النجاة فی الصدق!
همون اول ساعت، اول ساعت که میگم نه ینی دقایق اول، ینی همون ثانیهی اول کلاس، به محححض اینکه گفتم بسم الله الرحمن الرحیم، هنوز سلام نکرده بودم به دانشجویان، دستش گرفت بالا که ینی میخام حرف بزنم، اعصابم یه خُرده آزرده شد که ینی چی؟ همین اول کلاس، چه خبره.
گفتم بفرمایید.
گفت من جلسهی قبل، سر کلاس حاضر بودم، ولی نتم مشکل داره کلاً، توی فایل تصویری هم که توی سامانه ضبط شده میتونید نگاه کنید، وقتی حاضر غایب میکنید نه میتونم دستم بگیرم بالا و نه حضوری بزنم. الان خواستم حضوریمو بزنید.
گفتم مگر میشه همچین چیزی؟
گفت آره، توی فیلم ضبط شده هم نگاه کنید هست.
احتمالاً خب با خودش فکر کرده بوده هیچ استاد بیکاری پا نمیشه بره فیلم ضبط شده رو نگاه کنه برای همچین چیزی. تازه بره نگاه کنه هم واقعاً معلومه من سر کلاسم و وقت حضور و غیاب هیچ واکنشی نشون نمیدم پس خود بخود حرف من اثبات میشه و مجبوره حضوریمو بزنه.
هیچی دیگه. با بیمیلی گفتم به هر حال اگر جلسهی دیروزم در نظر نگیریم شما سه غیبتت کامله و حواست باشه حذف نشی.
در کمال تعجب و حیرت من دراومد گفت نه استاد، یه جلسهی دیگه هم قبلاً دقیقاً همین طور شد و من وقت حضور و غیاب نتم مشکل پیدا کرد و نتونستم هیچ واکنشی نشون بدم. بنابراین در واقع من فقط دو جلسه غیبت داشتم.
گفتم مگر میشه همچین چیزی؟
گفت آره. فیلمی که ضبط شده رو نگاه کنید. معلومه.
شاخکام حسسسابی حساس شده بود و کاملاً میدونستم کاسهای زیر نیمکاسه هست اما خب دلیلی برای اثباتش نداشتم. این دانشجو هم کاملاً سِوِر واستاده بود که من نتم مشکل داشته و نتونستم واکنش نشون بدم.
باز با بیمیلی جلوی اسمش نوشتم که این دانشجو مدعی چنین چیزی هست. تا ببینم چی میشه.
شروع کردم تدریس کردن و حواسم به تعداد نفرات حاضر در کلاس هم بود. اون وسطا دیدم یه نفر از کلاس کم شد. چک کردم دیدم هااااا. همین دانشجوئه بود رفت بیرون. همهی دانشجوای کلاس رو به شهادت گرفتم که حواستون باشه فلانی رفت بیرون. فردا نیاد بگه حاضر بودم.
بعد از چند دقیقهای دیدم دوباره برگشت. دیدید که در حین تدریس از دانشجوا سؤال میپرسم از همون مباحثی که اون جلسه تدریس کردم؟ اسمشو گفتم و گفتم فلانی، میکروفن رو باز کن و جواب بده. هیچ واکنشی نداشت. چندین بار اسمشو گفتم واکنش نداشت. شَکَّم یه یقین تبدیل شد که داره دروغ میگه که من حاضرم سر کلاس. خلاصه تا آخر کلاس هر چی سؤال پرسیدم اول میگفتم فلانی میکروفن رو باز کن جواب بده و هی خبری ازش نبود. به بچهها هم گفتم من میدونم ایشون سر کلاس نیست. فقط میخام ببینم کی برمیگرده. مطمئن بودم آخر کلاس دوباره برمیگرده حاضری بزنه. خلاصه هی اسمش صدا میزدم و هی نبودش. بعد جالبیش اینجا بود که اون وسط داشت توی چت باکس با بچهها چت هم میکرد :-/ یعنی وقتی کسی میپرسید صدا هست یا نه، این مینوشت آره هست :-) بعد هر چی صداش میزدم جواب نمیداد. احتمالاً به اون کسی که پشت گوشی جای خودش گذاشته بود گفته بود یه چیزایی توی چت باکس بنویس که بعداً بتونم ثابت کنم من سر کلاس بودم (^_-)
تا رسید دقایق آخر کلاس، گفتم بچهها بذارید ببینم فلانی اومد؟ گفتم فلانی هستی؟ توی چت باکس نوشت بله. گفتم نههههههه. این حساب نیست. میکروفون رو باز کن صحبت کن. باز کرد میکروفون رو و گفتم فلانی نبودی سر کلاس که!!! حسابی جا خورد و یه غِم غِم مبهمی کرد که اصلاً نفهمیدم چی گفت. کاردم میزدی خونم درنمیومد که کسی اینجوری دروغ میگه. با خودم که فکر کردم دیدم هااااا. من الان چون کلاس رو آخر ساعت قانونی خودش تموم کردم ایشون برگشته و الان داره حرف میزنه. ولی دیروز چون یه کم زودتر کلاس رو تموم کردم براش قابل پیش بینی نبوده و وقتی برگشته دیده کلاس تموم شده. در نتیجه گفته بیام بگم من نتم مشکل داشته و نتونستم واکنش نشون بدم. فقط تنها چیزی که برام مبهم بود این بود که اون کسی که وسط کلاس داشت توی چت باکس، مطلب مینوشت کی بود پس؟ امیدوارم خودش بیاد بگه قضیه از جی قرار بود ذیل همین مطلب (-:
خلاصه اونقدر عصبانی بودم که باهاش اینطوری حرف زدم که در این فایل صوتی میشنوید.
نتیجه اخلاقی 1: از این بازیا سر من درنیارید. خودتون متضرر میشید و اینجوری آبروتون پیش من و همکلاسیهاتون کم و زیاد میشه. افتادم یاد حرف مادر یکی از دانشجوا بهم پیام داده بود تقدیر و تشکر. میگفت بچهی من تنها کلاسی که خارج از لحاف گوش میده کلاس توئه :-| بقیهی کلاساش رو زیر لحاف شرکت میکنه :-)
نتیجه اخلاقی 2: وقتی به دروغ از قضیهی مشکل نت استفاده میکنید و غیبت خودتون رو نسبت میدید به مشکل اینترنت باعث میشید استاد حرف کسی که واقعاً مشکل نت داره رو هم باور نکنه و گناه اون بیچاره هم بیفته گردنتون.
نتیجه اخلاقی 3: وقتی اینجوری دروغ میگید استاد به کل قشر دانشجویان بدبین میشه. همین چند روز قبل بود یکی از دانشجویان توی پیام ناشناس نوشته بود چرا انقد فکر میکنید قشر دانشجوا دروغگو هستن؟
نتیجهی اخلاقی 4: جوون هستید و اول راه زندگی. آویزهی گوشتون کنید. هیچی از صداقت بهتر نیست. دروغ که میگید نور و برکت از زندگیتون میره. از خدا میخام توفیق راستگویی بهمون بده.
- جمعه ۲۶ آذر ۱۴۰۰، ۰۷:۲۴ ب.ظ