چشم شور
طیّ خبری مسرت بخش برای قاطبهی دانشجویان باید اعلام کنم امروز نزدیک بود سر یکی از کلاسای ترم اولیها (مدیریت بازرگانی) کلاً پخش زمین بشم 😂
قضیه از این قرار هست که برخی کلاسای دانشگاه لرستان یه سِن دارن که سطحش از سطح کلاس بالاتر هست برای اینکه استاد مسلط باشه به کلاس.
بعد اول کلاس من رفتم مستقر بشم روی صندلی، سِن هم تا منتهای کلاس ادامه نداشت و یه جایی قبل از دیوار کناری تموم میشد، یعنی باید حواست میبود که پایهی صندلی از روی سِن نره پایین. منم که توی این چیزا حواس پرتم کامل. استاد قبلی، صندلی رو کامل برده بود انتهای انتهای سن، هیچی آقا نشستم دیدم یه دفه یه طرف بدنم رفت پایین 😂 صندلیه کامل بی تعادل شده بود چون یه پایهش کامل توی هوا بود و به جایی تکیه نداشت. دیگه نزدیک بود کامل بیفتم روی زمین که دستم رو از یه طرف ستون کردم روی زمین و پای اونطرفیم رو هم زدم زمین و با یه بدبختی تعادلم حفظ شد و کامل نیفتادم. چون پشت تریبون بودم و دانشجوا هم هنوز همگی مستقر نشده بودن تعدادی این صحنهی فجیع رو ندیدن 😂
هیچی دیگه، خوراک کلاسم جور شد تا آخر. بهشون گفتم من معمولاً اگر کسی بی نظمی چیزی کنه اول بهش تذکر میدم بعد منفی میدم، ولی امروز هر کسی از هر نوع قاعدهی کوچیک و بزرگی تخطی کنه چون از روی صندلی افتادم، مستقیما و بدون تذکر منفی میگیره 😂
صدای ویبره یه موبایلی هم میومد گفتم موبایل کیه؟ هیشکی جواب نداد، گفتم مال هر کسی باشه مستقیما منفی میگیره چون از روی صندلی افتادم 😂 بعد معلوم شد موبایل خودمه داره زنگ آلارم میزنه 😂
بعد یکی ازشون برگشته میگه استاد چکار کنیم حالت خوب بشه؟ گفتم باید باهام ابراز همدردی کنید، گفتن چطور؟ گفتم خودتون رو از روی صندلی بندازید پایین 😂 خودتونو توی خاک و گِل بپلکونید 😂 بر اساس شدت خاکی شدن شما حال من خوب میشه 😂 یا خودتونو از پنجرهی کلاس بندازید پایین، بر اساس شدت و ضعف جراحات وارده بهتون نمره تعلق میگیره و هر کس کلاً بمیره، این درس رو پاس میکنم براش 😂
بعد وسط کلاس دوباره حواسم نبود صندلی رو جابجا کردم باز پایهی صندلی رفت روی فضای خالی و نزدیک بود باز بیفتم 😂 دیگه یکی از دانشجوا در حالی که طاقتش طاق شده بود خودش تریبون استاد رو ورداشت سُر داد وسط سِن، گفت بیا اینجا بشین که نیفتی 😂
خلاصه کلاس پر شوری بود 😂
+ آخر کلاس یکی از بچههای کلاس ترم اول حقوق که باهام مقدمه دارن و الان بعنوان مهمان سر کلاس اینا بود اومده به حالت اعتراض میگه چرا سر کلاس ما انقد نمیخندی؟ فکر کردم دیدم راست میگه بنده خدا 😂 گفتم حالا درست میشه ایشالا
+ کُتم هم وسط کلاس گرفت به پرچ صندلی نزدیک بود نخش در بره. دیگه بهشون گفتم بچهها با اینهمه بلایی که داره سرم میاد امشب اگر پست نذاشتم بدونید توی راه تصادف کردم مُردم. الان بدینوسیله حیات خودم رو اعلام میکنم. خبری ناراحت کننده برای دانشجویان 😂
- دوشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۲، ۰۶:۴۶ ب.ظ