چگونه برای آزمون کارشناسی ارشد دانشگاههای دولتی آماده شوم؟ (قسمت اول) کلیات و زبان انگلیسی (متون حقوقی)
مطلب ذیل قسمت اول سری مطالبی است تحت همین عنوان؛ برای مطالعهی قسمت دوم این مطلب (نحوهی مطالعه و منابع متون فقه) از این لینک استفاده کنید. ضمناً برای دیدن سایر مطالب مربوط به آزمون ارشد از این لینک و برای خواندن مطالب مربوط به سایر آزمونهای حقوقی (از جمله شیوهها و تکنیکهای تستزنی) از این لینک (که ذیل طبقهبندی موضوعی هم قابل دسترسی است) استفاده کنید.
آیا کسانی که قصد شرکت در آزمون ارشد دانشگاه آزاد یا قبولی در دورههای پولی دانشگاه دولتی دارند هم این مطلب را بخوانند؟
کسانی که با قبولی در آزمون ارشد دانشگاه آزاد اسلامی یا دورههای شبانهی دانشگاه دولتی هم احساس موفقیت میکنند نیازی به خواندن این مطلب و به زحمت انداختن خود برای عمل به توصیههای آن ندارند.
کسانی که هدف خود را قبولی در دانشگاههای معتبر شهر تهران قرار دادهاند با یاری خدا از خواندن این مطلب پشیمان نخواهند شد.
آیا فقط داوطلبان مایل به شرکت در آزمون ارشد حقوق خصوصی باید این مطلب را بخوانند؟
توجه داشته باشید مطالبی که در پاسخ به این سوال متداول خدمت شما عرضه میشود بجز در قسمت مربوط به منابع آزمون که با توجه به تجربیات شخصی من فقط منابع آزمون ارشد حقوق خصوصی معرفی خواهد شد در سایر قسمتها این قابلیت را دارد که مورد استفادهی داوطلبان سایر گرایشها و حتی سایر رشتهها هم قرار گیرد.
آیا منابعی که برای شرکت در آزمون معرفی می کنید جنبه ی رسمی دارند؟
منابعی که جهت شرکت در آزمون کارشناسی ارشد حقوق خصوصی معرفی میشود صرفاً ناشی از مطالعات شخصی و تجربیات من است و اصلا جنبهی رسمی ندارد.
در ضمن بدیهی است من فقط منابعی را که مطالعه کردهام به شما معرفی میکنم در این خصوص که ممکن است منابع دیگری هم باشد که منابع مفیدی باشد اطلاعی ندارم و طبیعتاً نمی توانم نفیاً یا اثباتاً در مورد آنها اظهار نظری بکنم.
آیا آزمون ارشد منابع از قبل معینی دارد که با خواندن آنها مطمئن باشم به همهی سوالات پاسخ خواهم داد؟
متاسفانه خیر.
یکی از تفاوتهای بارز آزمون ارشد و آزمون کارشناسی - که در نتیجهی آن وارد دانشگاه شدهاید – این است که آزمون ارشد منابع از قبل معینی ندارد. شما در دبیرستان کتابهای درسی مشخصی داشتید که اگر آنها را خوب مطالعه میکردید مطمئن بودید که سوالات کنکور - ولو که مفهومی هم طرح شده باشد – در هر حال از جایی از همین کتابهای معدود درسی طرح خواهد شد. اما در آزمون ارشد موضوع بدینگونه نیست.
در آزمون ارشد این سرفصلهاست که حرف آخر را میزند. شما این سرفصلها را از هر کتابی مطالعه کنید – به شرط اینکه کتاب معتبری باشد – تفاوت زیادی ندارد. عمدهی مطالب در منابع متفاوت یکسان هستند. تفاوت اصلی در نحوهی ارائهی مطالب است.
فقط ممکن است در مورد مسائل اختلافی نظر طراحان سوال با هم متفاوت باشد که در این صورت شما قاعدتاً وقتی به آن سوال خاص پاسخ مثبت میدهید که بدانید طراح سوال کیست! که این هم ناممکن است چون سوالات متعدد از اساتید متفاوتی اخذ میشود و سپس به صورت رندوم (اتفاقی) در آزمون اصلی مورد استفاده قرار میگیرد به نحوی که خود استادی هم که سوالاتی را به سازمان سنجش ارائه کرده است نمیداند آیا در آزمون امسال از سوالات او استفاده میشود یا خیر؟ و اگر پاسخ مثبت است دقیقا کدام سوال مورد استفاده قرار خواهد گرفت؟
پس آن چیزی که از نظر منبع آزمون برای شما مهم است این است که همیشه درصدی برای سوالات سلیقه ای در نظر بگیرید که جواب ندادن به آنها بسیار به صرفهتر از پاسخ دادن به آنها است. البته همچنان که در ادامه خواهد آمد این وضعیت در مورد برخی دروس، کمرنگتر است. زیرا در مورد برخی مواد امتحانی، وضعیت منابع، تقریباً مشخص است.
حاصل کلام اینکه سوال اصلی شما نباید این باشد که کدام کتاب، منبع آزمون است؛ زیرا در این صورت پاسخ من این خواهد بود که آزمون، منبع خاصی ندارد.
إن شاءالله در ادامهی مطلب خواهم گفت.
آیا راهی میانبر وجود دارد تا بتوانیم به سرعت درصدهای خود را بالا ببریم؟
از همین حالا تا همیشه خیالتان را راحت کنم در مباحث علمی و کلاً در زندگی هیچ راه میانبری وجود ندارد. برخی میگویند ما فقط تست کار میکنیم و منابع را نمیخوانیم. به عبارت دیگر نظر اینان آن است که ما از طریق تستزنی، در واقع دو کار انجام میدهیم، هم مطالب را یاد میگیریم (آموزش) و هم با نحوهی طرح سوالات آشنا میشویم.(استفاده از یک راه میانبر)
پاسخ من این است خودتان را گول نزنید، هیچ راه میانبری وجود ندارد، میانبرها معمولاً به بی راهه میروند، از کجا میدانید پاسخ تستی که به شما در کتابهای تست عرضه شده – و عمدتاً از سوی اشخاص بیاطلاع و یا کماطلاع و با اغراض تجاری تدوین شده – واقعاً پاسخ مورد نظر سازمان سنجش یا طراح سوال بوده است؟
مضافاً به اینکه تستزنی وسیلهی به آزمایش گذاشتن دانستههای قبلی است نه وسیلهی کسب معلومات!
ابتدا باید از طریق مطالعه، معلومات خود را بالا ببرید و سپس از طریق تستزنی، آن معلومات را بیازمایید. اگر کسب دانستههای شما از طریق تست باشد، در صورتی موفق خواهید بود که عیناً همان تست در آزمون تکرار شود، اگر سوالات یا پاسخها اندکی تغییر داده شود چون معلوماتتان به طور عمقی کسب نشده است به اشتباه خواهید افتاد.
در میان دروس آزمون کارشناسی ارشد، پاسخ به سؤالات کدام دزس از بقیه مهمتر است؟
بدون تردید، از این حیث، در رتبهی اول زبان انگلیسی (اعم از عمومی و تخصصی) قرار دارد و سپس سؤالات درس متون فقه، واجد بیشترین اهمیت است.
چرا زبان انگلیسی از بقیهی دروس، مهمتر است وقتی درس حقوق مدنی ضریب 3 دارد؟
دلایل متعددی دارد.
نخست، جهت رفع سوءتفاهمات رایج و شایع، باید مطلبی را بیان کنم و آن اینکه تاکید من بر یادگیری زبان انگلیسی خدای ناکرده به هیچ وجه به معنای کماهمیتی یا بیاعتنایی به زبان عربی که زبان دین ما است و نیز یادگیری فقه اسلامی نبوده، نیست، و إنشاءالله نخواهد بود.
برچسب غربزدگی یا رواج فرهنگ غربزدگی به ما نچسبانید که نمیچسبد!
بعد اینکه چرا زبان انگلیسی علیرغم ضریب یک از بقیهی درسها مهمتر است؟
اولاً فراموش نکنید آزمون کارشناسی ارشد یک آزمون رقابتی است، و این بدان معنا است که تراز شما که در واقع، معیار مقایسهی میان شما و دیگر داوطلبان است بسیار مهمتر از نمرهی شما است.
به زبان ساده یعنی اینکه آن درسی اهمیت تعیینکنندهای دارد که بقیهی داوطلبان در آن ضعیف هستند و عمدتاً اصلاً سراغ آن نمیروند و ناگفته پیداست که بدون تردید، این درس، چیزی نیست جز زبان انگلیسی.
اگر بر فرض، حقوق مدنی چنین وضعیتی داشت در این صورت ما بر اهمیت همان درس (حقوق مدنی) تاکید میکردیم؛ ولی فعلاً این زبان انگلیسی است که چنین اهمیتی دارد.
از تجربهی خودم برای شما بگویم؛ من سال اولی که در آزمون ارشد شرکت کردم رتبهام با درصدهای خاصی – از جمله 92 درصد متون فقه - شد 281 کشوری؛ زبان انگلیسی صفر زده بودم. ظرف یکسال بعد هیچ درسی بجز زبان انگلیسی نمیخواندم. با خود میگفتم " من همین درصدا رو نگه دارم کافیه فقط زبان کار کنم" سال بعد با – تقریباً – همان درصدها و چه بسا اندکی کمتر – مثلاً متون فقه 87 درصد – و البته زبان انگلیسی 40 درصد رتبهام شد 21 کشوری!
و این است تاثیر قاطع زبان!
ثانیاً: در آزمون دکتری هم دقیقاً وضعیت از همین قرار است. اگر بر فرض محال بتوانید بدون دانستن زبان انگلیسی وارد دورهی کارشناسیارشد شوید و از آن فارغالتحصیل شوید! با دکتری چه خواهید کرد؟
مستحضر هستید که مدرک کارشناسیارشد دردی از دردهای شما را دوا نخواهد کرد – همچنانکه در مورد من هم همینطور بود – شما ناگزیر خواهید بود به فکر اخذ مدرک دکتری باشید و بدانید قبول شدن بدون زبان انگلیسی اگر در آزمون کتبی دکتری محال نبوده بلکه خیلی سخت باشد قطعاً قبولی در مصاحبهی شفاهی آزمون دکتری، محال خواهد بود. احتمالاً فقط دورههای پولی را بتوانید بدون آشنایی با زبان انگلیسی قبول شوید. چون در آزمون شفاهی دکتری از شنا به زبان انگلیسی سوال پرسیده میشود و باید فیالبداهه جواب بدهید.
ثالثاً: بر فرض که استراتژی خودتان را اینطور انتخاب کنید که در آزمون ارشد زبان انگلیسی را صفر بزنید و در عوض بقیهی درسها را بالای هشتاد یا نود درصد بزنید.
این کاری است بسیار خطرناک! زیرا همانطور که قبلاً به شما گفتم درصدهای بالای هشتاد یا نود منوط به این خواهد بود که شما آنقدر شانس داشته باشید که پاسخ سؤالاتی که سلیقهای و بر اساس نظر طراح، طرح شدهاند را درست بدهید که این هم بسیار بعید است. و عقل سلیم در این است که سرنوشت آیندهی خود و یکسال تلاش مستمر را به چند سؤال سلیقهای که معلوم نیست طراح سؤال کدام پاسخ در نظرش بوده است، گره نزنید.
رابعاً: انتخاب استراتژی فوق علاوه بر اینکه کار بسیار پر خطری است کار بسیار پر زحمت وطاقت فرسایی نیز هست. مثالی میزنم تا مقصودم واضح شود. ورزشکاری را در نظر بگیرید که قرار است کیلوهای اضافهای را کم کند (مثلا پانزده کیلو) و روز مسابقه سر وزن برسد. همچنان که احتمالاً بارها از زبان ورزشکاران این کاره – مثلا کشتیگیران شنیدهاید- کم کردن کیلوهای اولیه – مثلاً تا سیزده کیلو – زیاد سخت نیست، اما دو سه کیلوی آخری شیرهی جان ورزشکار را میمکد تا کم شود، یعنی از یک کیلو تا سیزده کیلو ، کیلو کیلو ، کم میشود درحالیکه کیلوی چهاردهم و پانزدهم باید گرم گرم کم شود، یک شکنجه تمام عیار است . وضعیت ما شرکتکنندگان در آزمونها ، اگر قصد داشته باشیم در درسها، بالای هشتادوپنج ونود درصد بزنیم، به همین ترتیب است .
مثلا درسی مثل حقوق مدنی را به راحتی میتوانید از صفر تا هفتاد برسانید، ولی رساندن هفتاد به هشتاد وپنج و تا نود وپنج واقعاً کار جناب فیل است وصبر و طاقتی می خواهد مافوق طاقت انسانهای عادی. مضافاً به اینکه در این زمینه هر چه هم تلاش کنید مطمئن نخواهید بود که واقعا به هدف – تست زدن بالای نود –خواهید رسید، چون همچنان که خدمت شما عرض کردم ، یک سری از سوالات، همیشه سلیقهای طرح میشود که پاسخ به آنها بیشتر از آنکه مربوط به تلاش وکوشش باشد به شانس بستگی دارد.
توصیهی من به شما این است به جای اینکه خودکشی کنید تا درصدهای هفتادِ دروس دیگر را به نود برسانید، درصد زبان خودتان را از صفر به پنجاه برسانید .
فراموش نکنید که رساندن درصد از صفر به پنجاه، راحتتر از رساندن درصد از هفتاد به نودوپنج است. و درضمن توجه داشته باشید سرمایهگذاریای که از نظر وقت، روی انگلیسی میکنید فقط برای آزمون کارشناسیارشد نیست، بلکه برای دروس کارشناسیارشد ،پایاننامهی کارشناسیارشد ، آزمون کتبی دکترا، مصاحبهی دکترا و پایان نامهی دکتری نیز هست!
خامساً: حتی اگر استراتژی پیش گفتهی شما - زبان صفر،بقیه دروس، نود - درست جواب دهد و در یک دانشگاه معتبر قبول شوید، دروس دوره کارشناسی ارشد – که اضافه بر 4 واحد زبان تخصصی هر کدام یک کار تحقیقی هم در کنار خود دارند و برای انجام هر کار تحقیقی هم مجبور به مراجعه به منابع معتبر انگلیسی هستید- را چه خواهید کرد؟! در مقطع ارشد فرض بر این است که شما همه منابع موجود فارسی را خواندهاید و انجام کار تحقیقی بدون مراجعه به منابع معتبر انگلیسی ممکن نیست. بر فرض که با هر ترفندی که شده از سدّ دروس بگذرید، پایاننامه را بدون دانستن زبان چه خواهید کرد؟ پایاننامهای که منبع انگلیسی نداشته باشد بعید است اجازهی دفاع بگیرد. وضعیت امتحان دکتری را هم که از قبل برایتان تشریح کردم.
سادساً: حتی اگر هیچیک از دلائل پیشگفته ،شما را قانع نکرده یک دلیل دیگر هم هست که شاید نظر شما را عوض کند.
زبان انگلیسی پنجرهی مابه دنیای خارج و وسیلهی مفاهمهی ما با عالم بیرون است. اگر قرار است فرهنگ خودرا به دنیا بشناسانیم و از فرهنگ مردمان دیگر اطلاع یافته، نظرات آنها را بشنویم، حسب دستور فرهنگ اسلامی ولو از طریق فضای مَجازی ،به سیر در آفاق و انفس بپردازیم هیچ چارهای نداریم جز اینکه زبان انگلیسی را یاد بگیریم.
سابعاً: اگر هیچکدام از دلائل پیشگفته شما را به صَرف وقت برای یادگیری زبان انگلیسی قانع نکرده است احتمالاً هیچ دلیل دیگری هم شما را قانع نخواهد کرد و این یعنی استدلالهای من قدرت اقناع شما را ندارد. پس بهتر است بیخیال خواندن ادامهی این مطلب شوید!
بر فرض که پذیرفتم زبان را در اولویت قرار دهم، چگونه شروع به یادگیری زبان انگلیسی کنم؟
چرا بر فرض؟ امیدوارم واقعاً به این نتیجه رسیده باشید.
در زبان انگلیسی ابتدا پایهی گرامر شما باید تا حدی قوی باشد که بتوانید ساختار جملات را تشخیص دهید. مخصوصاً زمانها و نحوهی ترجمهی هر زمان را بدانید.
مثلاً ترجمهی جملهی
1) Ali is going to school.
با ترجمهی جملهی
2) Ali is gone to school.
بسیار متفاوت است. ساختار دستور زبانی این جمله، تفاوتی عمیق در معنای آن ایجاد میکند که اگر ندانید درک مطلب را برای شما غیر ممکن خواهد ساخت.
جملهی اول به این معنا است که علی خودش با اختیار به مدرسه میرود ولی جملهی دوم به این معنا است که علی را به مدرسه میبرند (احتمالاً چون اصلاً دل خوشی از مدرسه ندارد!) توسط چه کسی به مدرسه برده میشود؟ معلوم نیست. زیرا ساختار جمله، زمان حال مجهول است، و فاعل جملهی مجهول مشخص نیست.
مثال فوق، یک مثال بسیار ساده بود در این زمینه که حتی اگر معنای تمام لغات موجود در جمله را بدانید، چنانچه با ساختار دستور زبانی جمله آشنا نباشید درک متن بسیار دشوار است. و مشکل اینجاست که همین درک ناقص از متن، شما را در تستها به غلط خواهد انداخت و همین اتفاق پیش میآید که بسیاری از ما تصور میکنیم در آزمون ارشد، زبان انگلیسی را خوب تست زدهایم اما در نتیجهی مذکور در کارنامه، مقابل درس زبان، عدد منفی قرار گرفته است. (قلیل العلم خطر!)
به این دشواری اضافه کنید موردی را که در جمله، دو سه لغت هم وجود دارد که شما معنای آن را نمیدانید، در این صورت اگر ساختار دستور زبانی جمله را هم ندانید ترجمهی آن جمله، امری نزدیک به محال است.
البته در خصوص اهمیت دستور زبان، افراط نباید کرد.
برخیها را میبینم که تمام همّ و غمّ خود را روی یاد گرفتن دستور زبان، قرار دادهاند و فرمولهایی عجیب و غریب جلوی خودشان قرار دادهاند – مثلاً در مورد ساختار تفضیلی دوگانه:
The+صفت یا قید تفضیلی+ فاعل (فعل+)
The+ صفت یا قید تفضیلی+ فاعل (.....فعل+)
اینان چنان در ساختار غرق شدهاند که اصولاً فراموش میکنند کلیت قضیه چه بود و اصولاً چرا زبان میخوانند، بعید میدانم خود انگلیسیزبانها هم روی جزئیات گرامر خود اینقدر مطالعه داشته باشند!
مثل خود ما فارسیزبانها که به طور روزمره از دستور زبان فارسی استفاده میکنیم اما خیلی اوقات اگر کسی از ما بخواهد آنرا فرموله کنیم قادر به انجام اینکار نخواهیم بود.
کسانی که زیاد، وقت روی جزئیات دستور زبان بگذارند از چند جهت ضرر خواهند کرد:
اولاً: به سرعت خسته خواهند شد.
زیرا خواندن گرامر با آن جزئیات مطوّل و پیچیده کاری است بسیار دشوار.
ثانیاً: خیلی وقتگیر است.
زیرا حفظ کردن گرامر به نحوی که قادر باشید تستهای مربوط به آن را بزنید نیاز به استمرار فراوان در کار دارد که ما قاعدتاً آنقدر وقت نداریم که همهی زندگی خودمان را پای دستور زبان بگذاریم!
ثالثاً: اصلاً لذتبخش نیست!
و ادامه دادن کاری که که لذتبخش نیست محال است، به همین خاطر کسانی که شروع به خواندن گرامر میکنند چند ماه اول را خوب جلو میروند اما بعد رها میکنند چون آدم تا یک حدی میتواند با نفس خود مبارزه کند!
رابعاً: زیاد در درک متن، نتیجهبخش نیست.
زیرا همانطور که عرض کردم گرامر در همان حد پایهای که به درک ساختار متن کمک کند کافی است. اگر اسلوب جمله را بدانید چه فرقی میکند که ندانید تفاوت so با such چیست یا در چه مورد اسم غیر قابل جمع به کار میرود و در چهمورد اسم قابل جمع.
خامساً و مهمتر از همه: تأکید مفرط روی گرامر در آزمون هم نتیجهبخش نیست.
امروزه که همهٔ سؤالات درس متون حقوقی در مورد زبان انگلیسی تخصصی است، پاسخگویی به این سؤالات، ارتباط مستقیمی با دانستن جزئیات دستور زبان ندارد. در این بخش، دانستن دستور زبان در همان حد مهم است که برای معنا کردن جملات به کار بیاید. سابقاً هم که نیمی از سؤالات مربوط به زبان عمومی بود، سؤالات، عمدتاً متمرکز بر دایرهی واژگان بود – برای تأیید ادعای من، میتوانید به عنوان نمونه به صد سؤال آزمون دکتری سال 91 که من در آن شرکت داشتم، نگاهی بیندازید – و قسمتی از سؤالات زبان عمومی هم که متمرکز بر دستور زبان بود، از طریق دایرهی واژگان، و حس ششم – که در تستهای زبان، نقش بیسار اساسیای دارد – قابل پاسخگویی بود. آنچه باقی میماند یک قسمت کوچک از سؤالات زبان عمومی میبود، که دستور زبان محض است؛ عیبی ندارد. به آنها میتوانستیم پاسخ ندهیم. چون نمیارزید که قبل از آزمون وقت بسیاری صرف جزئیات دستور زبان کنیم. چون در آزمون، درصد کمی از سؤالات را در اثر مطالعات خود در دستور زبان میتوانستیم پاسخ دهیم.
حاصل مطلب در مورد دستور زبان اینکه ابتدا از دستور زبان شروع کنید، اما وقت زیادی صرف آن نکنید؛ خواندن جزئیات لازم نیست.
پس حتماً با دستور زبان شروع کنید اما حتماً همهی وقت خود را صرف دستور زبان نکنید.
دستور زبان انگلیسی را چگونه یاد بگیرم؟
چون شما قصد دارید تا حدی که میتوانید از وقت فشردهی خود قبل از آزمون، حداکثر استفاده را بکنید من یادگرفتن دستور زبان از طریق کتاب را توصیه نمیکنم.
هم وقتگیر است، هم خستهکننده. توصیهی من شرکت در کلاسی است فشرده با موضوع دستور زبان. قبل از شرکت در کلاس، مطمئن شوید موضوع کلاس، عمدتاً دستور زبان است و حداقل در یک بازهی زمانی چند ماهه، مطالب مهم دستور زبان انگلیسی را یاد خواهید گرفت.
کلاس مکالمه را توصیه نمیکنم؛
چون از اسمش معلوم است هدف آن یاد دادن قواعد مکالمه است. کاری که زیاد به درد ما نمیخورد. شرکت در کلاس مکالمه بیشتر برای سیاستمداران، توریستها و تاجران مؤثر است.
کلاسهای طولانی را هم توصیه نمیکنم؛
برخی کلاسها هستند که مدعیاند ظرف هیجده ترم سهماهه! شما را به سطح کسانی خواهند رساند که زبان مادری آنها انگلیسی است. البته خیلی خوب است. ولی اینطور کلاسهایی به درد مهدکودکیها! میخورد که یک عمر در مقابل خود دارند نه ما که قرار است ظرف یکی دو سال آینده در آزمون ارشد شرکت کنیم.
اما به هر حال اگر درخواست شما این است که در زمینهی دستور زبان انگلیسی کتابی به شما معرفی کنم پاسخ من این است که من چون خودم گرامر را از طریق کتاب یاد نگرفته ام مشاور خوبی در این زمینه نیستم. – من در یک دوره کلاس چند ماهه، گرامر را یاد گرفتم – اما در این زمینه مجموعه کتابهای grammar in use که از سطح مقدماتی تا پیشرفته چند کتاب دارد و کاری است از انتشارات دانشگاه کمبریج قابل توصیه است.
برای عوض شدن فضا لینک قسمتی از نخستین دفترچهی زبانم را قرار میدهم که مربوط به نخستین روزهای شروع به خواندن زبان است و موضوع آن ساختار جملات مجهول است: دانلود کنید.
یادش بهخیر. قضیه برمیگردد به سالهای 84 و 85 وقتی هنوز دانشجوی کارشناسی بودم. چند دفتر اینچنینی دارم. نزدیک به هزار صفحه مطلب! آن روزها هنگام نوشتن آن مطالب وقتی همه با اعجاب و شگفتی به اینکه من چرا اینهمه وقت صرف زبان میکنم نگاه میکردند،...... آن روزها وقتی خودم هم به درستیِ کاری که می کردم اطمینان نداشتم، و چنان ناامید بودم که یکماه آخر یعنی در حساسترین روزها نه تنها زبان خواندن را کنار گذاشتم بلکه اصلاً درس نمیخواندم و خود را برای رفتن به خدمت نظام آماده میکردم ....آن روزهای سخت هیچ وقت به مخیلهام هم خطور نمیکرد که روزی همان تجربیات سخت و همان روزهای پر از دلهره، یأس و ناامیدی را با بقیه قسمت میکنم و برای اثبات سخنانم همین دفترهای زبانم را آپلود میکنم. فقط و فقط میتوانم خدا را شکر کنم که اینهمه به من لطف داشت.
.....بگذریم....
قبلاً بابت اینکه در تصویر صفحاتی که آپلود کردهام حاشیهی صفحات، حذف شدهاست عذرخواهی میکنم. به گیرنده دست نزنید، اشکال از فرستنده است!
بسیارخوب ،چگونه پس از یادگرفتن موضوعات کلیدی دستور زبان ، دایرهی واژگان خود را گسترده کنیم؟ چگونه کلمات را برای همیشه به خاطر بسپاریم؟ آیا کتاب خاصی را توصیه میکنید؟
مهمترین نکته این است که به این نکته توجه داشته باشید که هیچگاه شده که برای یادگیری کلمهای از زبان فارسی مجبور به حفظ کردن معنای آن باشید؟ حداقل در مورد کلمات مورد استفاده در محاورات روزمره یا کلمات مورد استفاده در متون معمولی هیچگاه چنین اتفاقی نمی افتد، دایرهای واژگان شما در زبان فارسی به راحتی به شصت هفتاد هزار واژه می رسد ، اما هیچگاه شده برای یادآوری معنای واژههایی از این دست به فرهنگ لغت فارسی مراجعه کنید؟ حتماً خیر؛ هیچگاه فکر کردهاید چرا؟ هر پاسخی که به این سوال مهم بدهید در زبانآموزی شما نقشی حیاتی ایفا خواهد کرد.
پاسخ خیلی ساده است . چون آنقدر در طول روز ، بااین کلمات سر و کار دارید که هیچگاه معنای آنها را فراموش نمیکنبد زبان فارسی از این حیث هیچ تفاوتی با زبان انگلیسی ندارد. بهترین راه سپردن معنای کلمات به حاطر این است که آنقدر با آنها دمخور باشید که هیچگاه فراموشتان نشود.
از این حیث توصیه من سه چیز است اول : مطالعهی مستمر ، دوم : مطالعهی مستمر وسوم هم مطالعهی مستمر !
بعضی اوقات درمورد خود من این قضیه به این شکل اتفاق میافتد که به جرات میتوانم بگویم حجم مطالعات انگلیسیام بیش از مطالعات فارسی است. اگر میخواهم بدانم هیولت(Hewlett) و پاکارد(packard) که بودند و چه کردند یا منظور از سیلیکون ولی (ValleySilicon چیست یا سرگذشت ناپلئون چگونه به انجام خود رسید یا آمریکاییها در مورد رشادت ایرانیها در جنگ تحمیلی چه نوشتهاند و چه فکر میکنند ،یا بازتاب به زمین نشاندن پهپاد (پرندهی هدایتپذیر از دور) آمریکایی RQ170 در رسانههای خارجی چه بوده یا متن اصلی رمان آرزوهای بزرگ (همان خانم هاویشام خودمان!) نوشتهی چارلز دیکنز چیست به جای مراجعه به متون فارسی زبان، به منابع دست اول مراجعه میکنم . به جای اینکه ببینم آیا بازتابی از به زمین نشاندن پهپاد، در رسانههای فارسی زبان ترجمه شده است یا خیر ،به سایتهای مرجع در این زمینه مراجعه میکنم و واکنش آنها را میخوانم . اگر در متنی دو سه کلمه را هم بلد نبودم هیچ ایرادی ندارد. اگر هنگام اتصال به اینترنت با پیغام خطا (error) شمارهی 768 مواجه می شوم که نمیدانم چگونه از پسِ حل کردن آن برآیم به جای تلفن زدن به دوست و آشنا و التماس کردن، متن پیغام خطا را در گوگل paste میکنم و مشکلم را از این طریق حل میکنم (باورنمیکنید چه مشکلات به ظاهر لاینحلی را با همین راهحل ساده حل کردهام که اطرافیانم انگشت به دهان ماندهاند- همیشه وقتی کسی ازمن سوال میپرسد چگونه به این سرعت در فهم کامپیوتر پیشرفت کردی، میگویم پیشرفت خاصی نکردهام؛ فقط هر جا به مشکلی برمیخورم بااستفاده از اینترنت و البته سایتهای مرجع انگلیسی زبان ،مشکلم را حل میکنم)
پس نکتهی مهم این است که با زبان انگلیسی زندگی کنید، به خاطر دایرهی واژگان و موفق شدن در آزمون ارشد به سراغ انگلیسی نروید ، آن را راهحلی بدانید برای حل مشکلات روزمرهتان. خودتان را مجبور کنید برای دیدن پاسح هر سوالی به منابع دست اول رجوع کنید. باور نمیکنید که استفاده از این روش، چقدر شما را از همتایانتان جلو میاندازد.
به هرحال زبان انگلیسی باید زبانی باشد که به طور روزمره با آن سروکار دارید و این امر باعث میشود تا لغات را فراموش نکنید، اگر برای بار اول و دوم و سوم مجبور شدید برای دیدن لغت به فرهنگ لغت مراجعه کنید قطعا برای دفعات بعد، این موضوع تکرار نخواهد شد و شما معنای آن لغت را به یاد خواهید داشت. فقط درمطالعاتتان –که احتمالا بیشتر هم از طریق کتاب الکترونیکی (ایبوک) و مراجعه به سایتها – صورت خواهد گرفت ،حتماً باید یک دیکشنری نرمافزاری هم درکنارتان باشد تا مجبور نباشید برای دیدن معنای هر لغت، کتابهای سنگین فرهنگ لغت را ورق ورق جستجو کنید تا به معنای لغت مورد نظر برسید. تحقیق کنید چه نرمافزاری کاملتر وجامعتر است؟ترجیحاً نرمافزاری را انتخاب کنید که حتی نیاز به تایپ کلمه هم نداشته باشد و صرفا با کلیک کردن روی کلمه، معنی لغت را در اختیارتان قرار دهد. ونیاز به تذکر نیست که بگویم حتماً باید از فرهنگ لغت انگلیسی به انگلیسی استفاده کنید، چون فرهنگ لغتهای انگلیسی به انگلیسی ، علاوه بر اینکه معنا را با کلماتی ساده در اختیار شما قرار میدهند درمورد نقش دستوری کلمه در جمله هم اطلاعات مفیدی دراختیار شما قرار میدهند، مضافاً به اینکه استفاده از این نوع فرهنگ لغات ،خود نوعی تمرین زبانآموزی است.
مثلاً فرهنگ لغات آکسفورد، تمامی واژگان خود را - حدود180000 هزار واژه - با استفاده از سههزار واژهی پایهای انگلیسی شرح داده است یعنی اگر شما آن سههزار واژهی پایهای را بدانید قادر خواهید بود به راحتی معنای حدود 180000 واژه را به زبان انگلیسی بدانید . تصور کنید در فرهنگی انگلیسی به فارسی جلوی واژهی انگلیسی TENT نوشته شده است "چادر" اما منظور کدام چادر است؟ چادر به معنای حجاب و پوشش بانوان یا به معنای خیمه؟ ولی درفرهنگ انگلیسی به انگلیسی جلوی واژهی TENT نوشته است:
SHELTER MADE OF NYLON CANVAS ETC THAT IS SUPPORTED BY POLES AND ROPES AND IS USED ESPECIALLY FOR CAMPING.
یعنی: پناهگاهی ساخته شده از پلاستیک، برزنت و غیره که به وسیله ستونها و طناب بر پا داشته میشود و مخصوصا برای کمپینگ مورد استفاده قار میگیرد . واضح شد که منظور کدام چادر است؟
پس مهمترین و اولین نکته این بود که خود را با زبان درگیر کنید، تن خود را به تن این غول بیابانی بزنید، هر چه دور بایستید بیشتر از غول میترسید ،جلو بروید و با او گلاویز شوید ، دو سه دفعه هم زمین بخورید عیبی ندارد، بالاخره هر چه باشد شما با غول دست و پنجه نرم میکنید، یادگیری زبانی غیر از زبان مادری ، در سنین جوانی کم از درگیری با غول نیست؛ اگر زمین خوردید میگویند غول او را زمین زد.
نکتهی دوم این است که در یادگیری زبان لحظاتی بسیار حیاتی وجود دارد که شما را در اوج بحران، در اوج ناامیدی قرار میدهد. گاه با خودم فکر میکردم یعنی میشود؟ یعنی میشود وقتی متنی میخوانم در هر خط زیر ده کلمه خط نکشم؟ میشود در هر صفحه فقط پنج لغت را بلد نباشم؟ اصلا این همه وقتی که دارم صرف میکنم حیف نیست؟ گاه حودم هم شک میکردم، این بحرانیترین لحظه است. اکثریت عظیمی که در یادگیری زبان ناموفق عمل کردهاند کسانی هستند که شروع کردهاند اما وقتی به این لحظهی بحرانی رسیدند تسلیم شدند و عقب کشیدند و کار یادگیری را نیمه کاره رها کردند و ممکن است حتی چند بار هم تا این مرحله آمده باشند اما سپس عقب کشیدند. و اقلیت اندکی که در یادگیری زبان موفق شدند، کسانی هستند که این لحظهی بحرانی را رد کردند و از کنار آن گذشتند،درآن لحظه به خود بگویید هیچ عیبی ندارد، میدانم که دارم وقتم را تلف میکنم اما حتی اگر شده از روی لجبازی هم میخواهم وقتم را صرف این کار بکنم. بالاخره ده سال هم که شده این کار را باید انجام دهم. الان وقتی به همان متون حقوقی مراجعه میکنم که در ابتدای زبان آموزی مطالعه میکردم خندهام میگیرد از آن همه لغات ساده وبدیهیای که به عنوان لغات ناآشنا زیرشان خط کشیده بودم و در همان صفحه واقعاً بیشتر از پنج لغت ناآشنا برایم وجود ندارد. مطمئن باشید که شما هم موفق خواهید شد.
نکتهی سوم در مورد کتابهای آموزشی در زمینهی افزایش دایرهی واژگان ، باید بگویم من یادگیری لغت از طریق متون آموزشی را توصیه نمیکنم ، چون این کتب شما را پاستوریزه بار میآورد! در متونی که به قصد آموزش تهیه شدهاند فاکتورها و معیارهایی مدّ نظر قرار میگیرد که درسایر متون، آن فاکتورها لحاظ نمیشود. مثلاً در یک کتاب آموزش لغت سعی میشود در هر جمله فقط یک کلمه جدید برای زبانآموز وجود داشته باشد، یا در هر ریدینگ (reading ) مثلاً ده لغت جدید وجود داشته باشد تا زبان آموز بتواند فقط روی یادگیری لغات جدید تمرکز کند. یعنی در این کتب، شما با متنی نامتوازن روبرو هستید به این صورت که سعی شده قسمت عمدهی متن به صورت ساده بیان شود و قسمت کوچکی از متن دارای لغات جدید باشد. تا شما به اصطلاح، خسته ، دلزده و مایوس نشوید، و این یعنی باج دادن به زبانآموز، یعنی طوری با زبانآموز برخورد کنیم که پس نزند و یادگیری زبان را رها نکند.
البته این استدلال، دلسوزانه است اما یک ایراد بزرگ دارد وآن هم اینکه شما را نازک نارنجی بار میآورد به این معنا که به جایی میرسید که متون آموزشی را خوب بلدید، ولی وقتی یک متن معمولی زبان – یعنی متنی که به قصد آموزش زبان نوشته نشده، مثلاً یک کتاب در زمینهی رشتهی خودتان، یا یک روزنامه – را جلوی شما میگذارند شما خیلی ناامید ومایوس میشوید، چون عادت کردهاید در هر متن، درهر پاراگراف مثلا یکی دو لغت جدید ببینید اما به یکباره با پاراگرافی مواجه میشوید که بیست لغت جدید برای شما دارد، در نتیجهی این اتفاق شما فکر میکنید هر چه در قبل آموختهاید بیاثر بوده یا تمام زحمات شما بر باد رفته است یعنی متون آموزشی ، تصور نادرستی از واقعیت به شما میدهند.
این حالت به وضعیتی میماند که مثلا برای یک کشتیگیرِ 80 کیلو همیشه حریف تمرینیای انتخاب شود که بیست کیلو از وزنش سبکتر است ، او همیشه با احساس قدرت با این حریف تمرینی برخورد میکند چون خود را قویتر میبیند ، اما هنگامی که روز مسابقه با یک کشتی گیر هم وزن خود مصاف میدهد حس میکند که طرف مقابل از او خیلی قویتر است،درحالی که چنین نیست، مشکل از آنجا ناشی شده که رقبای تمرینی این کشتیگیر ،همیشه ضعیفتراز او بودهاند.
وضعیت درمورد شما باید برعکس باشد ،یعنی شما به هنگام زبانآموزی (تمرین) همیشه باید با رقبای گردن کلفت سر و کله بزنید، یعنی با متونی درگیر باشید که به قصد آموزش تدوین نشدهاند ، وقتی عادت کردید با این متون درگیر شوید در روز مسابقه (یعنی روز آزمون) که متنی جلوی شما میگذارند که به قصد آموزش تدوین نشده است، خیلی احساس ضعف نمیکنید، چون همیشه عادت داشتهاید با متونی سر و کار داشته باشید که هدف از آنها آموزش نیست. پس حاصل کلام اینکه پیشنهاد من این است که لغات را از روی کتب آموزشی یاد نگیرید. متنی رابرای یادگیری انتخاب کنید که به موضوع آن علاقمند هستید، اگر به رمان علاقه دارید شروع کنید به خواندن یک رمان محبوب به زبان انگلیسی از نویسندهی مورد علاقهتان؛ اگر به متون تخصصی رشتهی خودتان علاقمند هستید کتابی یا مقالهای دراین زمینه پیدا کنید و شروع کنید به مطالعهی آن، همان طور که قبلاً هم عرض کردم سعی کنید متن مورد انتخابتان به صورت دیجیتالی باشد که به راحتی بتوانید با استفاده از نرمافزار، معنی لغات آن را پیدا کنید و نیاز به جستجو کردن در کتابهای حجیم فرهنگ لغت نداشته باشید.
البته کتابهای آموزشیای مثل کتابهای 504 واژهی ضروری برای تافل و متعاقب آن 601 واژهی ضروری برای تافل یا مجموعه کتابهای vocabulary in use دراین زمینه شهرتی به هم زدهاند اما من چون هیچیک از این کتب را کامل نخواندهام و اصولا یادگیری لغتم از این طریق نبوده است ،علاقهای به توصیه کردن این کتابها هم ندارم.
نکتهی چهارم در زمینهی یادگیری واژگان، نرم افزارها و اپلیکیشن های مفیدی بخصوص برای گوشیهای تلفن هوشمند با سیستم اندروید وجود دارد که استفاده از آن را برای حفظ کردن لغات، توصیه میکنم. این نرم افزارها که از سیستم مرحله بندی در حفظ معنای لغات ، استفاده میکنند مکانیسم عملشان به این شکل است که هر لغت را در فواصل زمانی معین ، مکرراً از شما میپرسند و در صورتی که در هر بار پرسش به آن جواب صحیح بدهید آن را به مرحلهی بعد منتقل میکند تا زمانی که لغت به حافظهی دائم شما منتقل شود که از نظر علمی ، احتمال فراموشی آن بسیار اندک است. (در سایت بازار ، - که سایتی مخصوص اپلیکیشن های گوشیهای تلفن هوشمند است - واژه ی «لایتنر» را سرچ کنید پیشنهادهای گوناگونی برای شما ارائه می شود) ؛ من البته در زمانی که برای ارشد میخواندم از نرمافزار نارسیس (narcis) ، استفاده میکردم که این نرم افزار هم بر اساس تکنیک لایتنر بود ؛ این نرم افزار که الان دیگر شرکت تولیدکننده ، تولید آن را به شکل ذیل متوقف کرده است به طور پیشفرض حدود سه هزار لغت در درون خود داشت که آنها را از شما میپرسید اما نکتهی مهم آن این بود که شما میتوانستید به لغات آن اضافه کنید ، مخصوصا برای ما حقوقیها، این امر، قابلیت مهمی است زیرا به ما این امکان را میدهد که لغات تخصصی رشتهی خودمان را هم وارد مجموعه لغات این نرمافزار کنیم تا این لغات به صورت مکرر ازما پرسیده شود ودر نهایت به حافظهی دائم ما منتقل شود.
در تصویر فوق، که لینک آن در ابعاد اصلی از اینجا قابل مشاهده است میتوانید صفحهای از دفتر لغت مرا ببینید که برای کمک به استفاده از این نرمافزار تدوین کردهبودم به گونهای که لغات مشابه را که معمولا آنها را با هم اشتباه میگرفتم درکنارهم قرار داده بودم و هر بار که یکی از لغات توسط نرم افزار ازمن پرسیده میشد من تمام لغات مشابه را هم دوره میکردم تا در معنای آن اشتباه نکنم و به محض دیدن لغت ،معنای صحیح آن به ذهنم بیاید . من از این نرمافزار خیلی استفاده کردم.
در تصویر زیر هم میتوانید ببینید که از این طریق چند لغت به حافظه دائم من منتقل شده است . ستون آخر این تصویر نشان دهندهی لغاتی است که به حافظهی دائم من منتقل شده است دقیقاً 4837 لغت.
متاسفانه پس از پذیرش در مقطع دکترا فرصت اینکه استفاده از نرمافزار را به صورت روزانه ادامه دهم نداشتم اما باورتان نمیشود لغاتی را که با استفاده از این نرمافزار به خاطر سپردم به محض دیدن در هر متنی، معانیشان در کسری از ثانیه در حافظهام ظاهر میشود. برخی وقتها خودم هم از این قدرت بینظیر ذهن در به خاطر سپردن مطالب شگفت زده میشوم.
نکتهی پنجم که بسیار ضروری است درزمینهی فهم متون وافزایش دایرهی واژگان برآن تاکید کنم درخصوص معانی حروف اضافه (preposition) است؛ این حروف به طور خلاصه در فرهنگ لغات انگلیسی به صورت (prep) نشان داده میشوند. حروف اضافه (مثلin،on، of، as) به مثابهی تسبیحی هستند که کلمات متشتت و پراکندهی یک جمله را به هم وصل میکنند. فقط از طریق دانستن معنای صحیح این حروف است که میتوانید بفهمید سایر کلمات جمله چگونه به هم مرتبط میشوند و معنای صحیح هر جمله چیست. ما از زمان دبیرستان یاد گرفتهایم هر حرف اضافه فقط یک معنا یا حداکثر دو معنا دارد که وقتی در هر جملهای آن حرف اضافه را میبینیم سعی میکنیم با همان یکی دو معنا سر و ته جمله را به نحوی به هم بیاوریم و این گونه است که خیلی از جملاتِ دارای حرف اضافه به گونهای ابتر ترجمه میشوند به این نمونه توجه کنید:
On arriving home I discovered they had gone.
بنابر معلومات ما on معنی «بر روی» ، «روی»، «بر» واز این قبیل میدهد، حال با همین معنا سعی کنید جمله را ترجمه کنید «بر روی رسیدن به خانه من کشف کردم آنها رفته بودند» میبینید که جمله معنای درستی ندارد حتی اگر معنای همه کلمات جمله را هم بلد باشید، جمله به درستی معنا نخواهد شد، این امر به دلیل ندانستن معانی مختلف حرف اضافه ی on است؛ on دراین جمله به معناب«بهمحض» و «فوراً» میباشد . یعنی به محض رسیدن به خانه متوجه شدم آنها رفتهاند. به هنگام تدریس زبان انگلیسی معمولاً میبینم که ایراد اصلی، در عدم ترجمهی صحیح جملات، به ترجمه نکردن یا درست ترجمه نکردن حروف اضافه برمیگردد. پیشنهاد میکنم معنای حروف اضافه را که تعداد معدودی هستند ومهمترین آنها in، on، of، by،as وto هستند یکبار برای همیشه یاد بگیرید و همیشه از فواید این کار بهرهمند باشید .
بالاخره دربرخی موارد لازم است در برابر یک کلمهی انگلیسی معادلی فارسی باشد تا حفظ کردن آن آسانتر مقدور شود. از میان فرهنگهای انگلیسی به فارسی کدامیک را توصیه میکنید؟
حرف شما صحیح است، داشتن یک فرهنگ انگلیسی به فارسی بهروز و جامع، در برخی موارد، لازم است. پس از دیدن فرهنگ لغتهای مختلف به این نتیجه رسیدهام که فرهنگ لغت هزاره از انتشارات فرهنگ معاصر ، جامعترین و به روزترین فرهنگ لغت است که هم به صورت دو جلدی چاپ شده و هم به صورت تک جلدی، خرید آن را به شما توصیه میکنم . اگر به هر علت موفق به خرید آن نشدید فرهنگ آریانپور هم مناسب است اما غیراز این دو فرهنگ لغت ، استفاده از فرهنگهای دیگر معمولاً بیشتر ازآنکه باعث راهنمایی شما شود، شما را سردرگم خواهد کرد.
برای پاسخ گویی به سوالات آزمون، تمرکز بر یادگیری زبان عمومی مهمتر است یا زبان تخصصی ؟
سابقاً که نیمی از سؤالات آزمون، مستقیماً متمرکز بر زبان عمومی بود پاسخ من این بود که قطعا زبان عمومی به چند دلیل:
اولاً اگر زبان عمومی شما قوی باشد هم قادر به پاسخگویی سوالات زبان عمومی خواهید بود و هم پاسخگویی به سوالات متون حقوقی، در حالی که عکس این قضیه صادق نیست. اگر فقط زبان حقوقی (تخصصی) شما قوی باشد مشکل است که بتوانید به سوالات عمومی پاسخ دهید.
ثانیاً باوقت اندکی که برای پاسخگویی به سوالات درجلسه آزمون دارید، پاسخگویی به سوالات کوتاه زبان عمومی بسیار به صرفهتر است تا خواندن ریدینگهای طولانی و پیچیدهی متون انگلیسی تخصصی. پس توصیه من این است که ابتدا سوالات زبان عمومی را پاسخ دهید و اگر وقت داشتید به سوالات متون تخصصی هم جواب دهید . اگر از پانزده سوال زبان عمومی به ده سوال پاسخ دهید و ازپانزده سوال تخصصی به حداقل هفت یا هشت سوال پاسخ دهید انشاءا.... موفق به کسب نمرهی شصت درصد میشوید که بسیار عالی است و نتیجه درخشانی برای شما به حساب میآید.
البته توجه داشته باشید که در آزمون کارشناسی ارشدِ سنوات اخیر، پانزده سؤالِ بخشِ عمومی حذف شده و فقط درک مطلبهای متون حقوقی به زبان انگلیسی مورد سؤال قرار میگیرند؛ بر فرض که در سنوات آینده هم این روند ادامه داشته باشد و زبان انگلیسی عمومی مورد سؤال قرار نگیرد باز هم به معنای کم اهمیتی زبان عمومی نیست؛ چرا که تا زبان عمومی شما قوی نباشد قادر به درک متون تخصصی حقوقی هم نخواهید بود؛ چون بسیاری از کلمات متون تخصصی، همان معانیای را میدهد که در زبان عمومی مورد استفاده قرار میگیرد؛ مثلا تصور کنید شخصِ غیر فارسی زبانی بخواهد کتب آقای کاتوزیان را بخواند، آیا میتواند بدون دانستن زبان فارسی عمومی چیزی از کتاب بفهمد؟ انگلیسی هم همینطور است.
برای آشنایی با متون تخصصی انگلیسی چه کتابی را توصیه میکنید؟
از نظر من کتابlaw made simple و نیز کتاب انگلیسی تخصصی برای دانشجویان رشتهی حقوق از انتشارات سمت کتب مناسبی هستند. کتاب law text را توصیه نمیکنم چون به صورت مجموعه مقالاتی بیارتباط باهم است و متون آن نسبتاً پیچیده است . به عبارت بهتر، کتاب، تالیفی نیست مجموعهای است گردآوری شده از چند مقاله که ارتباطی با هم ندارند.
مطلب ذیل قسمت اول سری مطالبی است تحت همین عنوان؛ برای مطالعهی قسمت دوم این مطلب (نحوهی مطالعه و منابع متون فقه) از این لینک استفاده کنید. ضمناً برای دیدن سایر مطالب مربوط به آزمون ارشد از این لینک و برای خواندن مطالب مربوط به سایر آزمونهای حقوقی (از جمله شیوهها و تکنیکهای تستزنی) از این لینک (که ذیل طبقهبندی موضوعی هم قابل دسترسی است) استفاده کنید.
- سه شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۲۷ ق.ظ
سلام استاد امیدوارم که حالتون بهتر باشه
یاد اولین برخوردم باشما افتادم برام یه خاطره قشنگ بود دوست داشتم برا خودتونم تعریف کنم
... من از دانشجوهای ترم اولی دانشگاه لرستان بودم اولین بار که با شما کلاس داشتیم تو سالن منتظر بودیم که تشریف بیارین چندتا از ترم بالای های خانمم پیشمون بودن کلی شما رو ترسناک جلوه دادن خلاصه با دیدگاه خودشونما از شما غول واسه ما ساختن منم با صدا نسبتا بلند داشتم به دوستم میگفتم که من حرف زور قبول نمیکنم و من میدونم با این استاده چطور برخورد کنم کلی شاخ شونه میکشیدم که یهو شما پشتم بودین و همه حرفا رو فک کنم شنیدین اون لحظه با خودم گفتم که این ترم از این استاد نمره پاس شدنم نمیگیری اومدم سر کلاس خداییش ب روم نیاوردی تازه یه لبخندم میزدین انقد از شما بد گفته بودن که حتی اون لحظه م لبخند شما رو تهدید حساب میکردم ولی جلسه اول به خیر گذشت برا جلسه دوم پرسش داشتیم منم که درسخون بودم کاملا آماده اومدم که ای وایی بر من سر کلاس فهمیدم کلا کتابو اشتباهی خریدم 🤣
خیلی خورد تو ذوقم مثلا واسه جلسه اول میخواستم خودی نشون بدم ولی بیحواسیم بیشتر کلاس رو به خنده آورد هر چند شمام بی تفاوت از اشتباه سهوی منفی رو وارد کردین ولی با شوخ طبعی که داشتین بهم روحیه دادین از اون روز من بیشتر به کلاس و کتاب شما علاقه مند شدم طوری که حتی برا کلاسا لحظه شماری میکردم خلاصه شمام منو از داشنجو های خوب میدین و این حس مثبت رو بچهای کلاسم متوجه شدن چون مخالف سختگیری های شما بودن منو هم ناخواسته شریک در اعمال شما میدین و سرزنشم میکردن منم کم نمیوردم هر موقع سر هر کلاسیم که از شما بد میگفتن من حتی با بقیه اساتید که همراهیشون میکردم تند برخورد میکردم و از شما و قوانینی که فقط به خاطر خودمون بود دفاع میکردم
خلاصه ترم بعد که شروع شد و متوجه شدم که شما دیگه دانشگاه ما تدریس نمیکنین خیلی ناراحت شدم حتی از مدیر گروهمون با چندتا از دوستام درخواست کردم که شما رو جذب کنن ولی انگار همه برای نبودن شما کمر همت بسته بودن
منم دیدم که فایده نداره بازگشتی در کار نیست دیگه کاری از دستم بر نمیومد
تا ترم آخر خیلی یهوی دوستم که برام انتخاب رشته کرد تماس گرفت وبهم گفت که شما برگشتین منم واقعا شاد شدم لحظه شماری میکردم که اولین جلسه کلاسمون شروع بشه ولی از بد شانسی همون روز منو دوستم هر دو خواب موندیم و دیر به کلاس رسیدیم و برامون فکر کنم غیبت زدین ولی اون غیبت و یادآوری قوانین کلاس برا من و دوستم شیرین بود .
این وسط من روحمم خبر نداشت شما میخوایین بازم تشریف بیارین دانشگاه ما ولی دوستان هم کلاس از چشم من میدین منم که دوست دلشتم حرصشون بدم از این سوءتفاهم درشون نیاوردم هر وقتم شما سختگیری میکردین من چه درخوابگاه و چهدر محیط داشنگاه مواخذه میشدم 😅
موقع امتحانات پایان ترم یکی از خانما نمره پاس شدن رو نگرفته بود منو که تو محیط خوابگاه دید اومد طرفم هر چی از دهنش در اومد گفت یعنی فقط منو کتک نزد جمعیتم جمع شده بود منم دیدم که واقعا حالش مساعد نبود ترجیح دادم محل رو ترک کنم 🤣
به هر حال برای همشون آرزوی موفقیت میکنم
و همچنین شما استاد محترم ان شاءالله همیشه شاد و سربلند باشین 🌻