پاسخ:
سلامٌ علیکم. من خودم رو موفق نمیدونم. اما رمز موفقیت خیلی از آدمای موفق، تمرکز، تعهد به انجام کار و سختگیری نسبت به جزئیات است. هر گونه اجازه دادن نسبت به استفاده از تلفن همراه همان و از دست رفتن کلاس همان. تجربهی من در برگزاری کلاس کارشناسی ارشد و تجربهی سایر همکارانم در کلاسهای مقطع کارشناسی این نتیجهگیری رو به وضوح اثبات میکند. ضمناً لازم نیست که وقتی میخاید از من انتقاد کنید انقد سعی بفرمایید زهر کلام رو بگیرید و بسیار مبادی آداب صحبت بفرمایید. من از انتقاد به هیچ وجه ناراحت نمیشم و بر عکس از شنیدن انتقاد با این لحنی که انگار میترسید من ناراحت بشم، بدم میاد. به مکالمهی زیر توجه بفرمایید. حاوی دلایل من برای محدود کردن استفاده از موبایل در کلاس است:
سفید : دانشگاه با دبیرستان فرق میکنه نمیشه واسه جزء جزء رفتار دانشجوا قانون و تبصره و ماده گذاشت ، این توهین به شخصیت دانشجواس.
سیاه : در حالت عادی بله، ولی وقتی شما با برخی از افراد مواجهید که بدیهیات رو باید بهشون تذکر داد ، وقتی طرف ، یکسره سرش تو گوشی و تبلته سر کلاس ، بعد از درس جا میمونه ، واسه جبران جا موندن از بغل دستیش میپرسه ، خودش که چیزی متوجه نمی شه، هیچ ؛ حواس بغل دستی رو هم پرت میکنه....
.... وقتی کلاس میشه عرصهی آمد و رفت برای پاسخ دادن به پیامک یا تماس تلفنی و با هر بیرون آمدن و رفتنی تا چند ثانیه و در صورت شلوغ بودن کلاس تا چند دقیقه جو کلاس ملتهب و نا آرام میشه ، وقتی شما با آدمایی مواجهید که دیده شده حتی در کلاس و به هنگام تدریس معلم ، به تماس تلفنی پاسخ میدن و مثلاً میگن : ما سر کلاسیم بعدن زنگ بزن !!!!!!! دیگه فکر نمی کنم قانونمند و به سامان کردنِ چنین اوضاع نابسامانی توهین به شخصیت کسی بشه.
اونایی که از قبل این مسائل رو رعایت میکردن که توهینی متوجهشون نیست، اونایی هم که رعایت نمیکردن قاعدتاً باید با اجبار رفتارشون رو قانونمند کرد. اینکه بگیم این امر توهینه ، مث اینه که بگید اگه ما با استفاده از علائم راهنمایی رانندگی و البته در صورت عدم رعایت ، با وضع جریمه بخوایم رفتار رانندهها رو قانونمند کنیم به این معناست که به اقشار مختلف جامعه توهین کردیم!!!!
(2)
سفید : حالا بر فرض قانون گذاشتی که موبایل یا تبلتِ روشن ، سر کلاس ممنوعه، چطور میخوا اجراش کنی؟ به نظر شما کسی این قانون رو دور نمیزنه؟ ینی نمیشه بذاره روی ویبره توی جیبش بعد به بهونهی آب خوردن از کلاس بره بیرون و به گوشی جواب بده.
سیاه : بالاخره وقتی حتی قوانین مصوب مجلس با اونهمه ضمانت اجرای سفت و سخت رو میشه دور زد، حتماً این قانون رو هم میشه دور زد ، ولی باز وضع قانونی که بشه دورش زد از بیقانونی خیلی بهتره ، حداقل ما به دانشجو این پیام رو میدیم که در ساعت کلاس ، همهی حواسش باید جمع درس باشه و خودش رو از دنیا و ما فیها فارغ کنه ، حداقل برای یک ساعت و نیم ! ضمناً ما از قبل این قضیه رو واضح کردیم که استفاده از موبایل ، تبلت یا پیامک واسه ما در حین درس قابل قبول نیست و بعدن اگه به دانشجویی تذکر دادیم فکر نمیکنه داریم به حقوق طبیعیش!!!!! تجاوز میکنیم چون از قبل به او گفتیم که این جزء حقوق طبیعی تو نیست ، یا نیا سر کلاس یا اگه اومدی واسه ما حضور جسمی ، کافی نیست.
حتی میشه در ساعت آنتراکت یا استراحتِ وسط کلاس ، به دانشجو این امکان رو داد که گوشیش رو چک کنه و اگه تماس ضروریای با او برقرار شده برای چند دقیقه از کلاس خارج بشه ، ولی اینکه در حین تدریس به هر دلیل سرش به گوشی یا تبلت گرم باشه ، توهین مستقیم به کلاس هست.
(3)
سفید : اگه دختری خواست با باباش که سر کلاس توئه تماس ضروری یا فوری بگیره چی؟ اگه مادری خواست با پسرش که سر کلاس توئه تماس فوری یا ضروری بگیره چی؟ شاید پای جان کسی در بین بود!
سیاه : بله ، این سختترین قسمت این تصمیمگیری ست. بالاخره ما در مقام وضع قاعدهی کلی هستیم ، و هر قاعدهای هم در برابر هر نود مورد که اجراش فایدهمند هست ، در ده مورد هم ممکنه ضرر به بار بیاره. ما یا باید به خاطر همون ده مورد ، اون نود مورد رو به حال خودشون رها کنیم و همیشه شاهد بی انضباطی و توهین به کلاس باشیم یا اون ده مورد رو فدا کنیم واسه اون نود مورد. هر وضع قاعده ای همین وضعیت رو داره ، چاره ای نیست ، مثلاً ماده ی 22 قانون ثبت میگه از نظر دولت ، فقط کسی مالکِ مِلک هست که سند رسمی داره و دولت، بقیهی مدعیانی که سند عادیِ مالکیت دارند رو به رسمیت نمیشناسه ، خب الان این قاعده برای حفظ منافع اجتماعی است ولی ممکنه این وسط یه افرادی باشن که با تقلب ، سند رسمی گرفته باشن و در مقابل ، یه افرادی باشن که سند رسمی نداشته باشن اما درواقع ، مالک باشن و وسیله ای هم برای اثبات مالکیتشون نداشته باشن و با این قانون ، حقشون ضایع بشه. بله، این ممکنه ولی دولت به خاطر حفظ نظم و به خاطر اینکه هرکسی با یه کاغذ پاره پا نشه علیه صاحب ملک ، طرح دعوا کنه این قانون رو وضع کرده و این وسط ممکنه حق چندتا بی گناه هم ضایع بشه. موردِ ما هم دقیقن همچین وضعی داره. مضافن ب اینکه وختی ما از قبل ، اطلاع بدیم ک سر کلاس ، امکان پاسخ دادن ب گوشی وجود نداره ، دانشجو هم ب خونوادهش اطلاع میده و اون کسی هم ک با دانشجو کار داره میدونه ک دانشجو الان قادر ب پاسخگویی نیست و یه تدبیر دیگه میاندیشه واسه برطرف کردن احتیاجش.
(4)
سفید : خب شما بیا یه کاری کن ، بگو هر کس تماس ضروری باهاش برقرار شد میتونه بره بیرون، در غیر این صورت ، خیر.
سیاه : کجای کاری عمو ! طرف ، خیلی عذر میخوام سر کلاس با دوست دختر یا دوست پسرش مشغولِ چت کردن توی وایبر و واتس آپه ، سر کلاس باید به زور از فیص بوق !!!! بیاریمش بیرون ، خب معلومه که هر کس باهاش تماس بگیره پا میشه میره بیرون یا به هر پیامکی جواب میده ، آخرشم میگه : ضروری بود استاد !!!! خیلی هم ضروری بود !!!! راستم میگه بنده خدا ، الان از نظر او ، هیچ چیز ضروریتر از راضی نگه داشتن طرف مقابلش !!!!! نیست. پس با خودش میگه من الان جواب ندم ، فلانی ناراحت میشه ، پس الان بسیار بسیار ضروریه که جوابشو بدم!!!!
(5)
سفید : اصن شاید کسی نخاد درس بخونه شما چرا اصرار داری به زور ، مردمو وادار کنی به درس خوندن؟
سیاه : رحمت بر امواتت ، کسی که دوست نداره درس بخونه چرا باید بیاد دانشگاه ؟ بعد بیاد سر کلاس ؟ بعد سر کلاس هم به کامنت هواداراش توی فیص بوق!!!! جواب بده؟
(6)
سفید : چون به مدرکش احتیاج داره لابد !
سیاه : خب وقتی مدرک میخواد باید زحمت بکشه و درس بخونه ، ما نمی تونیم چون احیانن پول داده مدرک رو دو دستی تقدیمش کنیم که!
(7)
سفید : شاید سر کلاس سرش تو گوشی بود ولی آخر ترم نمره گرفت.
سیاه : تجربهی ترمهای متمادی تدریس من نشون دادن تقریبا نزدیک به محاله که کسی در مباحث کلاس شرکت نکنه و سر کلاس حواسش نباشه ، بعد، توی امتحان پایان ترم با خوندن جزوهی دانشجویان دیگه بتونه نمرهی قبولی بگیره.
(8)
سفید : شما چکار داری ؟ اگه افتاد خودش ضرر کرده.
سیاه : اولاً آمار افتادهی کلاس الکی بالا میره ؛ درسته ک ما واسه خدا زحمت میکشیم اما چرا باید اجازه بدیم افرادی بدون اینکه اصلاً حضور روحی در کلاس داشته باشن زحمات ما رو کمرنگ کنن؟ بعد هم آخر ترم بیان مدعی بشن که اشکال از ما نیست ، ببین چقدر آدم توی این کلاس افتادن !!! ما هم هرچی قسم قرآن بخوریم که این آقایون و خانوما اصلاً سر کلاس نبودن یا سر کلاس بودن ولی یکسره سرشون توی موبایل بود ، اونوقت جواب دندانشکنی که میگیریم اینه که اونایی که سر کلاس نبودن رو چرا حذف نکردی و اونایی که بودن ولی حواسشون نبود رو چرا تذکر ندادی؟!
پس بهتره اونایی که نمیان حذف بشن و اونایی که میان ولی حواسشون نیست رو وادار کنیم یکی از دو راه حل رو انتخاب کنن یا نیان و حذف کنن درس رو یا اگر اومدن حواسشون کاملاً به کلاس باشه. بعدشم ما در برابر آیندهی این جوونا مسؤولیم ، پدران و مادران اونا ، اونا رو دراقع به این امید فرستادن دانشگاه که جَوونشون قراره درس بخونه و مایهی افتخارشون باشه و در واقع به این امید اونا رو سپردن به ما ، که ما مواظب هستیم ، حالا آیا میشه ما صرفاً با این استدلال که به ما ربطی نداره و اینا دیگه آدم بزرگ شدن ، سکوت کنیم و وقتی میبینیم طرف از جیب پدر مادرش هزینه کرده اومده نشسته سَرِ کلاس و اصلاً حواسش به درس نیست، حرف نزنیم ؟ این خیانت به اعتماد اون پدر و مادر نیست؟
(9)
سفید : حالا بر فرض که ما پذیرفتیم ، چه ضمانت اجرایی میخوای بذاری؟
سیاه : از اونجا که هیچ قاعدهای بدون ضمانت اجرا ، به مرحله ی عمل درنمیاد و از اونجا که ما معلمینِ امروزی ، هیچ ابزاری در دست نداریم جز نمره ، باید قاعده به این شکل وضع بشه که استفاده از تلفن همراه یا تبلت در حین ساعت کلاسی- بجز برای ضبط صدا ، اونم بر روی میز معلم- یک منفی در پی خواهد داشت!
(10)
سفید : خودتو بیشتر از این میان مخاطبین خودت بدنام نکن! تو به اندازه ی کافی دافعه داری!
سیاه : ما باید ببینیم چه کاری درسته ، همونو انجام بدیم ؛ عزت و ذلت دست خداست.