معرفی کتاب الغدیر تألیف علامه امینی
کتاب الغدیر چگونه نوشته شد؟
آثار مکتوب امینی، همه، ارجمند و خواندنی است؛ اما، در آن میان، الغدیر کتابی دیگر است و این دایرة المعارفِ سترگ را باید «شاهکار» او، بلکه شاهکار بزرگ شیعه در عصر حاضر، شمرد. نگارش الغدیر، تقریباً چهل سال از عمر امینی را به خود اختصاص داده [۳۳ - پاورقیها در پایان مطلب] و برای نوشتن آن، ده هزار کتاب را، که بالغ بر چندین مجلد میشده، از بای بسم اللَّه، تا تای تَمت خوانده و به صد هزار کتاب، مکرر مراجعه داشته است. [۳۴].
الغدیر، برای امینی، فراتر از یک کتاب بود؛ فلسفه زندگی بود. برخی وی را تشویق میکردند، همچون سنت معمول فقیهان، به جای نگارش الغدیر، رساله عملیه (توضیح المسائل) بنویسد و او - با توجه به تأمین کامل این نیاز به دست فقهای بزرگ عصر - میفرمود: «رساله من، توضیح المسائل من و برنامه من، همین کتاب الغدیر است! » [۳۵].
علامه برای تألیف الغدیر، منابع موجود در کتابخانههای عمومی و خصوصی نجف اشرف را به دقت بررسی کرد و سپس برای تکمیل تحقیقات خویش، به ایران، هند، سوریه و ترکیه سفر کرد و با تلاشی تحسین برانگیز و در عین حال حیرت آور، مصادر ماجرای غدیر و مناقب آل اللَّه را در کتابخانههای مهم آن کشورها، مطالعه و احیاناً استنساخ کرد. [۳۶].
وقتی به نگارش کتاب اشتغال داشت، به حدی در تفکر و مطالعه مستغرق میشد که ساعتها میگذشت و هیچ احساس گرسنگی و تشنگی نمی کرد. [۳۷] زمانی که از سفر علمی و تحقیقی چندماهه اش به هندوستان بازگشت، از وی پرسیدند که هنگام اقامتتان در هند، با گرمای آن کشور چه میکردید؟ لختی تأمل کرد و سپس گفت: «عجب، اصلاً متوجه گرمای آن جا نشدم! » [۳۸] فرزند ایشان نقل میکند:
شبها حدود ساعت نه و ده که میشد، بچهها گرسنه شان میشد و احتیاج به غذا داشتند. مرحوم علامه دستور فرموده بودند که «ناهار و شام بچهها را به موقع بدهید و منتظر حضور من بر سر سفره نباشید»؛ لذا مادرم، شامِ بچهها را میداد و ما میخوابیدیم و ایشان در کتابخانه مشغول مطالعه بودند. مادرم غذا را در ظرفی، روی چراغ میگذاشت که ایشان پس از مطالعه صرف کنند؛ ولی صبح که ما میرفتیم، میدیدیم غذا به همان حالت روی چراغ مانده و از بین رفته است. اواخر عمر، ایشان به بیماری سرطان ستون فقرات مبتلا شدند. در سال ۴۸ بنا بود مورد عمل جراحی قرارگیرند و مهرههای آسیب دیده با مهرههای پلاستیکی تعویض شوند. مرا از نجف طلبیدند و پزشکان گفتند: «می خواهیم رضایت شما را برای عمل جراحی جلب کنیم. » من سؤال کردم: «تا چند درصد جای امیدواری برای بهبود هست؟ » دکتر گفت: «ممکن است تا ده درصد جای امید باشد و نود درصد وخامت پیدا میکند. » گفتم: «من راضیام که ایشان بماند و درد بکشد، ولی از دنیا نرود. » گفت: «چرا؟ » گفتم: «وجود ایشان پربرکت و مغتنم است. »
با این که مرض بر بدن ایشان کاملاً مسلط شده بود، من ندیدم شکوه و گله ای نماید. پیوسته میگفت: «خدایا، تو را شکر! یا علی، مرا کمک کن! » [۳۹].
در سفر سوریه، روزانه هیجده ساعت کار میکرد و مطلب مینوشت. معمولاً افراد در تابستان برای استراحت به سفر میروند و کم تر کار میکنند؛ اما او، در سفر و حَضَر کار میکرد. در سوریه، کلید کتابخانه ظاهریه (المکتبة الظاهریه) را به او داده بودند؛ صبحها به آن جا میرفت و تا غروب، یکسره کار میکرد. در آن کشور، گذشته از عکس برداری بیش از پنجاه کتاب خطی، کتاب خطیِ منحصر به فردی را شخصاً در طول سه ماه، به خط خود استنساخ کرد، که اکنون در کتابخانه امیرالمؤمنین در نجف اشرف موجود است. [۴۰] این، حاکی از اهتمامِ شایانِ امینی به نُسَخ خطی و کهن است.
کتابدار کتابخانهای در نجف میگوید ساعاتی که من در کتابخانه امیرالمؤمنین بی کار بودم و مراجعه کننده ای نداشتم، به خواندن کتاب میپرداختم. یک روز مشغول مطالعه جلد ششم الغدیر بودم، که امینی از راه رسید و گفت: هان! چه میخوانی؟ گفتم: جلد ششم کتاب شما است. گفت: «بخوان، که خدا میداند چقدر زحمت کشیدهام تا مطالب این کتابها را درآورده ام! » و افزود: «آن وقت ها، در نجف نه پنکه بود و نه وسایل سردکننده دیگر. در آن شرایط سخت، من هر روز برای مطالعه به حسینیه شوشتریها میرفتم که تعدادی کتب ارزشمند کهن در آن یافت میشد. زمانی که کتابخانه تعطیل میشد به کتابدار میگفتم که مطالعه من هنوز تمام نشده است. تو میخواهی بروی، برو؛ ولی اجازه بده من بمانم و مطالعهام را ادامه بدهم. او درب حسینیه را بسته، میرفت، و مرا در کتابخانه تنها میگذاشت. من ساعتهای دراز روی کتابها میافتادم و مطالعه میکردم و یادداشت بر میداشتم. غرق شدن در مطالعه، مرا به کلی از گذشت زمان غافل میساخت و تنها زمانی به خود میآمدم که میدیدم، فرشی که روی آن نشستهام [از ریزش مداومِ عرق] کاملاً خیس شده و بدنم [همچون بیمارِ تب زده] از گرمایِ شدیدِ فضایِ بسته کتابخانه، یک پارچه آتش مینماید! » [۱۴].
این - به گفته آقای حکیم زاده - در حالی بود که مزاج امینی، در فضای سردِ تبریز پرورش یافته و به هیچ وجه با هوای به شدت گرمِ نجف در آن روزگار، سازگار نبود. [۱۵].
چرا الغدیر کتاب مهمی است؟
علامه امینی مؤلف کتاب الغدیر، ماجرای غدیر را از زوایای گوناگون، کانون بحث و کاوش عمیق و جامع قرارداده و هیچ جنبه ای از مباحث این موضوع را فرونگذاشته است.
می دانیم که احادیث منسوب به معصومین (ع) در صورتی میتواند بر کرسیِ قبول و پذیرش اهل نظر بنشیند که به لحاظ سند و متن از اتقان و استحکام لازم برخوردار باشد؛ یعنی، هم به لحاظِ سندیت و اصالت تاریخی، قطعیتِ صدورِ آن از ناحیه معصوم، محرز باشد، و هم از حیث «دلالتِ» لفظ و روشنی معنا، به وضوح بر مفهوم یا حکم مورد نظر گواهی دهد. از این رو، زنده یاد امینی در الغدیر، هم به تفصیل سلسله راویان حدیث غدیر را معرفی کرده و با ترسیم جریانی شاخص و مستمر از ایمان به واقعیت غدیر در طول تاریخ چهارده قرنی اسلام، رد پایِ آشکارِ این جریان را در نسل نسلِ مسلمین - از عصر پیامبر تا سده معاصر - نشان میدهد، و هم به گونه ای مستدل، به بررسیِ مفادِ حدیث غدیر پرداخته، واژههای کلیدی آن را - که بارِ معنا و مرادِ اصلیِ پیامبر از پیامِ آسمانیِ غدیر را بردوش دارند - عالمانه و نقادانه تبیین میکند.
گستره پژوهش و تحقیق امینی در مباحث و موضوعات اساسی الغدیر، که طی آن به چالش علمی با مخالفان برخاسته و نزاع ۱۴۰۰ ساله را «فصل الخطاب» ی شایسته آورده است، حقیقتاً بهت آور است؛ مثلاً نامه منظوم امیرالمؤمنین به معاویه را - که ضمن آن، به وصایت امیر از سوی پیامبر در غدیر، تصریح شده و از دلایلی است که امینی برای اثبات مفهومِ راستینِ واژه «مولی» در خطبه نبوی (سرپرستی امت) اقامه میکند، علاوه بر یازده مأخذ مهم شیعی، از طریق ۲۶ تن از دانشمندانِ بنامِ تسنن نقل میکند، که در میان آنان چهرههایی چون یاقوت حموی، ابن جوزی، ابن کثیر، ابن صباغ مالکی و ابن حجر، شهرتی شایان دارند؛ [۸۱] یا شعر حَسان بن ثابت (ملک الشعرای پیامبر) را در گزارش واقعه غدیر، از ۳۸ مأخذ معتبر و مشهور سنی نقل میکند که دوازده نمونه آن از منابع کهن سنی و ۲۶ نمونه آن از متون قدیمیِ شیعی است. [۸۲] دیگر اشعارِ حَسان را نیز در فضایل مولا به نحو مستوفی ذکر کرده و در ذیل هر کدام، به تفصیل نکات و اشارات تاریخی و قرآنیِ فراوانِ آن را توضیح داده و در خاتمه، مشروح زندگانیِ وی را آورده است. [۸۳].
پاورقیها :
[۱۴] برای داستانی مشابه و عجیب از اهتمام امینی به غوطه خوردن در میان کتابهای گردآلود برای یافتن و نسخه برداشتن از کتب خطی و چاپی جهت تکمیل مطالب الغدیر، ر. ک: شاکری، ربع قرن مع العلامةالامینی ص ۶۰ - ۶۳.
[۱۵] برای اسامیِ کتابخانههای دیگری که امینی در عراق (نجف، کربلا، سامرا و …) به آنها مراجعه کرد، ر. ک: همان، ص ۴۰ - ۴۱.
[۳۳] امینی، محمدهادی، یادنامه علامه امینی، ضمیمه روزنامه رسالت، ص ۵.
[۳۴] امینی، محمد، سیری درالغدیر، ص ۲۵ - ۲۶.
[۳۵] یادنامه علامه امینی، ص ۵. از یکی از نزدیکان علامه، جناب حاج ابوالحسن ابراهیمی (تاجر فرش در خیابان ولی عصر تهران) نیز شنیدم که میگفت: «زمانی نیز که رساله عملیه مرحوم آیت اللَّه سید شهاب الدین مرعشی نجفی - مرجع دل آگاه و فرهنگ بان معاصر - از طبع در آمد و خبر آن به گوش امینی رسید، به ایشان پیغام داد، نگارش رساله و پرداختن به شئون معمول مرجعیت، از دیگر فقیهان نیز بر میآید. بجا بود این سنخ کارها وا میگذاشتید و یکسره به اموری همچون نگارش ملحقات احقاق الحق یا احیای متون و مآثر کهن شیعی میپرداختید که انجام آن، تنها از امثال حضرت عالی ساخته است … ». [۳۶] امینی، محمد، سیری درالغدیر، ص ۷ - ۸.
[۳۷] یادنامه علامه امینی، ضمیمه روزنامه رسالت.
[۳۸] به نقل از آیت اللَّه خزعلی.
[۳۹] نیز میگوید: از دکتر پرسیدم: «چرا علامه امینی به این بیماری دچار شد، در حالی که ایشان نه چای میخورد و نه سیگار و قلیان میکشید و اهل هیچ گونه از این قضایا نبود؟ » دکتر گفت: «مرحوم امینی، چون همیشه روی زمین مینشست و زیاد خم میشد، به این بیماری مبتلا شده است. » (یادنامه علامه امینی، ص ۵).
[۴۰] ر. ک: آخوندی (داماد علامه) همان، ص ۱۸ - ۱۹.
[۸۱] علامه امینی، الغدیر، ج ۲، ص ۲۵ - ۳۰.
[۸۲] علامه امینی، الغدیر، ج ۲، ص ۳۴ - ۳۹.
[۸۳] علامه امینی، الغدیر، ص ۴۰ - ۶۵. به نوشته استاد محمدعبدالغنی مصری در تقریظ بر الغدیر: «امینی بزرگوار، در جست وجوی خود از کوره راههای سخت گذری گذشته است که پیوسته، هر راهی به شاخههای گوناگونی پیوسته و مشکلات و مسائل فراوانی فراپیش میآورده است و این گذشتن از راههای دور و دراز، وی را در پافشاری به پیش تر رفتن، استوارتر کرده است؛ مانند ماه شب چهارده، که هرچه فزون تر در آن نگری، تلألؤ خیره کننده آن فزون تر میشود. » (حکیمی، محمدرضا، حماسه غدیر، ص ۳۵۸ - ۳۵۹) برای مستدل شدن گفته استاد محمد عبدالغنی درباره وسعت چشمگیر مآخذ الغدیر و احاطه امینی به متون و مصادر کهن، ر. ک: همان، ص ۳۶۰ - ۳۶۲.
- چهارشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۷، ۱۰:۵۷ ب.ظ