خاطرات تدریس 95
برداشت اول - حواسجمع!
طبق معمول این سالا، کلاسام چسبیده به هم بود، ساعت سه و پنج دقیقه بود و کلاس ساعت 1 تا سه من، همچنان ادامه داشت، استاد ساعت بعد، اومد پشت در کلاس و من سراسیمه و عذرخواهی کنان، اومدم بیرون. دستم پُر بود از اشیاء متعلقه. تبلت و ماژیک و کیف بزرگ و کیف تبلت و لیست حضور و غیاب، طوری که با سختی به اون استاد بعدی دست دادم و سلام و علیک کردم. با بچهها از کلاس اومدم بیرون و مشغول سؤال پرسیدن شدن، اونا رفتن یه دفه به جستجوی کُتم براومدم (آیکن حرف زدن به سبک کهن!) فوری ذهنم رفت به اینکه کُت رو انداخته بودم روی پشتی صندلی و احتمالاً وقتی با عجله اومدم بیرون، توی اون شلوغ پلوغی یادم رفته بیارمش. رفتم در کلاس رو زدم و در رو باز کردم، استاد اومد دَم در، عذرخواهی کردم که بگم اون کت رو زحمت بکشید بدید به من، هنوز این جمله رو نگفته بودم که دیدم چیزی روی پشتی صندلی نیست و کُت روی دست خودم هست!!!!!! استاد گفت چی جا گذاشتی؟ کجاست؟ و نگاهی کرد به آویز لباسی که گوشهی کلاس بود، گفتم هیچی ببخشید، گفت خب پس برای چی اومدی؟ کشوندمش سمت خودم و یواش از لای شکاف در بهش گفتم اومدم سراغ این و اشاره کردم به کتی که روی دست خودم بود!!!!
یکی از همون قهقههای معروف، سالن دانشکده رو در کام خودش بلعید!!!!
برداشت دوم - غیبت در اربعین
بحث اربعین و پیادهروی اربعین و غیبت و اینا بود، دانشجوا پرسیدن که اگر بریم غیبت میزنی؟ گفتم والا وزارت علوم بخشنامه داده که غیبت، موجه هست، بنابراین اگر واقعاً برید کربلا، غیبتتون موجه هست و از اونجا که اصل بر کذب دانشجویان محترم هست و خلافش هم به سختی قابل اثبات هست :-/ برای اثبات این مسافرت باید توی خود بینالحرمین، در حالی که قبهی مرقد امام حسین علیه السلام در پشت سرتون توی تصویر ظاهر هست، از خودتون فیلم بگیرید، تاریخ رو توی فیلم بگید و اسم منم بگید که ثابت کنندهی این باشه که این فیلم مال همین امسال هست!!!!!! فیلم متفرقه در اماکن متفرقه هم قبول نمیکنیم، فقط همینجوری که گفتم قبوله :-/
یکی از بچهها گفت استاد، خود امام حسین هم بیاد بگه این شخص، پیش من بوده، بعیده تو قبول کنی!!!!!!
- سه شنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۷، ۰۷:۰۳ ب.ظ