عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

من سید نورالله شاهرخی، عضو هیأت علمی دانشگاه لرستان، دکترای حقوق خصوصی دوره‌ی روزانه‌ دانشگاه علامه طباطبایی تهران (رتبه‌ی 13 آزمون دکتری) ، کارشناسی ارشد حقوق خصوصی از همان دانشگاه (رتبه‌ی 21 آزمون ارشد)، پذیرفته شده‌ی نهایی آزمون قضاوت، مدرس دانشگاه و وکیل پایه یک دادگستری هستم. این وبلاگ در وهله‌ی اول برای ارتباط با دانشجویان و دوستانم و در وهله‌ی بعد برای ارتباط با هر کسی که علاقمند به مباحث مطروحه در وبلاگ باشد طراحی شده است. سؤالات حقوقی شما را در حد دانش محدودم پاسخ‌گو هستم و در زمینه‌های گوناگون علوم انسانی به‌خصوص ادبیات و آموزش زبان انگلیسی و نیز در صورت تمایل، تجارب شما از زندگی و دید شما به زندگی علاقمند به تبادل نظر هستم.

***
***

جهت تجمیع سؤالات درسی و حقوقی و در یکجا و اجتناب از قرار گرفتن مطالب غیر مرتبط در ذیل پُستهای وبلاگ ، خواهشمند است سؤالات درسی و / یا حقوقی خود را در قسمت اظهار نظرهای مطلبی تحت همین عنوان (که از قسمت طبقه بندی موضوعی در ذیل همین ستون هم قابل دسترسی است) بپرسید. به سؤالات درسی و / یا حقوقی که در ذیل پُستهای دیگر وبلاگ پرسیده شود در کمال احترام ، پاسخ نخواهم داد. ضمناً توجه داشته باشید که امکان پاسخگویی به سؤالات ، از طریق ایمیل وجود ندارد.

***
***
در خصوص انتشار مجدد مطالب این وبلاگ در جاهای دیگر لطفاً قبل از انتشار ، موضوع را با من در میان بگذارید و آدرس سایت یا مجله‌ای که قرار است مطلب در آن منتشر شود را برایم بفرستید؛ (نقل مطالب، بدون کسب اجازه‌ی قبلی ممنوع است!) قبلاً از همکاری شما متشکرم.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۲ مطلب با موضوع «در طرح هر روز یک زیارت عاشورا شرکت کنید» ثبت شده است

۰۱
مرداد
۰۰

بدست آوردن شماره تلفن استاد الان کار خیلی راحتیه. بخصوص که خیلی از استادا الان به هر دلیل، مجبورن بندگان خدا گروه‌های درسی رو در اپلیکیشن بدنام واتساپ تشکیل بدن و به دلیل تنظیمات احمقانه این اپلیکیشن، خودبخود، شماره‌‌شون میفته دست دانشجوا.

 

این به کنار. گیریم که شماره تلفن استاد رو گیر آوردید، ادب و احترام اقتضا می‌کنه فقط از همون راهی که اون استاد معین کرده باهاش در تماس باشید. مثلاً اگر گفته فقط ایمیل بزنید و شما خونه پدری و محله‌ی آبا و اجدادیش رو بلدید دلیل نمیشه برید در خونه‌ش و کارِتون رو راه بندازید، اگر گفته فقط در تلگرام پیام بدید و شما شماره‌ی اون استاد رو بلدید دلیل نمیشه در واتساپ پیام بدید یا از طریق خط تلفن پیامک بفرستید.

 

ممکنه بگید خب وقتی جواب نمیده و مام کارش داریم چکار کنیم؟ پاسخ اینه وقتی میرید در خونه‌ی کسی و باهاش کار دارید و او خونه نیست آیا صرف اینکه کار دارید دلیل میشه از دیوار خونه‌ی کسی بالا برید و برید نگاه کنید ببینید داخل خونه هست یا نیست و اگر نیست چرا نیست؟ خیر. 

 

 

نهایتاً اگر خیلی کار ضروری باشه مثل اینکه مثلاً مهلت ثبت نمرات تموم شده و اگر معلم نمره رو وارد نکنه قبولی آزمون کارشناسی ارشد شما کأن لم یکن میشه - در این حد - شیوه‌ی مؤدبانه اینه که به مقامات دانشگاه انعکاس داده بشه، اونا دسترسی‌های بهتری به معلم دارن و کار رو انجام خواهند داد.

 

تماس با استاد یا هر کسی دیگه از طرقی که خودش معین نکرده و اجازه نداده تجاوز به حریم خصوصی اون آدمه. هر کسی ولو معلم باشه حق داره معین کنه از چه طریقی باهاش تماس گرفته بشه و پاسخ ندادن حق هر معلم هست مثل هر کسی دیگه. اگر هم کار، واجب هست عرض کردم از چه طریقی باید اقدام بشه. 

 

ممکنه بگید کسی که معلم میشه پیه این چیزا رَم به تنش میماله. پاسخ اینه که خیر. معلم پیه اقتضائات ذاتی معلمی رو به تنش میماله نه اینکه حریم خصوصیش از بین بره و مدام مجبور باشه از هر طریقی پاسخ پیام‌های متوالی دانشجوا رو بده.

 

دانشجو میاد از طریق پیامک، اونم شماره‌ی شخصی من، سؤال میپرسه که من اگر فلان طور و بهمان طور کنم مدرکم نمیدونم چی میشه یا نه. اولاً شماره تلفن منو از کجا آوردی، ثانیاً کی بهت اجازه دادم پیامک بدی؟ ثالثاً حالا هم که پیامک دادی اول بپرس ببین از این طریق اصلاً دوس دارم جواب بدم من یا نه؟ نه اینکه نپرسیده و بیست و پنج :-/ سرت رو بندازی پایین، بگی سلام و شروع کنی توی پیامک سوالت رو بپرسی، این درست مث اینه که کسی دعوتت نکرده به خونه‌ش، تو سرت رو بندازی پایین، از دیوار خونه‌ش بری بالا، بری وسط پذیراییش بشینی و بگی سلام، اومدم مهمونی، حالتون خوبه؟

 

اینا رَم که گفتم اختصاص به معلم نداره. حتی با همکلاسی خودتونم میخواید ارتباط بگیرید اقتضای ادب و احترام اینه که از خودش بپرسید چطور من با شما ارتباط بگیرم؟ و فقط از همون شیوه‌ای که خودش میگه استفاده کنید و اگر هم گفت ارتباط با من نگیر یا به من پیام نده، موضوع همونجا تموم شده هست. نه اینکه برید به لطائف الحیل، شماره طرف رو گیر بیارید و بهش پیام بدید و با لحنی باهاش حرف بزنید انگار ارث پدرتون رو خورده.

 

اینا نشونه جَنَم و زرنگی نیست، نشونه بی ادبی هست متأسفانه و هر کسی این کارا رو بکنه چه ناآگاه باشه و چه آگاه باشه نشون میده که سطح شخصیتش در چه حدی هست.

 

الان من شماره تلفن استاد راهنمای خودمو دارم، استاد راهنما نزدیکترین استاد به دانشجو هست دیگه، میدونم تلگرام هم دارن ایشون، واتساپ هم دارن، اما چون خودشون فرمودن ایمیل، من به خودم اجازه نمیدم غیر از ایمیل از هیچ طریق دیگری به ایشون پیام بدم، ولو که ایمیلم دو هفته هم پاسخ داده نشه. فقط وقتی خود ایشون پیامک میدن من از طریق پیامک جواب میدم، تلفن هم که اصلاً میخام بزنم چهار ستون بدنم میلرزه و اونم فقط وقتی تلفن میزنم که قبلش از طریق پیامک از ایشون اجازه گرفته باشم. 

 

اینا رَم برای خودتون میگم، چون وقتی این نکات رو رعایت نکنید طرف ممکنه اونقد از این تجاوز به حریم خصوصیش ناراحت بشه که به کلی در مقابلتون موضع بگیره و حسابی کارتون رو با مشکل مواجه کنه.

 

ببخشید مطلب طولانی شد خیلی. 

  • سید نورالله شاهرخی
۲۳
مهر
۹۴

این مطلب نخستین بار در سه شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۲ ساعت 0:37 با شماره‌ی پست 163 از طریق وبلاگ قبلی من در بلاگفا منتشر شده بود. اگر تمایل به دیدن کامنت‌ها و پاسخ‌هایی دارید که بازدیدکنندگان وبلاگ و من ، ذیل این مطلب در بلاگفا نوشته بودیم اینجا را را ببینید.

+ این طرح همچنان هم ادامه دارد ؛ الان هم برای شرکت در این طرح ، دیر نیست. اعلام آمادگی کنید. 

در مفاتیح الجنان بعد از زیارت عاشورا شیخ عباس قمی رحمةالله علیه حکایتی را نقل می کند :

 مرحوم حاج محمد علی یزدی مرد فاضل و صالحی بود. ایشان در زمان حیات خود، حکایت آموزنده ای را این چنین نقل کرده است :

در دوران کودکی یکی از همسایگان ما دارای پسری بود که من با او دوست بودم. با هم بزرگ شدیم و هر کدام راه زندگی را پیش گرفتیم. او شغل خوب و مورد تأییدی نداشت و در مجموع، انسان خوب و درستی نشد . تا این که از دنیا رفت. مدتی پس از فوتش، شبی او را به خواب دیدم که دارای جایگاه خاصی بود و ظاهر خوب و آراسته ای داشت. از او پرسیدم: من تو را در دنیا می شناختم؛ تو کار خیری انجام نداده بودی که حال چنین جایگاهی به تو داده اند. او گفت درست است؛ من در دنیا انسان خوبی نبودم و از همان شب فوتم تا شب قبل، گرفتار عذاب بودم و سختی زیادی کشیدم، اما از شب قبل چنین مقامی به من بخشیده اند.

در کمال تعجب از او پرسیدم: چه اتفاقی سبب این تغییر در وضعیت تو شد؟ او گفت: دیشب خانمی را به این قبرستان آورده، دفن کردند. او همسر استاد اشرف حداد (آهنگر) بود. هنگامی که او را به قبرستان آوردند ، امام حسین علیه السلام به دیدارش آمدند. پس از خاک سپاری ،‌ بار دیگر امام حسین علیه السلام به دیدار او آمدند. مرتبه سوم که امام علیه السلام تشریف فرما شدند ،‌ دستور دادند تا عذاب از همه مردگان قبرستان برداشته شود. سپس از خواب بیدار شدم. فردا صبح زود به بازار آهنگران رفته، استاد اشرف حداد را یافتم.

از او پرسیدم:‌آیا همسر شما به رحمت خدا رفته؟

با تعجب گفت: این چه سوالی است؟!

 از او پرسیدم : آیا همسرت به کربلا مشرف شده بود یا روضه خوان حضرت بود یا در منزل خود مجلس عزا برپا می کرد؟

 استاد اشرف دلیل سؤالاتم را پرسید و من به او گفتم که چه خوابی دیده ام ؛ سپس استاد برایم توضیح داد که همسر من هیچ یک از اعمالی را که شما برشمردید ،‌ انجام نداده بود؛ تنها در خواندن زیارت عاشورا مداومت میکرد. و من دانستم که به برکت زیارت عاشورا، نه تنها امام حسین علیه السلام به دیدار او آمده و قطعا مقام و مرتبه ای رفیع در بهشت به او بخشیده، که به برکت وجود او ، گناه کاران را نیز مورد رحمت حق قرار داده است.

[ منبع: مفاتیح الجنان؛ بعد از زیارت عاشورا و قبل از زیارت عاشورای غیر معروفه]

گنج قدسی در دست ما

از بیانات آیت الله بهجت (ره) در مورد زیارت عاشورا: 

از سند این زیارت استفاده مى شود که زیارت عاشورا از احادیث قدسى است و همین مطالب، سبب شده است که علماى بزرگ ما و استادان ما با آن همه مشغولیت هاى علمى و مراجعاتى که داشتند، به خواندن آن مقید بودند.

بسم الله الرحمن الرحیم

خیلی بد است که انسان در خانه گنج داشته باشد و با این حال گدایی کند و برای رفع نیازهایش به در خانه این و آن برود؛ به برکت مکتب اهل بیت علیهم السلام، گنجهای زیادی به ما داده شده است و ما قدرش را نمی دانیم. دوای بسیاری از دردهای بشر را به رایگان در اختیار ما قرار داده اند و دیگرانی که محرومند چه بسا سالها به دنبال آن بگردند.بدون شک یکی از این گنجهای عظیم، زیارت عاشورا است؛ اکسیری که بسیاری از اولیأ الهی با آن راههای قرب را پیموده اند و بسیاری از مؤمنان از برکاتش در جای جای زندگی بهره ها برده اند.

برنامه هر روزه برخی بزرگان

در زندگی بعضی از علمای ربانی دیده شده است که با وجود مشغولیتهای زیادی که داشته اند و نسبت به ما خیلی کارهای بسیار سنگینی که بر عهده شان بوده است؛ با این حال، خیلی بیشتر از سایرین، مداومت بر زیارت عاشورا می کردند و حتی این زیارت شریف برنامه هر روزه برخی از ایشان بوده است.

آیت الله محمد هادى فقهى درباره علاقه شدید مرحوم «آیت الله العظمی بهجت» به اهل بیت علیهم السلام می گوید:

«من مکرر دیده ام که ایشان زیارت عاشورا را با صد لعن و سلام مى خواندند.(1)

آیت الله بهجت درباره استادش می گوید:

«استاد ما، مرحوم حاج شیخ محمد حسین اصفهانى، از خداوند خواسته بودند که در آخر عمرشان، زیارت عاشورا را بخوانند و سپس قبض ‍ روح شوند و دعایشان هم مستجاب شد و پس از پایان این زیارت، درگذشتند.» (2)

یکی از شاگردان آیت الله بهجت، از قول ایشان درباره استادش «آقا شیخ محمد حسین غروی» می گوید:

«ایشان با اینکه چنین موقعیت علمی داشتند و درس استاد را پیشاپیش می توانستند حدس بزنند و بنویسند، در عین حال مقید بودند که حتی یک شب درس استاد از او فوت نشود. در کنار این فعالیتهای علمی آن قدر مقید به برنامه های عبادتی بودند، که هر کس اینها را می دید فکر می کرد که اصلاً به هیچ چیز غیر از عبادت نمی رسد، هر روز زیارت عاشورا و هر روز نماز جعفر طیار از برنامه های عادی ایشان بود...» (3)

همچنین آیت الله بهجت می فرماید:

«شیخ صدرا بادکوبه اى با تبحرش در علوم عقلى و نقلى، آنچنان مقید به زیارت عاشورا بود که به هیچ عنوان، آن را ترک نکرد و کسى باورش ‍ نمى آمد که ایشان، این چنین پاى بند به عبادات و زیارت عاشورا باشد.» (4)

آیت الله بهجت درباره شیخ اعظم، فرموده است:

«مرحوم شیخ انصارى با این که یک چشمى بود و شب نمى توانست مطالعه کند، در روز این همه درس، تألیف و عبادت داشت. هر روز زیارت عاشورا را با صد لعن و سلام، در بالا سر مرقد حضرت امیر (علیه السلام) نیم ساعت ایستاده مى خوانده و نماز جعفر و یک جزء قرآن را به توفیق معنوى انجام داده است.» (5)

همچنین در جای دیگر می فرماید:

«مرحوم شیخ انصارى (رحمه الله) با آن همه درس و بحث و تألیف؛ هر روز زیارت عاشورا، زیارت جامعه و یک جزء قرآن مى خواند. گویا علت عقب ماندگى ما، ترک مستحبات است که علماى سابق بدان ملتزم بودند؛ از قبیل زیارت و دعا و تلاوت قرآن و یا نماز اول وقت و ترک مکروهات، مانند خواب بین الطلوعین.

 تفاوت ما و علماى سلف این است که آن ها در علم و عمل ترقى داشتند و ما معترفیم به تقصیر در علم و عمل.» (6)

متن زیارت عاشورا، بر عظمت آن گواه است

از حضرت آیت الله العظمى بهجت پرسیدند: داستان ها و قضایایى از کسانى که پیوسته زیارت عاشورا مى خواندند و به این صورت، متوسل مى شدند، گردآورى و چاپ شده است. نظر حضرت عالى در این باره چیست؟

آیت الله العظمى بهجت در پاسخ فرمود:«متن زیارت عاشورا، بر عظمت آن گواه است؛ خصوصا با ملاحظه آنچه در سند زیارت رسیده است که حضرت صادق (علیه السلام) به صفوان مى فرماید:«این زیارت و دعا را بخوان و بر آن مواظبت کن. به درستى که من چند چیز را بر خواننده آن تضمین مى کنم: 1. زیارتش قبول شود. 2. سعى و کوشش وى مشکور باشد 3. حاجات او هرچه باشد، برآورده شود و ناامید از درگاه خدا برنگردد.

اى صفوان ! این زیارت را با این ضمان، از پدرم یافتم و پدرم از پدرش... تا أمیرالمؤمنین (علیه السلام) و حضرت امیر نیز از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) و رسول خدا از جبرئیل و او هم از خداى متعال، هرکدام این زیارت را با این ضمان، تضمین کرده اند و خداوند به ذات اقدس خود قسم یاد نموده که:

 هرکس این زیارت و دعا را بخواند، دعا و زیارت وى را بپذیرم و خواسته اش هرچه باشد، برآورده سازم.

و از سند او استفاده مى شود که زیارت عاشورا از احادیث قدسى است و همین مطالب، سبب شده است که علماى بزرگ ما و استادان ما - با آن همه مشغولیت هاى علمى و مراجعاتى که داشتند - به خواندن آن مقید بودند تا جایى که استاد ما، مرحوم حاج شیخ محمد حسین اصفهانى، از خداوند خواسته بودند که در آخر عمرشان، زیارت عاشورا را بخوانند و سپس قبض ‍ روح شوند و دعایشان هم مستجاب شد و پس از پایان این زیارت، درگذشتند.

حضرت آیت الله بهجت می گوید:

«شخصى از علماى اصفهان، اهل معقول و منقول بود که به مرحوم میرزاى شیرازى اشکالاتى داشت، لذا مطالبى نوشت نامه را علماى اصفهان امضا کردند و به نجف رفت تا نامه را به میرزاى شیرازى بدهد. قبل از آن به خدمت مرحوم «ملا فتحعلى سلطان آبادى» رسید و ایشان از مضمون نامه اى که در جیب آن عالم اصفهانى بود، او را با خبر کرد. آن آقا تکان خورد و تعجب کرد و با اینکه خودش را خیلى بالا مى دانست تواضع به خرج داد، لذا به ملا فتح على گفت: به ما چیزى بفرمایید تا استفاده کنیم. فرمود: شما که خود از علما و بزرگانید اصرار کرد.

مرحوم ملا فتحعلى فرمود: به سه چیز مداومت داشته باشید:

1. نماز اول ماه

2. زیارت عاشورا در هر روز

3. هر شب دو رکعت نماز وحشت بخوانید و به مؤمنین و مؤمناتى که کسى را ندارند و از دنیا رفته اند، هدیه کنید.» (7)

پی نوشت ها :

(1)    بهجت عارفان در حدیث دیگران، دفتر نخست، ص116

(2)    شرح زیارت عاشورا و داستانهاى شگفت آن: 33-36

(3)    سایت صالحین

(4)    شرح زیارت عاشورا و داستان هاى شگفت آن: 33-36

(5)    در محضر بهجت، ج1، ص49

(6)    پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی بهجت

(7)    نکته هاى ناب : 148

تهیه و فرآوری : حامد رهنما ، گروه حوزه علمیه تبیان

منبع: این لینک

 *********************************

حتی اگر آن واقعه‌ی اول نوشته و این بیانات آیت‌الله بهجت هم نبود ما باید از  مغازله‌ی هر روزه با کسی که عاشقش هستیم استقبال می‌کردیم جز این نیست که حبّ حسین علیه السلام با گوشت و خون ما عجین شده و بی آن، حتی خودمان ، خودمان را به جا نمی آوریم.

دیروز با خودم فکر می‌کردم به همراه بازدیدکنندگان وبلاگ و تحت یک نظارت همگانی طرحی را شروع کنیم برای یک مدت نامحدود و اگر خدا توفیق را از ما سلب نکند این طرح را تا زمانی ادامه دهیم که مرگ ما را دریابد.

موضوع طرح این است که به حضرت امام حاضر عجل الله تعالی فرجه الشریف، به خودمان و به سایر بازدیدکنندگان وبلاگ قول دهیم هر روز، تحت هر شرایطی، در روز عروسی، یا خدای ناکرده عزا، حتما یک بار زیارت عاشورا را می‌خوانیم.

در همین زمینه  نکاتی قابل ذکر است؛ و مثل همیشه سؤال اول در این زمینه مربوط است به رفع سوءتفاهمات جاری:

1 - آیا اعلام عمومی اینکه می‌خواهید این کار را انجام دهید باعث نمی‌شود عملِ شما به ریا آلوده گردد؟

باز هم همان سؤال همیشگی! چون ممکن است ما را ریاکار بدانند ما باید زبان در کام کِشیم و هیچ سخن نگوییم؛ این در حالی‌ست که متأسفانه امروزه در برخی موارد در جامعه‌ی ما کسانی که عمل ناصواب و گناه انجام می‌دهند باکمال افتخار آن را اعلام می‌کنند و چه بسا با مباهات، آن را به رخ دیگران هم می‌کشند؛ و از این طریق باعث اشاعه‌ی منکر در جامعه و به فراموشی سپردن امور پسندیده می‌شوند؛ ولی تا ما می‌خواهیم خودمان و دیگران را تشویق و تحریض به امور پسندیده کنیم یا از امور ناپسند باز بداریم چماق‌ها بر سرمان فرود می‌آید که "وا ویلاه، وا اسلاماه، ریا شد"، ما با این برچسب‌زدن‌ها از میدان بیرون نمی‌رویم. در یکی از سؤالاتی که در ذیل آمده هدف از این طرح را بیان کرده‌ام، فقط اینجا در مورد شبهه‌ی ریا عرض کنم اینکه عملی ریاکارانه هست یا خیر به نیت عامل برمی‌گردد نه به اینکه آن را علنی انجام دهد یا خیر، نیت ما از این طرح مفصلاً توضیح داده شده است و هیچ ارتباطی هم به خوش‌آمدِ خَلق ندارد، نیت اصلی ما تقرب به خدا است، اما آن را اعلام عمومی می‌کنیم تا دیگران هم به انجام آن تشویق شوند و تحت یک نظارت همگانی، کنار گذاشتن این طرح پس از مدتی آسان نباشد؛ و البته تردیدی نیست که باید خاضعانه و خاشعانه از خدا بخواهیم همیشه عمل ما را از آلودگی و تعفن ریا برکنار نگه‌دارد.

2 - هدف واقعی شما از پیشنهاد دادن این طرح چیست؟

ما عاشق کسی هستیم، عشق او با خون ما عجین شده است. چقدر خوب است که بتوانیم هر روز با او حرف بزنیم، صدایش کنیم، ، از خدا بخواهیم زندگی ما را مثل زندگی او و مرگ ما را مثل مرگ او گردانَد (اللهم اجعل محیای محیا محمدٍ و آل محمد و مماتی ممات محمدٍ و آل محمد) امید ما این است که در شب اول قبرمان، که سخت‌ترین شب هر انسانی است، خودِ حضرت حسین ـ علیه‌السلام ـ به دیدارمان بیاید و دستمان را بگیرد. به نظرتان ممکن است کسی در طول حیاتش هر روز، هر روز عمرش، حضرت را صدا کند و به یادش باشد و حضرت، در جایی که آن شخص بیشتر از همیشه به او احتیاج دارد او را رها کند؟ ـ هیهات، ما هکذا الظّن بک ـ هرگز! ما چنین گمان بدی در مورد محبوبمان نداریم، ما امام حسین را چنین نشناخته‌ایم و چنین نمی‌شناسیم. ما می‌دانیم هر چند شیعه‌ی واقعی نیستیم، اما اقلاً می‌توانیم ادعا کنیم دوستدار او هستیم ـ قضیه‌ی آن پیرزن را به یاد بیاورید که هنگام به مزایده گذاشتن یوسف ـ علیه و علی نبینا وآله السلام ـ بضاعت مزجات (آورده‌ی اندک) خود را به دست گرفته و برای خرید یوسفی که هم‌وزن او طلا می‌دادند در صف ایستاده بود و در جواب تمسخر مردم می‌گفت می‌دانم یوسف را به من نمی‌دهند اما دوست دارم مرا هم از خریداران آن وجود مبارک به شمار آورند ـ ما هم می‌دانیم لیاقت شیعه بودن نداریم و با این اَعمال در مقابل خدا و ائمه روسیاهیم، اما به همین دل‌خوش و مفتخریم که ما را هم از محبین آن حضرات به شمار آرند و امیدواریم آن حضرات، دوستداران خود را در حیات و ممات دستگیری کنند، در دنیا ما را از منجلاب گناه، در شب اول قبر از عذاب هولناک، و در آخرت، ما را از هول و هراس خشم خدا برهانند. ما غیر از اینها هدف دیگری نداریم.

3 - آیا اجرای این چنین قولی واقعاً امکان دارد؟

چرا امکان نداشته باشد؟ بسیاری از بزرگان تا دَمِ مرگ این سنت را حفظ کردند، از جناب شیخ اعظم، شیخ انصاری متوفی به سال 1281 قمری نقل شده است که هر روز زیارت عاشورا را همان طور که در دستورِ رسیده از امام باقر علیه‌السلام آمده با صد لعن و صد سلام در حرم مطهر می‌خواند، و سپس به اشتغالات روزمره از قبیل تدریس و تحقیق می‌پرداخت و تازه جالب است که بشنوید وضعیت بینایی ایشان به نحوی بود که نمی‌توانست در شب کتاب بخواند، وهمه‌ی آثار ایشان که فقه را به دو دوره‌ی بعد و قبل از خود تقسیم کرده حاصل تحقیق و نگارش در ساعات روز است. واقعا عمر این بزرگان چه برکتی داشت و ما کجاییم!

و اگر تا حالا نظرتان عوض نشده اجازه بدهید بگویم شما می‌توانید به صورت محدود در این طرح شرکت کنید...یعنی از همان اول قول ندهید که تا دَمِ مرگ این طرح را ادامه خواهید داد...هر چه باشد (ما لا یُدرَک کُلُّه لا یُترَک کُلُّه) (برای دیدن معنای این حدیث به ذیل سؤال بعد مراجعه فرمایید). این طور نیست که یا همه یا هیچ... یا می‌پیوندید به این شرط که تا پایان زندگی، یا اصلاً نمی‌پیوندید، خیر، می‌توانید هر طور صلاح می‌دانید عمل کنید اما در تعهدی که بیان می‌فرمایید بنویسید که آیا تعهد را برای همیشه قبول کرده‌اید یا برای مدت محدودی.....ولی دوستان عزیز  اجازه دهید برای یک بار هم که شده کمی بلندپرواز باشیم و همان‌طور که بزرگان‌مان فرموده‌اند برویم به این سمت که روزی یک‌بار زیارت را بخوانیم؛ تا همیشه.... چرا نتوان این کار را کرد؟ چرا نتوان از پسش برآمد؟ دو موضوع،  از نظر شما ممکن است به عنوان مانع برای عملی کردن این تصمیم به طور دائمی به نظر بیاید؛ اول اینکه آیا هر روز وقت دارم زیارت عاشورا بخوانم یا نه و دوم اینکه آیا تا پایان عمر خدا به من این توفیق را می‌دهد که این طرح را ادامه دهم یا نه؟ در مورد موضوع وقت داشتن یا نداشتن باید بگویم اگر از شیخ انصاری - که حدود 15 سال مرجعیت مطلق عالَمِ تشیع را بر عهده داشت - تا آن زن معمولیِ حکایتِ اولِ مطلب، توانستند و وقت داشتند ما چرا نتوانیم؟ و ما چرا وقت نداشته باشیم؟ حتماً بین کارهایمان روزی ده دقیقه وقت پیدا خواهیم کرد، اگر شیخ انصاری با آن همه مشغله وقت داشته با صد لعن و صد سلام بخواند ما حتماً وقت پیدا می‌کنیم با یک لعن و یک سلام بخوانیم؛  حداکثر این است که ده دقیقه کمتر از سریال مورد علاقه‌مان را می‌بینیم، ده دقیقه کمتر وقتمان را با دوستان سپری می‌کنیم، ده دقیقه کمتر.......و به جای آن با امام حسین سخن می‌گوییم! تنها موضوعی که این وسط باقی می‌مانَد بحث سلب توفیق است؛ این نگرانی که نکند خدا از ما سلب توفیق کند و نتوانیم تا آخر ادامه دهیم؛ آن را هم باید از طریق پناه‌بردن به خودِ خدا و توسل به ائمه حل کنیم و از آنها خاضعانه بخواهیم اگر این لیاقت را در ما دیدند که روزی این طرح را شروع کنیم در ادامه‌ی راه این لیاقت را از ما سلب نکنند. مضافاً اینکه اجرای این طرح به صورت همگانی از جمله این فایده را دارد که وقتی اشخاص دیگر را می‌بینیم که این طرح را عمل می‌کنند ما به راحتی نمی‌توانیم آن را کنار بگذاریم.

4 - آیا برای شرکت در این طرح ما هم باید زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام بخوانیم؟

حدیثی است از حضرت علی (علیه‌السلام) که بیان می‌دارد "ما لا یُدرَک کُلُّه لا یُترَک کُلُّه"، (عوالی الئالی العزیزیه، ج 4، ص 58، حدیث شماره‌ی 207) یعنی اگر نمی‌توان به تمام چیزی رسید، این امر باعث نمی‌شود که از انجام آن امر به طور کلی صرف نظر کنیم. هر چند آنچه از امام باقر علیه السلام در دستورِ خواندنِ این زیارت رسیده این است که صد لعن و صد سلام در پایان زیارت عاشورا خوانده شود اما با توجه به اشتغالات روزمره و به مصداق این شعر که آب دریا را اگر نتوان کشید / هم به قدر تشنگی باید چشید، اگر ما نمی‌توانیم آن دستور را به طور کامل عمل کنیم، به این معنا نیست که کلاًً عمل به دستور را کنار بگذاریم؛ بنابراین پاسخ سوال فوق منفی است؛ لازم نیست برای شرکت در این طرح، زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام بخوانیم. در واقع شرط کمال عمل این است که مطابق آنچه امام فرموده عمل کنیم، اما این به آن معنا نیست که اگر نتوانستیم به صد برسیم در همان صفر متوقف بمانیم!

5 - آیا برای شرکت در این طرح لازم است عبارات پایانی زیارت عاشورا حتماً در حال سجده قرائت شود؟

پاسخ این سوال هم مثل سوال قبلی است، شرطِ کمالِ اَعمال مستحبی این است که مطابق دستورِ رسیده عمل شده و عبارات پایانی زیارت که دارای مضامین بسیار بلندی نیز هست در حال سجده قرائت شود، اما ممکن است شخص بخواهد در حال حرکت، زیارت بخواند، در این صورت، قاعدتاً انجام سجده در اتومبیل یا در حال پیاده‌روی ممکن نیست، بنابراین می‌توان عبارات پایانی را در حالی غیر از سجده قرائت نمود، البته بدیهی است از کسانی که زیارت را در حال سکون و در منزل می‌خوانند این انتظار هست که به هنگام خواندن آن عبارات، مطابق دستورِ رسیده از معصوم عمل نمایند.

6 - آیا برای شرکت در این طرح لازم است عبارات زیارت عاشورا را با معنا قرائت کنم؟

ما معتقدیم عبارات شریف زیارت عاشورا که توسط امام باقر علیه‌السلام املاء شده است دارای تقدس است و باید به زبان عربی قرائت شود تا رشته‌ی پیوند ما با آنچه روزگاری بر زبان مبارک امام جاری شده است حفظ شود، این‌ها همه درست؛ اما نباید فراموش کرد هدف ما از این طرح، تحکیم رابطه‌مان با خدا، اهل‌بیت و جبهه‌ی حق است، و این هدف، بدون در نظرداشتن ترجمه‌ی عبارات به هنگام قرائت میسر نخواهد شد. هم‌چنان‌که در یک سطح بالاتر بزرگان ما فرموده‌اند خواندن قرآن بدون معنا هم برکات زیادی دارد اما برکات توجه به معنای قرآن و تا حد توان عمل به معنای آن بسیار فراتر از صرفاً قرائت قرآن است؛ و البته توجه داشته باشیم که اگر با معنای این دعای شریف هم آشنا نباشیم چند بار که دعا را با توجه به معنای آن بخوانیم پس از مدتی معانی ملکه‌ی ذهن ما خواهد شد و بدون خواندن معنا و به صرف قرائت عبارات عربی، معنای فارسی هم در ذهن ما نقش خواهد بست.

7 - آیا برای خواندن زیارت عاشورا حتما باید عذر شرعی نداشته باشم و آیا حتماً باید وضو داشته باشم؟

خیر؛ اگر به رساله‌ی مرجع تقلیدتان رجوع کنید خواهید دید که انجام برخی امور بر کسانی که عذر شرعی دارند حرام است، و در زمره‌ی آن اعمال، ذکری از دعا به میان نیامده است؛ بلکه خلاف آن تصریح شده است. مثلاً در مسأله‌ی 438 رساله‌ی آیت‌الله مکارم شیرازی آمده است که تمام عباداتی که باید با وضو یا غسل یا تیمم انجام گیرد بر کسی که عذر شرعی دارد حرام است اما به جا آوردن عباداتی که طهارت در آن شرط نیست(مثل نماز میت) مانعی ندارد. زیارت عاشورا هم از قبیل همین عباداتی است که طهارت در آن شرط نیست؛ آنچه هم در مورد آیات سجده آمده مخصوص به آن چهار سوره‌ی قرآن است که سجده‌ی واجب دارد و شامل سجده‌ی عبادات مستحبی نیست.

در مورد وضو هم اگر به رساله مراجعه فرمایید خواهید دید که وضو شرط صحت خواندن زیارت عاشورا نیست. البته وضو داشتن مستحب است (مسأله‌ی 343 از رساله‌ی آیت‌الله مکارم شیرازی)و بدیهی است که پسندیده‌تر آن است که به هنگام قرائت زیارت عاشورا ، بدن، طیب و طاهر و با وضو باشد باشد اما این به آن معنا نیست که اگر به هر دلیل امکان وضو یا تیمم فراهم نشد از اجرای عهد خود، دست بکشیم.

8 - چگونه برای شرکت در این طرح، اعلام آمادگی نمایم؟

در قسمت اظهارنظرهای ذیل این مطلب با هر اسمی که صلاح می‌دانید ـ اعم از واقعی یا غیر واقعی ـ اعلام آمادگی بفرمایید. هدف ما صرفاً تشویق و برانگیختن خودمان و دیگران به سخن گفتن با خدا و ائمه‌ی اهل‌بیت علیهم‌السلام، اعلام وفاداری به جبهه‌ی حق و بیعت هر روزه با سرداران این جبهه و تنومند کردن نهالِ دوست‌داشتنِ پاکی‌ها و پاکان است. به همین دلیل ما با اسم واقعی اشخاص و هویت واقعی آنان کاری نداریم. در عین حال خواهش من فقط این است که از اعلام آمادگی‌های غیر واقعی پرهیز بفرمایید؛ در حقیقت اعلام آمادگی برای شرکت در این طرح به منزله‌ی این است که به خدا، امام عصر، سایر شرکت‌کنندگان در این طرح و خودمان قول راسخ داده‌ایم که در هر شرایطی، این عمل مستحب را تکلیف خود بدانیم و آن را انجام دهیم.

پس از مدتی که این طرح را انجام دهیم، انجام آن بسیار راحت‌تر خواهد شد چرا که به فضل الهی این زیارت شریفه را حفظ خواهیم کرد ـ از بر خواهیم شد ـ و آن وقت است که می‌توانیم به هنگام راه‌رفتن، در اتومبیل، در طول مسیرهای روزمره یا در هر جای دیگری که برای مدتی در حدود ده دقیقه کار خاصی نداشته باشیم، بدون آنکه کسی متوجه شود جملات شریف زیارت عاشورا را زیر لب زمزمه کرده و مشام جانمان را صفا ببخشیم.

9 - اگر یک روز نتوانستم یا فراموش کردم این طرح را اجرا کنم چه کنم؟

توصیه‌ی من این است در هر روز وقت خاصی را در حدود ده یا پانزده دقیقه به خواندن زیارت اختصاص دهید و در آن وقت خاص، اولویت اول شما خواندن زیارت باشد و باز هم توصیه‌ی من این است وقتی را انتخاب کنید که معمولاً در آن وقت مشغله‌تان کمتر است تا هر روز در همان وقت بتوانید این کار را انجام دهید، مثلاً بعد از نماز صبح یا بعد از نماز عشاء. اما اگر به هر دلیل موفق نشدیم در یک روز به امام (علیه‌السلام ) عرض ارادت کنیم قرارمان این باشد که فردای آن روز، دو بار زیارت عاشورا را قرائت کنیم تا جبران آن یک روز کم توجهی شده باشد. قبول است؟

10 - اگر در حین طرح نخواستم اجرای آن رابه هر دلیل ادامه دهم چه کنم؟

فقط کافی است همان طور که یک روز ، ورودتان را به این طرح اعلام کردید خروج‌تان را هم اعلام کنید و هیچ اجباری هم به بیان دلیل این تصمیم‌تان نخواهید داشت. ما برای هر کس که از این طرح، خارج شده یا اصولاً به آن نپیوندد آرزوی سلامت کرده و دعای خیرمان را دریغ نخواهیم داشت.

11 - آیا می‌توان ثواب این عمل را به کسی هدیه کرد؟

بله، حتماً؛ به پدران‌مان، مادران‌مان، پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایمان و هر شخص دیگری که او را روزی دوست داشته‌ایم و الان دستش از این دنیا کوتاه است و به ثوابی که از این دنیا برایش حواله می‌شود خیلی نیازمند است، می‌توان ثواب این عمل را هدیه کرد. حتیٰ می‌توانیم نیت کنیم هر روز برای یک نفر از درگذشتگان که او را در ذهن خودمان اسم می‌بریم زیارت عاشورا می‌خوانیم. و البته خدا کریم‌تر از آن است که ثواب عمل را فقط به همان شخص برساند و چیزی در نامه‌ی عمل ما ثبت نشود.

12 – چرا برای شرکت در این طرح باید عهد خود و خدا را در وبلاگ شما بنویسیم؟ پیمان بستن با خدا بهتر است یا با خَلق خدا؟

بدیهی است که ما عهد اصلی را با خدا و امام حاضر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف)می‌بندیم؛ اما چرا به همدیگر می‌گوییم؟ این امر به این خاطر است که چقدر به یاد داریم که به خودمان قول‌های مشابهی داده‌ایم و پس از مدتی آن‌ها را به دست فراموشی سپرده‌ایم....چرا؟ یکی از دلایل این بوده که فکر می‌کردیم خودمان هستیم و خودمان و راحت می‌توانیم بدون آنکه کسی بفهمد (البته کسی به غیر از خدا) بی‌خیال اجرای آن قول شویم و به روند زندگی عادی‌مان بدون آن قول برگردیم؛ دروغ چرا؟ برای خود من خیلی پیش آمده؛ اما وقتی ببینیم ما تنها نیستیم، در راه سلوک و در راه اجرای این پیمان همراهانی داریم و علاوه بر خدا به آنان هم قول داد‌ه‌ایم که تا دَم مرگ این قول را ادامه می‌دهیم، کنار گذاشتن آن سخت‌تر می‌شود؛ گویی اجرای این طرح، تحت یک نظارت همگانی ادامه دارد.

مضافاً به اینکه هم‌‌چنان‌که در فوق هم عرض کردم وقتی متأسفانه در برخی موارد در جامعه‌ی امروزی ما انجام برخی امور منکر به شکل یک امر همگانی و حتی مایه‌ی مباهات درآمده ما افتخار می‌کنیم اعلام همگانی ‌کنیم در همین جامعه کسانی هستند که قصد دارند هر روزه با امام حسین سخن بگویند و به او اعلام وفاداری ‌نمایند، این به جای اینکه مایه‌ی شرم ما باشد مایه‌ی مباهات ما است؛ کما اینکه من افتخار می‌کنم چند نفر از بازدیدکنندگان وبلاگ به این طرح پیوسته و حتی با اصرار سعی دارند دیگران را هم به این طرح راهنمایی کنند.

 

.....علی‌رغم همه‌ی این‌ها اگر کسی به هر دلیلی تمایلی به اعلام آمادگی – ولو با اسم غیر واقعی – ندارد، هیچ اجباری در کار نیست، می‌تواند این طرح را انجام دهد اما در وبلاگ هم اعلام آمادگی نکند. و الأمر الیکم...اختیار با خود شما است.

اگر سؤالی در این زمینه هست مطرح بفرمایید تا با هم‌فکری خودتان، پاسخ آن داده شود.

فقط لازم است در پایان چهار نکته را ذکر کنم:

اول اینکه هدف ما از اجرای این طرح به صورت همگانی این است که از طریق اجرای دسته‌جمعی و تبادل نظر با دوستان، زمینه‌ی تداوم این کار و به فراموشی نسپردن آن پس از  یک مدت، فراهم شود.

دوم اینکه از شرکت‌کنندگان در این طرح این انتظار می‌رود که تجارب خود و نکات جالبی که به هنگام انجام این طرح با آن مواجه می‌شوند را بیان کنند تا زمینه‌ی تبادل نظر، تعامل و نتیجتاً ادامه‌ی طرح، فراهم شود.

نکته‌ی سوم اینکه موضوعی تحت عنوان در طرح هر روز یک زیارت عاشورا شرکت کنید به موضوعات ذیل طبقه‌بندی موضوعی اضافه شده است که می‌توانید مطالب مربوط به این طرح را از طریق آن دنبال فرمایید.

نکته‌ی چهارم و پایانی اینکه حتیٰ اگر هیچ‌کس هم حاضر به شرکت در این طرح نباشد من خودم آن را از همین امروز آغاز کرده‌ام و از خدا می‌خواهم لحظه‌ی پایان این قول را لحظه‌ی مرگم قرار دهد.

 
  • سید نورالله شاهرخی