خاطرات تدریس 83 - روز آخر ترم
اول - تذکرات ضروری
یکی از خانوما بعد از دادن برگهی امتحان میانترم اومد و بشدت اصرار میکرد که میخام از برگهی سؤالات عکس بگیرم. گفتم حالا برو تا جلسهی امتحان تموم بشه با هم حرف میزنیم. جلسه که تموم شد باز اومده بود اصرار میکرد که میخام عکس بگیرم، همراه هم از کلاس اومدیم بیرون و بین راه وقتی دیدم اصرارهاش زیاد از حد هست گفتم واسه چی میخای این عکس رو؟ گفت فقط میخام از صفحهی اول که تذکرات ضروری هست و بالغ شده بر یازده مورد عکس بگیرم، اصن با متن سؤالات، کار ندارم، گفتم خو واسه چیته تذکرات؟ میگه میخام عکسشو واسه مامانم بفرستم که بدونه با همچین استادی درس داریم ما :-| گفتم خو بیا بگیر، چون توی راه و ایستاده بودیم برگه رو گرفتم توی دستم به نحوی که چهار انگشتم زیر برگه و انگشت شستم روی برگه بود، میگه نه استاد انگشت شستت روی برگه هست معلومه، دستتون مردانه هست :-| خواستم بهش بگم خو بگو استادمون مرد هست اینم دست استادمون هست :-| دیگه بهش نگفتم، گفتم همینه که هست، میخای بگیر، نمیخای نگیر.
ینی میخام بگم دانشجویان من به همچین نکات ظریفی هم توجه میکنن.
دوم - استادی که بیشتر شبیه دیو هست!
یکی از دانشجویان هست، دو درس با من داره، توی یکی از درسا مثبت هم داره، بعد تحت تأثیر جو قرار گرفته بود و با اینکه درسش اصلاً هم بد نبود، همون درسی که مثبت داره رو حذف کرده بود، بعد اومد ازم پرسید استاد ترم بالاییها گفتن هر کسی با شاهرخی درسش رو حذف کنه، توی درس دیگهای اگه باهاش داشته باشید ازتون نمره کم میکنه. راس میگن؟ واقعاً نمره کم میکنید از من توی اون درس دیگه؟ گفتم مگر عقدهای هستم؟ مگر دیوانه هستم؟ این درس به اون درس چ ربطی داره. یکی دیگه از دانشجویان اونجا بود گفت استاد این ترم بالاییها اصلاً یه چهرهای ازت درست کردن که بیا و ببین، میگفت یکی از هم اتاقیای من اقتصاد میخونه، توی سالن تربیت بدنی در حالیکه داشته میدویده بهم گفته این شاهرخی کیه؟ به من نشونش بدید، میخام بیام ببینمش. بعد یکی دیگه از دانشجویان که در حین گفتن این حرفا توی کلاس بود گفت این حرفا چیه؟ حرف راست رو باید فقط از زبون ترم بالاییها شنید، حرفاشون کاملاً درسته!
من اینجوری شدم :-|
ترم بالاییها مرسی!
سوم
بدون شرح!
البته من بابت به اشتراک گذاشتن این اسکرین شات از دانشجوی مربوطه اجازه نگرفتم، لکن چون مشخصات درس و مشخصات شخص، حذف شده، به نظرم نیازی به اجازه گرفتن نبوده.
چهارم
برگهی امتحانی میانترم یکی از دانشجویان هست؛ اون دو خطی هم که نوشته فکر نکنید جواب بوده، نظرخواهی بوده، بالای سمت راست برگه رو نگاه کنید.
پنجم
برخی از دانشجویان محترم هم رعایت انصاف رو میکنن در اظهار نظر.
ششم
اینم عکس آخرین روز کلاس دانشجویانی که سرشون درد میکنه واسه دردسر و بر خلاف برخی از دانشجویان که نامه امضا میکنن مبنی بر اینکه هیچ درسی با من نداشته باشن، رفتن و اصرار کردن به مدیر گروه که ترم بعد پنج واحد با من درس داشته باشن! بقیهی هم ورودیهای این افراد نگران نباشن، پنج واحد، شامل حال اونا نمیشه! مقصودم از بیان مطلب مربوط به پنج واحد، صرفاً تقدیر از این افراد بود، نه تعریف از خودم. قصدم این بود که بگم یه اینطور دانشجویان متهوری هم دارم من!
- چهارشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۷، ۰۷:۱۷ ب.ظ
استاد سلام خدایی ژستتون یاد تیرز سریال آمریکایی میندازتم استاد بنظرم بدرد هالیوود میخوری برای بازی تو نقش اون معلم باحالا که آخرسر مشخص میشه پشت پرده همه قضایا بوده ، تخفیف هم بدیم مامور سی آی ای