تنهایی...
- چهارشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۷، ۱۰:۲۷ ب.ظ
سلام و وقت بخیر. امیدوارم حالتون خوب باشه. طبق معمول باز هم من مدتی نبودم. می دونم که احتمالا از دست من ناراحتیید و ... ولی خب ، در حال تمرین واسه وفق دادن خودم با این اجتماع هستم.کار خیلی خیلی سختیه ، ولی چاره ای نیست
و حجم عظیمی از مشغله ی فکری و دغدغه، ذهن من رو به خودشون مشغول کرده بودن و اختیار چندانی برای تصمیم گیری نبود.و بازم طبق معمول بعد از گذشت مدتی ، من دلتنگ شما شدم..بعضی وقتا حس می کنم مسئولیت سختی به گردنمه! مدام در ذهن من حضور دارید، و من باید وانمود کنم هیچ اتفاق خاصی تو لحظه ها نمی افته
باید لبخند بزنم در مقابل رفتار همهی آدمها و به گفتوگوهم ادامه بدم
باید با طمأنینه به کارای روزمره برسم...درس بخونم...کار کنم...فیلم و اخبار ببینم و و وانمود کنم با اکثریت و اعتقادات و رفتارشون و ...مشکلی ندارم! اما همین که از سر و صدای اطراف خلاص می شم و همینکه باز هم شب از راه می رسه ، گوش دلم باز به هیچ حرفی بدهکار نیست و دلتنگ می شه و خاطره هار و مرور می کنه و می خنده و ...
من شبها خود واقعیم می شم با همه دلمشغولیها و درگیریهای ذهنم...می دونم شما هم به یاد ما هستید و این مایه ی دلگرمی و قوت قلب ماست. به قول فریدون مشیری نازنین: شب خاموش و راه آسمان ها باز...
خواستم همینجا سلامی به شما کرده باشم ، و بابت نبودن هم ازتون عذرخواهی کنم. تو سال تحصیلی جدید ، آرزوی موفقیت و بهروزی براتون دارم.
صحبت های شنیدنی عباس کیارستمی در مورد تنهایی
https://bit.ly/2kNoO2y