مطلبی برای جناب آقای بلاگفا !
این هم نقل قولیست از یک وبلاگ ، برای جناب آقای بلاگفا ک خیییییلی ریلکستر است از آنچه تصورش رو بکنید ، کافیه سری بزنید اینجا ، در صفحهی کاربری جناب آقای شیرازی (مدیریت محترم سایتِ معدومِ بلاگفا !!!! ) در سایت تویتر و ببینید ک در همین ایام مصیبت ، چطور مثلا از جمله در خصوص اینکه مدارس غیرانتفاعی توی ایران از والدین بچهها پول زیادی میگیرن ابراز تأسف کرده یا از اینکه مهندسین نرمافزار هندی آدمای پر تلاشی هستن ابراز شادمانی کرده حتا !!!! مث اینکه کسی پدرت رو بکشه بَعْدَم خییییلی راحت بره بشینه توی خونشون و فوتبال ببینه و از باخت یا برد تیم محبوبش ناراحت یا خوشحال بشه ، یه همچین حسی دارم من نسبت ب این آقای شیرازی ِ بلاگفا !!!!
آغاز نقل قول :
سلام آقای بلاگفا!
حال ما خوب نیست. خیلی حرف ها داریم که دوست داریم بگوئیم... مجالش نیست. خلاصه می کنیم...
ما هیچ نیازی به تغییر صفحه اول سایت نداشتیم؛ تصویر گلی که برای ابتدای سال 94 گذاشته بودی و بعد تصویر دست فرزند در دست پدر!
برای هر تغییر یکی دو هفته (با نمک و فلفل زیاد البته!) دسترسی ما قطع می شد.
فکر می کردیم این بار هم همان خبر است. اما نبود!
خودت به تاریخ آخرین پست ها نگاه کن. وبلاگهای نازنین ما دارد خاک می خورد. این وسط مشکل تو چیست واقعا به ما ربطی ندارد...
ما وبلاگهایمان را می خواهیم. وبلاگهایی که شاید سالها خانه مجازیمان بود. ارتباط هائی برای ما ایجاد کرد که خیلی هایش از حالت مجازی خارج شد.
ما وبلاگهایمان را می خواهیم. خانه هائی که شادی و غم را صاف و صادق حفظ و منتقل می کرد.
ما وبلاگهایمان را میخواهیم. کلی خاطره در دکوراسیونش چیده ایم.
عکس هایش را بگو... برای نداشتن گزینه ای به نام آپلود مستقل در سایت، ناز هزاران آپلود کننده را کشیدیم...
عکس هایمان دارد خاک میخورد. کلید را بدهید... ما هر روز خانه تکانی می کردیم؛ یک بند انگشت خاک نشسته روی گوشه کنار خانه ها.
آقای بلاگفا باورت می شود با اینکه وبلاگ جدیدی ساخته ام اما هر بار همزمان که بلاگ را باز میکنم تو را هم باز میکنم؟
آقای بلاگفا قبول کن که بد کردی. و باید تاوان بدهی.
مدتهاست دارم به تاوانت فکر میکنم...
به اینکه باید در ازای این اتفاق ناگوار غرامتی بپردازی.
و این غرامت چه می تواند باشد؟
عذرخواهی مثلا؟!
نه. این درد با عذرخواهی تو کم نمی شود. ما زا ب راه شده ایم. و این چیز کمی نیست. دوستانمان را از دست داده ایم و این اصلا اصلا بازیچه نیست. دوستانی که شماره ای از هم نداریم.... ایمیلی نداریم....
کمترین کاری که می توانی انجام دهی تا کمی دلمان تسلی پیدا کند اینست که شرایطش را فراهم کنی تا وبلاگمان را به هر جا که خواستیم منتقل کنیم.
شاید حتی بشود گفت یکی از نشانه های رشد و بلوغ تو همین امکان است... اینکه اجازه بدهی هر کس خواست برود؛ با همه بار و بندیلش.
هر کس ماند هم ، بایـــــــــد نهایت تلاشت را انجام بدهی تا راضی شود.... راضی.
یعنی آیا تو هم رشد را دوست داری؟!
بعدا نوشت: آمار وبلاگم شده:
بازدید امروز 1
بازدید دیروز 1
و اون یک نفر خودم هستم.... خودم!
چون حالا دیگه همه کسانی که نمی دونن بلاگفا به هم ریخته و توی این مدت هنوز هم وفادارانه میومدن سر می زدن مطمئن شدن که دیگه اون خونه صاحب نداره !
یه جورائی بوی مرگ میاد از وبلاگ های بلاگفا.
پایان نقل قول ....
- سه شنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۴۲ ق.ظ