خاطرهها (1) : مصیبت اینه حس میکنم مُد شده !
من ب عنوان عضوی از این جامعه ، هر جا حس کنم مطلبی یا نکتهای هست ک بیانش بهتر از بیان نکردنش هست و در ترازوی هزینه-منفعتِ بیان یا عدم بیان ، کفهی بیان مطلب ، سنگینتر شود ، مطلب را بیان میکنم ، ولو ب مذاق بعضی خوش نیاید یا شنیدنش برای بعضیها سخت باشد.
و اکنون ، آن مطلب این است :
ب عنوان یک عابر معمولی در خیابان و ب عنوان یک بازدیدکنندهی اکثراً خاموش در فضای مجازی ، متأسفانه حس میکنم روزه نگرفتن که هیچ ، حتا روزه خواری هم عادی شده ک هیچ ، چه بسا حتا ب مُد هم تبدیل شده !!!! اینجا ست ک آدم را میسوزاند ؛ برخی جوانان فخر میکنند بر هم و نشانهی منور الفکری (روشنفکری) !!! میدانند ک روزه نگیرند یا اظهار کنند ک ما روزه دار نیستیم!!!
توجیهات هم متأسفانه فاقد کوچکترین منطق و نشاندهندهی عمق نا آگاهی این عزیزان ، نسبت به مسائل دینی است :
اول – ما همین ک در حق کسی ظلم نمیکنیم ، کافی است !
خلاصهی این توجیه این است :
ما در حق کسی ظلم نمیکنیم ؛ ب حق کسی تجاوز نمیکنیم ؛ مسلمانی از نظر ما این است ک کسی از ما رنجیده خاطر نباشد .
پاسخ :
بزرگوار درست است که در اسلام بر رعایت حقالناس ، تأکید شده اما حکم روزه ، نص صریح قرآن است و همان خدایی ک بر حفظ حقوق ناس ، تأکید کرده حکم روزه را هم مقرر کرده ؛ حقوقالناس از این جهت برای ما مهم است که مورد تأکید خدا است ؛ با همین استدلال ، حقوق الله هم باید برای ما مهم باشد ؛ من نمیدانم این چه استدلالی است ک گفته شود ما برخی از سخنان خدا را قبول داریم و عمل میکنیم (حقوقالناس) ؛ اما برخی دیگر را عمل نمیکنیم .
چه کسی ما را به عفو خدا این طور امیدوار کرده که با علم و آگاهی ، و از روی عمد ، احکام صریح اسلام را زیر پا میگذاریم ؟ چه کسی گفته حق الله ب همین راحتی و بدون توبه و کفاره بخشیده میشود؟
معیار مسلمانی همان است ک خود خدا گفته ؛ شما چرا حقوق الله را ب همین راحتی از دایرهی احکام اسلامی ، خارج میکنید ؟
دوم – برای فهمیدن حال فقرا ، ب آنان کمک کنیم ، نه اینکه خودمان گرسنگی بکشیم !
خلاصهی این توجیه این است که :
اگر فلسفهی روزهداری فهمیدن حال و روز فقرا است چ بهتر بجای اینکه خودمان را مثل آنها گرسنه کنیم ، ب آنها کمک کنیم تا سیر شوند !
پاسخ :
فوایدی ک از زبان معصومین در خصوص روزه بیان شده از قبیل حکمت است و نه علت ؛ حکمت حکم آن فایدهای است که ما فکر میکنیم ممکن است دلیل وضع کردن حکم شرعی باشد و بود و نبود آن حکمت ، تأثیری بر بود و نبود حکم شرعی ندارد ؛ در مقابل ، اما علت حکم ، آن دلیلی است ک بود و نبودش باعث بود و نبود حکم میشود ؛ مانند مست کننده بودن که شارع مقدس آن راعلت حرمت شراب قرار داده است ، یعنی فرموده شراب ، حرام است چون مست کننده است ؛ پس اگر مایعی مست کننده نباشد حرام نیست ؛ و هر چه مست کننده باشد حرام است ، ولو شراب هم نباشد ؛ این علت است ؛ آنچه که در خصوص روزه بیان شده از این قبیل نیست ؛ این چنین نیست که اگر کسی در روزهداریش حال فقرا را درک نکرد ، یا اصلا خودش فقیر بود ، یا با درک حال فقرا ، ب آنها کمک کرد ، حکم وجوب روزه از او برداشته شود !!! روزه همچنان بر این شخص واجب است ؛ چون خدا دستور داده و دستورش را هم مقید ب درک حال فقرا نکرده. شخص ، چه حال فقیر را درک کند و چه نکند باید روزه بگیرد. مضافاً ب اینکه خوب است بررسی شود واقعا چند نفر از اشخاصی که ب این بهانه روزه نمیگیرند فقرا را سیر میکنند !!!!
سوم – ما روزه داریمان چیزی جز گرسنگی و تشنگی نیست ، پس روزه نمیگیریم !
خلاصهی این توجیه این است که :
معصوم فرموده : (چه بسا روزهدارانی که از روزه چیزی جز گرسنگی و تشنگی و تشنگی نصیبشان نمیشود) ؛ چون باید سایر اعضا و جوارح هم از گناه ، اجتناب کنند و ما چون نمیتوانیم چنین باشیم پس این روزهداری به چه درد میخورَد مثلاً ؟
پاسخ :
از جواب مورد قبل ، جواب این هم روشن میشود ؛ سقف روزه این است که ما علاوه بر شکم ، سایر اعضا و جوارحمان هم روزه باشد ؛ اما اگر این سقف ، قابل وصول نیست ، به این معنا نیست که اجازه داریم از کف هم دست بکشیم ؛ معصوم فرموده لا صلاة الّا بحضور القلب ؛ بدون حضور قلب ، نماز نیست ؛ ما واقعاً در نماز حضور قلب داریم عایا ؟ برای ما نماز فرصتی است برای یافتن اشیای گمشده در گوشه کنارهی منزل !!! آیا میتوان ب استناد این حدیث ، چنین گفت ک نماز بر ما واجب نیست ؟
این قبیل احادیث به این معنا ست که این عبادات ، بدون این شرایط (گناه نکردن سایر اعضا در روزه ؛ حضور قلب داشتن در نماز) آثار عمیق باطنی و معنوی خود را ندارند ؛ قبول ؛ اما تردید نیست که در صورت عدم وجود این شرایط هم حکم وجوب باقی است و تردید نیست که حتا در چنین شرایطی نماز و روزه ، فواید غیر قابل انکاری دارند ؛ حداقل این است که رابطهی میان ربّ و عبد را برقرار نگه میدارند. امام ، منظورش این نبود که اگر روزهداری شما چیزی غیر از گرسنگی و تشنگی نیست ، یا در نماز ، حضور قلب ندارید ، پس روزه نگیرید یا نماز نخوانید ، از قضا دقیقاً برعکس ، منظور ایشان این است که سعی کنید ، علاوه بر ظاهر عبادات ، به متن و بطن این عبادات هم دسترسی پیدا کنید و روحیهی بندگی را در خود ، تقویت کنید.
اسلام ایییینقدر که ما سخت میگیریم ، سخت نگرفته ؛ ما شرایط را بر خودمان آنقدر سخت میکنیم و معیارها را آنقدر بالا میگیریم که بعد از عهدهی آن برنمیآییم و سپس ب عنوان نتیجه تصمیم میگیریم ک از خیر اصل مسأله بگذریم و نماز و روزه را ترک کنیم.
چهارم – روزه ، آن هم در این روزهای طولانی برای بدن ضرر دارد .
پاسخ :
گیریم همهی پزشکانی که از فواید روزهداری میگویند دروغ محض میگویند ؛ همان خدایی که این بدن را به عنوان امانت به ما سپرده و مالک اصلی آن است ، به ما امر کرده از این امانت در این راه استفاده کنیم ؛ به ما چه مربوط که بگوییم : نه ، شما بیخود کردی ، چون مال تو که نزد من امانت است خراب میشود ، من اطاعت نمیکنم و روزه نمیگیرم !!!
مضافاً به اینکه در طول این 1400 سال اییییین همه آدم در گرمای طاقت فرسای عربستان روزه گرفتهاند ما نشنیدیم کسی بگوید طرف از شدت روزه داری مُرد یا مجنون شد !!! علمای ما که همه معمولاً عمرهای طولانی از خدا میگیرند هیچوقت به این بهانهها از زیر تکلیف ، شانه خالی نکردند و هیچوقت به خاطر این روزهداریها جوانمرگ نشدند.
کاش برای اجرای دستور خدا هم به اندازهی شادابی و طراوت پوستمان !!!! ارزش قائل بودیم !
مورد نوشت : مورد داشتیم طرف گفته
(چون من وختی روزه میگیرم توی خونه خُلقم تنگ میشه و ب شوهر و بچهم بد اخلاقی میکنم ، اونا بهم گفتن تو سعی کن اخلاقت خوب باشه ، نمیخا الان روزه بگیری ، زمستون بگیر ؛ منم دیگه روزه نگرفتم !!!!!)
ینی تا اییییییین حد واقعاً عایا ؟
جَوْ نوشت : بعضیا واقعاً جو گیر هستن !!! ینی الان اگه مُد بشه بخاطر لاغری رژیم بگیرن و 24 ساعت که هیچ ، 48 ساعت هم هیچی نخورن ، چون فشن هست ، این کارو میکنن ، ولی چون روزهداری آنفشن (دِمُده – از مد افتاده) هست ، حاضر نیستن روزه بگیرن !!!
سحری نوشت : گفت یکی روزه نمیگرفت سحرپا میشد تا خرخره میخورد بش گفتن تو که روزه نمیگیری چرا سحر پا میشی؟ گفت خو من که روزه نمیگیرم اگه سحری هم نخورم که پااااک کافرم !حالا حکایت بعضیاس ک نماز نمیخونن ، روزه میگیرن ! احتمالاً ب این دلیل ک لااقل دیگه کافر محسوب نشن !!!! البته اینم بگم حتا اگه کسی نمازم نخونه روزه رو باید بگیره ؛ حکم وجوب روزه ، ربطی ب حکم وجوب نماز نداره ها ..... گفته باشم ! ولی کلاً تفکرات اینطور آدمایی جالبه واسم ! خو همون خدایی ک روزه رو واجب کرده نمازم واجب کرده ! دو تا خدا ک نیستن ، یکیان به خدا !
- چهارشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۲۹ ق.ظ