دو نفر دخالت کرده بود نمرهای کسر نکردم. چون این دانشجوی اصل کاری هم خوب جواب نمیداد. حالا همین دانشجوی مداخله کننده که سرنوشتش به جواب دادنِ دانشجوی اصل کاری بستگی داشت توی تلگرام پیام داده و حسابی نگران بود که آیا دو نمره رو از دست داده یا نه!
ینی میخام بگم توی کلاسای من، همچین معاملات پیچیدهای هم اتفاق میفته! این دانشجوی محترم هم بدین ترتیب با انتشار مطلب توی کانال، به شرطش عمل شد و به تالار افتخارات راه یافت!
- سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷، ۱۰:۴۲ ب.ظ