التهاب در اوج!
این تصویر در پایان یکی از جلسات تدریس خاطرهانگیز ثبت شد.
یکی از جلسات کلاس حقوق مدنی 3. بحث در خصوص شروط ضمن عقدی بود که مخالف مقتضای ثانوی یا مقتضای آمرهی عقد هستن. به عنوان مثال از چنین شروطی مادهی 1105 قانون مدنی بیان شد که میگه توی عقد نکاح، مرد، عنوان ریاست خونواده رو بر عهده داره و این هم حق و هم تکلیف مرد هست.
همین ماده، کافی بود تا ماشهی بحث بسیار پر حرارت و پر دامنهای رو بچکونه که از حقوق زن در اسلام شروع میشد و به کار کردن زن در بیرون از خونواده و آرایش زن در بیرون از منزل و نحوهی تعامل زن با نامحرم در بیرون از منزل گسترش پیدا میکرد. موضوعاتی بسیار ملتهب و پر از استدلالات موافق و مخالف. حالا کار به ماهیت بحث و اینکه حق با کی بود ندارم. طبیعتاً هر کسی فکر میکنه حق با خودش هست. اما التهاب بحث و درگیر شدن دانشجوای دو سمت بحث با همدیگه توی کلاس برام جالب بود. خیلی وختا مجبور بودم برای اینکه نذارم دانشجوا با همدیگه وارد درگیری کلامی بشن و حرمتها بخصوص بین اجناس مخالف (جمع مکسری اشتباه از جنسهای مخالف) پابرجا باقی بمونه صدای خودم رو بلند کنم تا بر صدای اونا غلبه کنه و ازشون بخام با همدیگه بحث نکنن و فقط با من حرف بزنن.
اونوخ توی حیص و بیص بحث، مثلاً وختی که نیم ساعت از بحث گذشته بود یه دفه یکی از آقایون کلاس که من به لبخندهایی که بر لبش هست در هر حالت و به خونسرد بودن و آروم بودن میشناسمش یه دفه منفجر شد و رو به سمت مقابل بحث شروع کرد با خشم و با صدای بلند حرف زدن! دیگه فهمیدم اوضاع کلاس همچینم طبیعی نیست که این دانشجو اینجوری عصبانی شده. هیچی دیگه به نحوی مدیریت کلاس رو دوباره در دست گرفتم و به اطراف بحث اجازه دادم بدون خطاب قرار دادن همدیگه، هر کسی جمعبندی خودش از بحث رو در جملهای کوتاه بگه و در آخر هم بین دو نظر رأی گیری کردم.
حواستون بود که بحث در اون کلاس از کجا شروع شد؟ از ریاست مرد بر خانواده به عنوان مثالی برای مقتضای آمرهی عقد. در پایان اون پنجاه دقیقه بحث و بعد از رأی گیری، یکی از دانشجوا برگشته میگه استاد حالا منظور از شرط خلاف مقتضای آمرهی عقد رو فهمیدیم. اما مثالش مثل چی؟ من؟ اینجوری بودم :-/
ولی اون جلسه و التهابش و منفجر شدن اون دانشجو در حین بحث، به عنوان یه خاطرهی جالب توی ذهنم ثبت شد برای همیشه.
حالا این عکس در پایان اون کلاس گرفته شده.
- سه شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ۱۲:۴۰ ق.ظ
سلام استاددرس برداشتن با شما حماقت است.