خاطرات وکالت 2 - مقررات ابلاغ
از جلسهی دادرسی اومدم بیرون، قدمزنان داشتم برمیگشتم خونه، نزدیک خونه بودم از دادگاه زنگ زدن، گفتم یا خدا ببینم چی شده؟ یه خانم بود گفت فلانیام از فلان شعبه. قاضی گفته فردا خودت و موکلت بیاین دادگاه ساعت 10 و نیم برای اخذ توضیح. یه دفعه همهی مقررات ابلاغ - در مورد لزوم ابلاغ صحیح الکترونیکی از طریق سایت یا از طریق سنتی با استفاده از کاغذ و همهی قواعدش - توی ذهنم شروع کردن به رژه رفتن، اونوخ جالبه من فرداش ساعت ده و نیم میباید مشغول تدریس درس حقوق مدنی کارشناسی ارشد توی دانشگاه بروجرد میبودم و اگر میرفتم باید کلاسای صبح رو کنسل میکردم! با تصور احتمال کنسل کردن کلاس - به قول یکی از دانشجویان محترم کلاس حقوق مدنی 3 - ذهنم شروع کرد به ارور دادن :-/ و اصلاً نمیپذیرفت که با یه تلفن، کلاس رو باید کنسل کنم.
نتیجتاً چون ابلاغشون هم به شکل صحیح و مطابق مقررات قانونی نبود و ما در قانون آیین دادرسی مدنی اصلاً ابلاغ تلفنی نداریم، گفتم من فردا دانشگاه هستم و نمیتونم بیام دادگاه :-/ گفت پس فردا بیا، گفتم پس فردا هم دانشگاه هستم و نمیام :-/ گفت پس شنبه بیا، موکلت رو هم بیار. گفتم باشه :-/
با پایان یافتن تلفن، مقررات بحث ابلاغ در قانون آیین دادرسی مدنی که داشتن از جلوی چشمام رژه میرفتن رفتن و در افق محو شدن (-: احتمالاً داشتن با خودشون میگفتن اصلاً به چه دردی میخوریم ما؟
- پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۷، ۱۲:۵۴ ق.ظ