عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

من سید نورالله شاهرخی، عضو هیأت علمی دانشگاه لرستان، دکترای حقوق خصوصی دوره‌ی روزانه‌ دانشگاه علامه طباطبایی تهران (رتبه‌ی 13 آزمون دکتری) ، کارشناسی ارشد حقوق خصوصی از همان دانشگاه (رتبه‌ی 21 آزمون ارشد)، پذیرفته شده‌ی نهایی آزمون قضاوت، مدرس دانشگاه و وکیل پایه یک دادگستری هستم. این وبلاگ در وهله‌ی اول برای ارتباط با دانشجویان و دوستانم و در وهله‌ی بعد برای ارتباط با هر کسی که علاقمند به مباحث مطروحه در وبلاگ باشد طراحی شده است. سؤالات حقوقی شما را در حد دانش محدودم پاسخ‌گو هستم و در زمینه‌های گوناگون علوم انسانی به‌خصوص ادبیات و آموزش زبان انگلیسی و نیز در صورت تمایل، تجارب شما از زندگی و دید شما به زندگی علاقمند به تبادل نظر هستم.

***
***

جهت تجمیع سؤالات درسی و حقوقی و در یکجا و اجتناب از قرار گرفتن مطالب غیر مرتبط در ذیل پُستهای وبلاگ ، خواهشمند است سؤالات درسی و / یا حقوقی خود را در قسمت اظهار نظرهای مطلبی تحت همین عنوان (که از قسمت طبقه بندی موضوعی در ذیل همین ستون هم قابل دسترسی است) بپرسید. به سؤالات درسی و / یا حقوقی که در ذیل پُستهای دیگر وبلاگ پرسیده شود در کمال احترام ، پاسخ نخواهم داد. ضمناً توجه داشته باشید که امکان پاسخگویی به سؤالات ، از طریق ایمیل وجود ندارد.

***
***
در خصوص انتشار مجدد مطالب این وبلاگ در جاهای دیگر لطفاً قبل از انتشار ، موضوع را با من در میان بگذارید و آدرس سایت یا مجله‌ای که قرار است مطلب در آن منتشر شود را برایم بفرستید؛ (نقل مطالب، بدون کسب اجازه‌ی قبلی ممنوع است!) قبلاً از همکاری شما متشکرم.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

خدایا ما رو بکُش ولی ب این سرنوشت دچار نکن !

دوشنبه مرداد ۱۹ ۱۳۹۴، ۱۱:۰۱ ب.ظ

اخبار ، یه گزارش نشون داد راجع ب یه تجارت پر سود ک راه افتاده و لاستیک ماشینایی ک مستهلک شدن و عاج تایر هم از بین رفته و صاف شده رو می‌برن با یه دسگاه‌هایی دوباره یه عاج روشون حکاکی میکنن یه جلایی چیزی هم بهشون می‌زنن و دوباره ب عنوان لاستیک نو میفروشن !!!! بعد اون بخت برگشته‌ای ک این تایر رو خریده اگه شانس بیاره ک بعد از یه هفته لاستیکه پاره میشه و میفهمه ک کلاه سرش رفته و پول یه لاستیک رو ضرر کرده اگر هم بدشانس باشه ک در حین حرکت ، لاستیکه میترکه و ماشینش ده پونزده تا مَلَّق میزنه و هر کی توشه خورد و حاکشیر میشه !

+ برخی از ما ایرانیای ب ظاهر مسلمون کجا داریم میریم ؟ اون بچه‌ای ک باباش نونِ فروشِ لاستیکِ تقلبی رو میاره سفره واسش ، بزرگ ک شد چطوری میخاد بشه ؟ اون دختری ک باباش یه همچین ...... (حذف مطلب) هست خودش ب کجا میرسه ؟ اون پسری ک باباش یه همچین موجودیه بزرگ ک بشه دس ب چ جنایاتی میزنه ؟ آدم ب کجا باید برسه ک ب قیمتِ درآوردنِ این پولِ کثیف ، واسش مهم نباشه ک سرِ زن و بچه‌های مردم ک توی اون ماشین نشستن چی میاد ؟ اینا سرِ چ سفره‌ای بزرگ شدن و چ نونی رو خوردن ک خدا اینجور بدبختشون کرده و خودشون خبر ندارن ؟

++ خداوند در قرآن می‌فرماید :

  • وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ ۖ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا یَسْمَعُونَ بِهَا ۚ أُولَٰئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ أُولَٰئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ
  • ما بسیاری از جنّیان و آدمیان را آفریده و (در جهان) پراکنده کرده‌ایم که سرانجام آنان دوزخ و اقامت در آن است .  (این بدان خاطر است که) آنان دلهائی دارند که بدانها (آیات رهنمون به کمالات را) نمی‌فهمند, و چشمهائی دارند که بدانها (نشانه‌های خداشناسی و یکتاپرستی را) نمی‌بینند, و گوشهائی دارند که بدانها (مواعظ و اندرزهای زندگی‌ساز را) نمی‌شنوند .  اینان (چون از این اعضاء چنان که باید سود نمی‌جویند و منافع و مضارّ خود را از هم تشخیص نمی‌دهند) همسان چهارپایانند و بلکه سرگشته‌ترند (چرا که چهارپایان از سنن فطرت پا فراتر نمی‌گذارند, ولی اینان راه افراط و تفریط می‌پویند) .  اینان واقعاً بی‌خبر (از صلاح دنیاو آخرت خود) هستند .  
  • [[«ذَرَأْنَا»: آفریده‌ایم و در جهان پراکنده ساخته‌ایم .  «لا یَفْقَهُونَ»: نمی‌فهمند .  درک نمی‌کنند . ]]
  • سوره‌ی اعراف :179.
+++ عجب صبری خدا دارد و ما انسان‌ها رو از روی کره‌ی زمین محو نمی‌فرماد !!!
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • دوشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۰۱ ب.ظ
  • سید نورالله شاهرخی

نظرات  (۸)

سلام استاد مطلبی که قرار دادید رو توی جمع خانواده قرائت کردم،خیلی خوششون اومد و از من خواستن که حتما بابت قراردادنش ازتون تشکر کنم
موفق و مؤید باشید
پاسخ:
سلامٌ علیکم.
ممنونم از نظر لطف جنابعالی و خانواده محترم. 
1.به قدر توان پروای از خدا و رسولش را دارم ((تا چه قبول افتد و چه در نظر اید))2.من نظر خودم رو نوشتم هرچند ممکنه مطرح کردنش اشتباه بوده باشه و به نظر شما احترام میگذارم حتی اگر این نظر حذف مطلب باشه3.از راهنمایی های شما که در کلاس ارائه میشد استفاده کرده و از انهایی که در این وبلاگ نگاشته می شود استقبال میکنم ولی متاسفانه سعادت گفتگوی تلفنی با شما را نداشته ام 4.تصور میکنم حقیر را با شخص دیگری اشتباه گرفته اید...به دادار عالم از اینکه مانع رستگاری کسی شوم پناه می برم و تاییدات شما و همه ی دانشجویان عزیز را از خدای متعال خواستارم.
پاسخ:
در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
سلام جناب استاد.خسته نبشید.ما افرادی که حقیقتا در حرف و عمل درست باشن نداریم یا اگه داریم در انزوا هستن یا اگر نباشن کسی خریدارشون نیست یا اگه اندک خریداری داشته باشن به اونها...میگن(خودم حذف مطلب کردم)چی بگیم آقا که هر حرفی میزنیم با این جواب روبه رو میشیم (شما باغچه خودتو بیل بزن)یا به اصطلاح شما حقوقیون(ما که چند واحد بیشتر پاس نکردیم) شما مکلف به تکلیف خودت هستی و لاغیر.بله آفاجان ما مکلفیم به تکلیف خود اما آیا این تکلیف در قبال جامعه نیست؟آیا اگه یک ناحقی یا منکر یا...دیدیم نباید تذکر داد(حالا بنده که سنم به تذکر نمیرسه به عقیده برخی آقایون اما جناب استاد شما و امثال واقعا با این سطح شعور و ...نباید به نصایحتان گوش داد؟چرا باید به قول معروف سخنانتان با آب طلا نوشته شوند).چی بگم استاد ما با خلا انسان واقعی مواجه ایم حال انکه جامعه ی امروز ما بشدت به انها نیازمند هستند(در همین حوزه درس و دانشگاهمون اگه حقیقتا در هر دانشکده ای دو نفر به مانند حضرتعالی وجود داشت چی میشد؟میدونید چی میشد آقا جان؟صدها نفر به مانند دکتر کاتوزیان ها رحمت الله علیه،صفایی ها،لنگروودی ها،اردبیلی ها،آزمایش ها،میرمحمد صادقی ها،موسوی ها،حجاریان ها،کاظم پورها،شاهرخی ها و...تربیت و تحویل جامعه حقوقی میشد).مخلص کلام از بی انسانی به تنگ آمده ایم؛اندک شماری ام که انسان  هستند طرد میشوند اما در حقیقت ما خود طرد میشویم.
پاسخ:
سلام ؛ ممنونم ؛ اولاً ضمن قدردانی از نظر لطف جنابعالی ، باید عرض کنم جای اسم من ، در کنار اون بزرگوانی نیست ک جنابعالی مرقوم فرمودید ؛ من فرسنگ‌ها از نظر علم و اخلاق فاصله دارم با اونا ؛ ثانیاً در قبال کسانی ک میگن هر کسی مکلف ب تکلیف خودشه باید گفت قسمتی از تکلیفِ هر شخص ، تکلیفی‌ست ک در برابر جامعه داره ؛ این آیه و روایات ذیل اون رو ببینید : 

  • کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ ۗ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکَانَ خَیْرًا لَهُمْ ۚ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ
  • شما (ای پیروان محمّد) بهترین امّتی هستید که به سود انسانها آفریده شده‌اید (مادام که) امر به معروف و نهی از منکر می‌نمائید و به خدا ایمان دارید .  و اگر اهل کتاب (مثل شما به چنین برنامه و آئین درخشانی) ایمان بیاورند, برای ایشان بهتر است (از باور و آئینی که برآنند .  ولی تنها عدّه‌ی کمی) از آنان با ایمانند و بیشتر ایشان فاسق (و خارج از حدود ایمان و وظائف آن) هستند .  
  • [[«کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ .  .  . »: شما بهترین ملّت هستید اگر امر به معروف و نهی از منکر داشته باشید و با جان و مال در این راه بکوشید . ]]
  • سوره‌ی آل عمران :110.

امام باقر علیه السلام(ع) به خاطر این که ما مسأله امر به معروف و وجود این تکلیف بزرگ را فراموش نکنیم و برای ما انگیزه دیگری باشد که حتماً به این وظیفه عمل کنیم، داستانی را نقل میکنند « قال أَبُوجَعْفَر علیه السلام: أَوْحی اللَّهُ اِلی شُعَیب النَّبی علیهالسّلام» حضرت باقر (ع) می فرمایند خدا به حضرت شعیب علیه السّلام وحی کرد که من صد هزار نفر از قوم تو را هلاک خواهم کرد، چهل هزار نفر از آنها اهل مصیبت و گناه و شصت هزار نفر هم از خوبان هستند. حضرت شعیب (ع) تعجب کرد، و گفت کسانی که اهل گناه هستند، بسیار خوب، حق آنها همین است که عذاب شوند، اما خوبان چرا «أَوْحی اللَّهُ اِلی شُعَیب النَّبی علیه السّلام: إنّی لَمُعْذِّبٌ مَنْ قَوْمِکَ مِئَۀَ اَلْف» صدهزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم کرد.« اَرْبَعینَ اَلْفاً مِنْ شِرارِهِم » از این صد هزارنفر، چهل هزار نفر از بدکاران هستند« وَ سِتّینَ اَلْفاً مِنْ خیارِهم »و شصت هزار نفر هم از خوبان هستند «فَقالَ یا رَبِّ هؤُلاءِ الْاَشْرار فَما بالُ الْاَخْیار » اشرار مستحق عذاب هستند، اما چرا اخیار عذاب میشوند ؟ «فَأَوْحی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اِلَیه: اِنَّهُمْ داهَنُوا أَهْلَ الْمَعاصی وَ لَمْ یغْضِ بُوا لِغَضَبی» خوبان را عقاب میکنم به خاطر این که با اهل معصیت مداهنه کردند. میدانید مداهنه یعنی چه؟ یعنی ماست مالی کردن شیر مالی کردن،سازش کردن، شتر دیدی، ندیدی ! « مداهنه »از ماده « دُهن » و به معنی روغن مالی کردن است.چون میخواهند اصطکاک بین افراد به وجود نیاید، با هم گل بگویند و گل بشنوند، لذا کاری ندارند که طرف مقابل اهل چه گناهی است؟ به این نوع رفتار مداهنه میگویند. گناه این شصت هزار نفر خوبان که بنا است عذاب شوند این است که با اهل معصیت با نرمی و سازش رفتار میکنند و نسبت به اهل معصیت امر به معروف و نهی از منکر انجام نمیدهند«وَ لَمْ یغْضِبُوا لِغَضَبی»در موردی که من غضب بر مردم داشتم اینها غضب نکردند. غضب کردن هم واجب است. . اگر انسان در بعضی موارد غضب نکند، خدا او را عذاب میدهد. عجب! اسلام که تماماً دین محبت و رأفت و رحمت است! پس چرا خداوند میفرمایدچون شصت هزار نفر از خوبان به خاطر من غضب نکردند، آنها را هم عذاب خواهم کرد؟ معلوم میشود که ما در بعضی از مواردباید اهل غضب هم باشیم. همیشه با نرمی و لبخند نمیشود زندگی کرد. خدا هم اینگونه از ما نخواسته است. در بعضی موارد یعنی با پرخاش با آنها حرف بزنید. بعضیها از بنده سؤال میکنند که« چرا گاهی در منبر یا سخنرانیها عصبانی میشوید؟ »آیا جواب را گرفتید؟ من جواب سؤال را نمیدهم؛امام باقر علیه السلام جواب شما را در این روایت داد. اجازه دهید چند حدیث دیگر هم بخوانم« عَنْ أَبی عَبْدِاللَّه علیه السّلام » « قالَ، قالَ أَمیرُالمؤْمِنین علیه السّلام » امام صادق (ع) از جدش امیرالمؤمنین (ع) نقل میکند که فرمود
«أَدْنی الْاِنْکارِ أَنْ یلْقی أَهْلَ الْمَعاصی بِوُجُوهٍ مُکْفَهِرَّة1»اگر در مقام نهی از منکر هیچ کاری نمیتوانید انجام دهید، حداقل در برابر گناهکار اخم کنید وعبوس شوید. این تکلیف دیگر از هیچ کس برداشته نشده است. مگر این که مهربانی تاکتیکی باشد. یعنی با توجه به این که میدانید کسی اشتباه کرده است، اما چون میخواهید او را راهنمایی کنید، حتی ممکن است او را برای مهمانی به خانه دعوت کرده و با او به مهربانی رفتار کنید، و حتی به او کمک مالی هم بکنید. این برخورد حساب جداگانهای دارد و تاکتیکی برای هدایت افراداست. پس باید با آن اهل معاصی که گستاخانه و با پررویی میگویند به تو چه! میگویند آزادی است! میگویند دلمان میخواهد!باید با این افراد با ترشرویی و پرخاشگری صحبت کنیم البته اگر قدرت داشته باشید. اگر فردا شما را به جرم توهین و شهروندان جلب نکنند! روایت دیگری هست که آن را نیز بخوانم«عَنْ أَبی عَبْدِاللَّه علیه السّلام اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَ مَلَکَینَ اِلی أَهْلِ مَدینَۀٍ لِیقَلَّباهاعَلی أَهْلِها فَلَمَّا اِنْتَهَیا اِلی الْمَدینَۀَ وَجَدا رَجُلًا یدْعُو اللَّهَ وَ یتَضَرَّعُ فَقَالَ أَحَدُ الْمَلکَینِ لِصاحِبِهِ أَما تَری هذا الدَّاعی؟ فَقالَ قَدْ رَأَیتُهُ وَلکِنْ اِمْضِ لَما أَمَرَ بِهِ رَبّی فَقالَ لا وَلکِنْ لا أُحَدِّثُ شَیئاً حَتَّی اُراجِعَ رَبّی فَعادَ اِلی اللَّهِ تَبارَکَ وَ تَعالی فَقالَ یا رَبِّ اِنّی اِنْتَهَیتُ اَلی الْمَدینَۀَ فَوَجَ دْتُ عَبْدُکَ فُلاناً یدْعُوکَ وَ یتَضرَّعُ اِلَیکَ فَقالَ اِمْضِ بِما أَمَرْتُکَ بِهِ فَاِنَّ ذا رَجُلٌ لَمْ یتَمَعَّرْ وَجْهُهُ غَیظاً لی قَطُّ2 » حضرت (ع) می فرمایند خدا دو فرشته را فرستاد تا شهری را زیر و رو کنند. گاهی عذابهای خدا این چنین است. مثل قوم لوط که فرشتگان به امر خداوند برای عذاب ایشان، شهر را زیر و رو کردند. خداوند دو فرشته را برای عذاب مردم این شهر فرستاد، زیراافراد ساکن در شهر گروهی گستاخ و متجاهر به فسق بودند، و این افراد به هیچ وجه توبه نمی کردند و دست از گناهشان برنمیداشتند. خدا دو ملک را فرستاد تا شهر آنها را زیر و رو کنند. این دو ملک وقتی آمدند، دیدند در میان مردم، مردم مقدسی است که خیلی اهل دعا و گریه و مناجات است. یکی از فرشتگان به دیگری گفت من جرأت ندارم این آدم اهل عبادت را عذاب کنم و شهر را بر سر او زیر و رو کنم. برویم یک بار دیگر از خداوند سؤال کنیم. ملک دیگر گفت وظیفه ی خود را انجام بده.
ملک اول گفت میترسم فرمان عوض شده باشد، شاید این طوری به ذهن او آمده بود که هنگامی که امر از جانب خداوند صادرشده بود، زمانی بوده که هنوز این فرد عابد توبه نکرده بود، در خلالی که امر به عذاب شهر صادر میشد، ممکن است این عابدتوبه کرده باشد. شاید تکلیف عوض شده باشد. باید مجدداً سؤال کنم. لذا آن ملک برگشت و از خدا سؤال کرد که من به آن شهررفتم تا وظیفه ام را انجام دهم، ولی دیدم فردی مشغول عبادت و تضرع است. آیا باید به تکلیف عمل کنیم یا تکلیف عوض شده است؟ خداوند گفت تکلیف به حال خود باقی است، بروید و شهر را خراب کنید. بعد خود خدا علت این را بیان میکند که چرا باید همین آدمی که اهل عبادت است، نیز مشمول عذاب شود .« فَاِنَّ ذا رَجلٌ لَمْ یتَمَعَّرْ وَجْهُهُ غَیظاً لی قَطُّ » . درست است که این فرداهل عبادت و دعا است، اما هیچ وقت رنگ صورتش به خاطر غیظ و غضب برای خدا تغییر نکرده است. یعنی این فرد با توجه به این که گناه اهالی شهر را دیده است، اما رنگ او به خاطر خشم بر گناه عوض نشده است، به خاطر این که برای خدا تغییر حال برای او پیدا نشده بود، و خشم و غضب نکرده بود، باید در کنار افراد دیگر او هم عذاب شود.

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

1) تهذیب الاصول،ج 6، ص 176 ، باب 22 ، روایت 5
2)اصول کافی، ج 5، ص 58 ، روایت 8 .

آذرخشی دیگر از آسمان کربلا (مجموعه سخنرانیهای محمدتقی مصباح یزدی)
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
یکم.در گذشته میگفتن وقتی مبیعی رو از بازار مسلمین تهیه می کنی خیلی نباید نگران جزییاتی که کسب اطلاع از اونها دشواری هایی رو در پی داره باشی  و به اعتبار مسلم بودن بایع بهتره که به گفتش اعتماد کنی و معامله رو به انجام برسونی ولی در این سالها کار به جایی رسیده که مشتری عاقل باید تمام جوانب احتیاط رو در معامله با بایع مسلم!!!و بیشتر از معامله با یک غیر مسلم رعایت کنه.این نذهبون؟دوم.در این که هرکسی در گرو عمل خودش هست(کل النفس بما کسبت رهینه)هیچ شکی نیست و فرمایش دکتر شاهرخی در این زمینه کاملا متینه ولی بعضی از دوستان ذیل این پست جوری فرمایش معظم له رو تایید میکنن و از قران و سنت دم میزنن که ادم وقتی به سیره عملی ماتن نگاه میکنه چیزی غیر از این رو میبینه و گویی این بیانات را فقط برای تایید فرمایشات دکتر می نگارند،روزی طی یک سفر درون شهری در محضر یکی از همین بزرگواران *** *** ***** ********* *** **** *** ** *** ****** ** ***** * **** ** ***** *** ****** ** **** * **** **** ** ***** *** **** **** ****** ** ******* ****** ** **** *** * *** ******** ** * *** ***** * **** ***** * *** **** ** **** *** ***** ** **** ****** ***** ** ****** ** ** ** ** ***** *** **** * ** ** ***** **** ** ***** **** ** ***** *******  *** **** *** * ***** ******* ***** *** ******* ********* ****** * **** ***** ******* ***** * ****** ** *** *** ** ** **** ***** ***** * ** **** ** ******* ****** * ******* **** *** **** ***** **** ***** *** *** ** *** *** **** ** *** ** ** ** **** ** ********** ***** **** *** ***** ****** ** **** * **** ***** ** ** *** **** *** ***** ** ** ****** * *** *** **** * ***** *** ** ** ****** **** *** * ****** ***** *** *** * *** **** ***** ****
پاسخ:
در قبال این دو شهادتی ک در متن نام جنابعالی وجود داره انتظار دارم اول از خدا و بعد از رسول خدا پروا کنید.
هم در اون دانشگاهی ک قبلن تشریف داشتید ؛ هم در اون دانشگاهی ک بعدن تشریف بردید و هم در اون دانشگاهی ک در آینده‌ی نزدیک تشریف خواهید برد از این کارها (وارد مباحث اینچنینی شدن) بپرهیزید ؛ سرتون ب درسِ خودتون گرم باشه ؛ باشد که اول من و بعد همه‌ی دانشجویان ، رستگار شویم.
قبلاً هم در خصوص وارد نشدن ب مباحث اینچنینی و سرگرم بودن ب درس ، مطالبی رو خدمت جنابعالی ، حضوراً و همچنین تلفنی عرض کرده بودم ؛ از جنابعالی انتظارِ عمل ب اون تذکرات رو دارم.
موفق و پیروز باشید.
استادگرامی سلام
درپاسخ دوستمان بایستی عرض کنم که ما به عنوان یک مسلمان شیعه الگوی کامل رفتاری(حضرت امیر(ع) )روداریم ودین ودیانت رابایستی دررفتاروکردارایشان بدانیم نه درکردارحاکمان آخه حکام که معصوم نیستن آنها هم انسانی مانندماهستندکه ممکن است خدای نکرده به خطابیفتن(گرچه معتقدم مسئولیتشان سنگین ترازآدمای عادی است).فرمایشات شما دراین خصوص آرمانی نیست وتاریخ تشیع حاکی ازعملی شدن خیلی ازاحکام ولودرمدت زمان کوتاه بوده.آیات قرآن -توصیه های حضرت رسول (ص)-فرمایشات وکردارحکومتی حضرت امیر(ع)در طول مدت گرچه کوتاه خلافتشان همگی مؤیداین مطلب است.
بزهکاری های اجتماعی امروز جامعه ما نتیجه عمل نکردن به این توصیه ها ورویه ها به صرف این چنین توجیهاتی است !!!!!!!!!!!!!شما به عنوان یک مسلمان سوای اینکه درچه جمع وجامعه ای هستی بایستی عامل به اعتقادات خودباشی اگه همه حرام خوردن که نبایستی ماهم حرام بخوریم وتوجیهمان هم این باشه که همه ویا خدای نکرده فلان حاکم این کارروکرده پس من هم بایستی حرام خورشوم .اینجاست که هم رنگ جماعت شدن درست نیست بلکه بایستی هم رنگ حقیقت شد.
پاسخ:
سلام ؛ آدم ب جای اینکه ب بالادستی‌های خودش نگا کنه باید ب الگوی تام و تمام انسانیت ینی حضرات معصومین علیهم السلام نگا کنه ؛ خدا پیامبر رو ب عنوان اسوه‌‌ی حسنه در قرآن معرفی کرده ؛ نه اشخاص دیگه رو.
سلام.
تویه یکی از کتب درسی از یه فیلسوفی نقل شده:
مردمان به زمامداران خود شبیهتر از پدرانشانند.
این نقل در بیان رد نظر شما راجب به ایراد به نان حلال و تربیته.
پاسخ:
سلام ؛ فرمایش اون فیلسوفِ محترم ، متین ب جای خود.
عرض من اینه اگه من ک خودم جداگانه عقل دارم و عقلم وابسته ب کسی نیس ، دیدم زیردستم یا بالادستم داره با سر میندازه خودش رو توی چاه ، منم باید با سر برم توی همون چاه ؟ همچین چیزی قابل قبوله ؟
اعتقاد شما کاملاً صحیح و منطقی و آرمانیست ک ممکن است منو خیلی افراد دیگه با شما هم عقیده باشیم اما آدمها همه عقاید یکسانی ندارند وتوجیهات خودشون رو دارند اما ب نظر من چیزی ک واضحه اینه ک ضرب المثل هرکه بامش بیش برفش بیشتر اینجا اینطور مصداق پیدا میکنه ک هر آدمی ک پست و سمت و پول و...... بیشتری داشته باشه در قبال جامعه مسیٔولیت بیشتری داره ک این مسیٔولیت شامل تعالی عقاید هم میشه, من نوعی مسیٔولم عقاید  اعضای جامعم رو ک در واقع زیر دست من هستن و ممکنه پیرو من باشن در ساختار جامعه با رفتارم ب جهت متعالی سوق بدم
پاسخ:
با همه‌ی فرمایشات جنابعالی موافقم توی این کامنت ؛ ممنونم از اظهار نظرتون.
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
خیابان‌های ما به استثمار بانک‌ها درآمده‌اند؛
 
هرجا سر میچرخانیم بانک می‌بینیم!

 یک بانک آمده تا برای خودش«******» کند!

 بانکی دیگر آمده تا اختلاسی در حد «***» در آن رخ دهد!

 یک بانک دیگر آمده تا با وعده، «***» را سرگرم کند!

 آن یکی تأسیس شده تا خودش و شرکایش را به «*****» برساند! 

یکی دیگرشان آمده تا حسرتِ «****» را بر دلِ «*******» بگذارد! 

یک بانک دیگر هم راه‌اندازی شده تا به «*****» خودش برسد!

 دیگری آمده بدون هیچ نفعی برای «*******»!

 آن‌یکی آمده تا برای خودش «******»ای دست و پا کند!

 بانک دیگری از راه رسیده تا به فکرِ «****»یِ خودش باشد! 

یکی دیگرشان پا به گود گذاشته تا «*****» خویش را بسازد!

 یکی‌شان آمده تا برای «*******»ای که نیست بانک بزند!

 آن یکی برای جا نماندن از قافله، «****» را تَهِ «******»
چسبانده که درکش از دانش امثال من خارج است!

 این وسط، چند بانک دیگر هم هستند
 مثل ***، ******** و *******
 که کارویژه آنها را نمی‌فهمم! آیا پولشویی و...

بانکها
 کابوس بزرگ جامعه ما هستند؛ 
ما «بانک زده» شده‌ایم به همین سادگی!

 ربا و نزول خواری حلال ترین اعمال امروز ماست
ببخشید شاید مجبور باشید شعر رو حذف مطلب کنید اما وقتی ........ از مردم چ انتظاری میره(ب این میگن خود سانسوری)
پاسخ:
ضمن وارد دانستن انتقادات مطرح شده در متن ، ب دلائلی ک واضحه امکان انتشار نام بانک‌ها وجود نداشت.
ضمنن اما من معتقدم اگه برخی دست اندرکاران امور ، حرام خواری کردن دلیل نمیشه من هم له له بزنم واسه بردن پول حرام توی سفره‌ی زن و بچه‌م.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">