خاطرات تدریس 99 - دو داوری در یک روز
داور دو تا پایاننامه بودم امروز، سایر اساتید محترم خیلی دغدغه داشتن که نکنه ایرادات زیاد بگیرم و جلسهی دفاع رو با مشکل جدددددی مواجه کنم!!!! توی جلسهی دفاع دانشجوی اول، داور محترمی که قبل از من داشت ایرادات رو بیان میفرمود گفت من ایرادات خودم رو عرض میکنم بعد به طور مبسوووط در خدمت آقای شاهرخی خواهیم بود! و این کلمهی (مبسوط) رو طوری ادا کرد که ینی الان این شاهرخی دانشجو رو میکِشه به خاک و خون!!!!!
دانشجوی بندهخدا هم خییییییلی استرس داشت طوری که پاسخ سؤالات ساده از ذهنش میگریخت و عملاً غیر از نوشته، به طور شفاهی نمیتونست چیز خاصی بگه!!!!! همهش هم الکی بود این استرس! کارش غیر قابل قبول نبود، اشکالاتی داشت اما به هر حال کیه که اشکال نداشته باشه، مهم این بود که سرقت ادبی توی کارش نبود. خلاصه حتی اساتید دیگه انتظار داشتن که من باعث اخلال جدی در روند کار بشم! ایراداتم رو که گفتم و تموم شد همه یه نَفَسی به راحت کشیدن! حتی اساتید دیگه!
توی اون قسمت مشورت برای دادن نمره، که اساتید به اصطلاح وارد شور میشن، هم نمرهی مد نظرم رو که گفتم سایر اساتید شوکه شدن از تعجب! چون انتظارشون این بود که من نمرهی کمتری رو بگم. حتی یکی از اساتید گفت واقعاً منو شگفتزده کردی! گفتم بابا دانشجوا هیچی، شما چرا از من غول ساختید؟ بله. یه پایاننامه بود که داورش بودم و 80 درصدش سرقت ادبی بود و طرف، رسماً خزعبلات نوشته بود و من اصرار کردم یا باید 14 بگیره یا به کلی رد بشه ولی اون همهش سرقت ادبی بود، دیگه قرار نیست که هر پایاننامهای من میشم داورش به اون سرنوشت دچار بشه! من هر چیزی که دانشجوا میگن رو تکذیب میکنم! یکی از اساتید گفت از این به بعد ما هم تکذیب میکنیم!
بحث استرس دانشجو شد که نمیتونست مطالب رو خوب بیان کنه و خودم رسماً نگران سلامتیش شدم، گفتم الان نیفته زمین یه دفه، بعد اینم بنویسن به پای من، بگن توی جلسهی دفاعی که شاهرخی هم توش بود دانشجوی مربوطه از هوش رفت! یکی از اساتید تعریف کرد که توی جلسهی دفاع یه پایاننامهای داور بوده توی دانشگاه آزاد، جلسهی دفاع مال یه زن و شوهر بوده، بعد خانومه حامله بوده، استاد راهنماش گفته این خییییییلی استرس داره اگر بیاد دفاع کنه بچهشو میندازه! پس اصلاً نیاد ما خودمون یه نمرهای بهش بدیم! گفت منم گفتم نیاد که نمیشه، اصلاً از نظر قانونی مشکل داره، بیاد حرف بزنه، ما در مقام داور ایراد زیادی بهش نمیگیریم! یکی از اساتید دیگه که داشت این تعریف رو میشنید گفت اگر شاهرخی داور اون پایاننامه میشد قطعاً خانومه بچهش رو سقط میکرد! گفتم ای بابا! من اینم تکذیب میکنم!
خلاصه این دو دانشجوی محترم چنان تصوری از من داشتن که وقتی جلسهی دفاع تموم شد علیرغم همهی ایراداتی که گرفته بودم به کارشون اومدن از من تشکر کردن بابت اینکه کارشون رو از اونچیزی که فکر میکردن بهتر ارزیابی کرده بودم! گفتن استاد به نظرتون چطور بود کارمون؟ به شوخی بهشون گفتم فکر میکردم بدتر از این باشه!!!!
خلاصه امروز هم اون دو دانشجوی محترم، هم اساتید محترم مربوطه نفسی به راحت کشیدن که شر من از سرشون دفع شده بود! این بود انشای امروز من:-/
آهان راستی همونطور که اینجا نوشته بودم لب به وسایل پذیرایی تهیه شده از سوی دانشجویان نزدم و اگر پذیرایی هم نمیکردن به عنوان تحسین شجاعت و انجام ندادن عرف اشتباه، نیم نمره بهشون اضافه میدادم اما متأسفانه پذیرایی کردن و از نمرهی جایزه محروم شدن :-(
- شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۷، ۰۵:۲۴ ب.ظ