عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

من سید نورالله شاهرخی، عضو هیأت علمی دانشگاه لرستان، دکترای حقوق خصوصی دوره‌ی روزانه‌ دانشگاه علامه طباطبایی تهران (رتبه‌ی 13 آزمون دکتری) ، کارشناسی ارشد حقوق خصوصی از همان دانشگاه (رتبه‌ی 21 آزمون ارشد)، پذیرفته شده‌ی نهایی آزمون قضاوت، مدرس دانشگاه و وکیل پایه یک دادگستری هستم. این وبلاگ در وهله‌ی اول برای ارتباط با دانشجویان و دوستانم و در وهله‌ی بعد برای ارتباط با هر کسی که علاقمند به مباحث مطروحه در وبلاگ باشد طراحی شده است. سؤالات حقوقی شما را در حد دانش محدودم پاسخ‌گو هستم و در زمینه‌های گوناگون علوم انسانی به‌خصوص ادبیات و آموزش زبان انگلیسی و نیز در صورت تمایل، تجارب شما از زندگی و دید شما به زندگی علاقمند به تبادل نظر هستم.

***
***

جهت تجمیع سؤالات درسی و حقوقی و در یکجا و اجتناب از قرار گرفتن مطالب غیر مرتبط در ذیل پُستهای وبلاگ ، خواهشمند است سؤالات درسی و / یا حقوقی خود را در قسمت اظهار نظرهای مطلبی تحت همین عنوان (که از قسمت طبقه بندی موضوعی در ذیل همین ستون هم قابل دسترسی است) بپرسید. به سؤالات درسی و / یا حقوقی که در ذیل پُستهای دیگر وبلاگ پرسیده شود در کمال احترام ، پاسخ نخواهم داد. ضمناً توجه داشته باشید که امکان پاسخگویی به سؤالات ، از طریق ایمیل وجود ندارد.

***
***
در خصوص انتشار مجدد مطالب این وبلاگ در جاهای دیگر لطفاً قبل از انتشار ، موضوع را با من در میان بگذارید و آدرس سایت یا مجله‌ای که قرار است مطلب در آن منتشر شود را برایم بفرستید؛ (نقل مطالب، بدون کسب اجازه‌ی قبلی ممنوع است!) قبلاً از همکاری شما متشکرم.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

لبیک ! اللهم لبیک !

جمعه مهر ۳ ۱۳۹۴، ۱۲:۵۴ ق.ظ

برخی از ما ایرانیا کُللللللن ملت افراط و تفریطیم ، توی همه‌ چی هم این موضوع نمود داره ، ارائه‌ی !!! آرایش‌های جییییییغ در برابر نامحرمان و افراط در بدحجابی بین بانوان و بی غیرتی و تعصب بیجا داشتن بین آقایان وووو برخی از نِمودای این موضوعه ، ک سابقن مفصل بهش پرداختم.

یکی دیگه از مواردِ تام و تمام بروز این موضوع همین قضیه‌ی رفتن ب حج هست.

 از یه طرف افرادی رو داریم ک میگن در هر حال حج ، درِ خونه‌ی آدمه و تا وختی حتا یک نفر مستمند یا کودک سرطانی وووو توی ایران هست حج رفتن حرومه !!! بی ادبی و بی نزاکتی رو تا جایی از حد میگذرونن ک میگن این بندگان خدایی ک در اثر بی مسؤولیتی سعودیا فوت کردن خوبشون شد !!! اصن چرا رفتن ک اینطور ب سرشون بیاد !!!! جل الخالق !!!!

از یه طرف دیگه افرادی رو داریم ک میگن ما چون خمس و زکاتمون رو دادیم دیگه اگه همسایمون یا همشهریمون یا هم‌وطنمون از گرسنگی هم بمیره ب ما ربطی نداره ، پس هر سال سه بار میریم کربلا دو بارم میریم حج با افتخارم میگن ک من تا حالا بیس بار !!!! با پول خودم رفتم مکه !!!! جل الخالق !!!!

هم اون گروه اول اشتباه میکنن ، هم این گروه دوم.

 گروه اول اشتباه میکنن چون همون خدایی ک ب ما گفته ب مردم کمک کنید و گفته حق الناس مقدم بر حق الله هست همون خدا هم ب ما گفته هر کس مستطیع شد واجبه حج بره و این وجوب رو هم مشروط نکرده ب اینکه فقیری در همسایگی ما وجود داشته باشه یا نداشته باشه ، میتونست ب ما بگه اگه مستطیع شدی ، اول فقرا بعد حج ، ولی چنین چیزی نگفته ، پس حجِ واجب ، بحثش جداس و ربطی ب کودک سرطانی و اینام نداره.

گروه دوم هم اشتباه میکنن چون در روایاتی ک از معصومین رسیده گفته شده ک حتا اگه خمس و زکات رو هم دادی ب این معنا نیس ک دیگه بقیه‌ی مالت رو هررررر کاری خواستی میتونی بکنی ، همون خدایی ک واسه حج مستحبی ثواب مینویسه همون خدا خیییییلی بیشتر از اون ثواب مینویسه واسه گره‌گشایی از کار مردم ، اگه بحث ، جلب رضایت خداس ، رضایت خدا بیشتر از اونکه در حج مستحبی باشه در کمک کردن ب مردمه ، اگه هم بحث مسافرت رفتن و تفریح کردن و آب و هوا عوض کردن و جنس ارزون خریدن توی مکه و مدینه‌س !!!! ک اون دیگه بحثش جداست !!!!!! سرِ خدا هم نمیشه شیره مالید !!!


+ برخی از ما البته خیلی وخته این حرفا و نظیر چنین حرفایی توی کَتمون نمیره ! در خیلی از مسائل ، تا گندِ موضوع رو درنیاریم ول کُنِ ماجرا نیستیم!!!!!

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • جمعه ۳ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۴ ق.ظ
  • سید نورالله شاهرخی

نظرات  (۸)

  1. ممنون استاد شما لطف دارید نسبت به بنده... بله اولین تجربه خوب مال کار تحقیقی بود واقعا ‌.. مخصوصا بعد از یک بار حذف اضطراری این درس از شدت ترس :))) 
  2. این حرف دکتر رحیمی و تا آخر عمرم یادم نمیره ایشون اواسط ترم به من گفتن محال ه این درس رو پاس بشی...( ولی در نهایت بالاترین نمره رو گرفتم؛شاید به خاطر این موضوع هم بود که بیشتز به دلم چسبید)
  3. حق با شماس به خاطر کامنت ها متاسفانه دل جوونا این روزا تو دستتشون ه و کوچکترین رفتاری و حمل بر تعلق خاطر و ابرازاحساسات می دونن...
پاسخ:
  1. خواهش می‌کنم ؛ اختیار دارید ؛ مزاح عرض کردم ؛ نمره‌ی این درس کجا و نمره‌ی درس کار تحقیقیِ من کجا !
  2. آدم نمره‌ای ک واسش زحمت کشیده باشه ب دلش مینشینه خیییییییلی.
  3. بله شوربختانه ؛ همینطوره.
وای استادخیلی بدشداین ترم  باشمادرس نداریم لااقل شمامثه بقیه استادابه خودشیرینی وسوال الکی پرسیدن بهایی نمیدادی بعضی   اساتیدودرک نمیکنم
پاسخ:
ممنونم از نظر لطفتون ؛
منم درک نمیکنم بزرگوارانِ دانشجویی رو ک سؤالاتی می‌پرسن ک همین چن دقیقه پیش جوابشونو دادم یا اصن خودم اون سؤالات رو طرح کردم ؛ بعد اون بزرگواران دوباره همون عباراتِ من رو ب شکل دیگه ب خودم تحویل میدن و آخرِ عبارت رو هم ب صورت جمله‌ی سؤالی می‌پرسن ! بعضی از بزرگوارانِ دانشجو رو درک نمی‌کنم.
وای استادخیلی بدشداین ترم  باشمادرس نداریم لااقل شمامثه بقیه استادابه خودشیرینی وسوال الکی پرسیدن بهایی نمیدادی بعضی   اساتیدودرک نمیکنم
واعظی  پرسید  از   فرزند   خویش                 هیچ  می دانی  مسلمانی  به  چیست؟
صدق و بی ازاری و خدمت به خلق                 هم   عبادت ،  هم  کلید  زندگی   است
گفت  (( زین  معیار  اندر  شهر  ما                 یک مسلمان هست ان هم ارمنی ست))
پاسخ:
سلام.
البته ممکنه در شهری ک سراینده‌ی این شعر تشریف داشتن مسلمون واقعی نبوده باشه ولی همه جا اینطور نیس ؛ بین همین آدمای بی نام و نشون بزرگانی هست ک خدا ب احترام اونا عذاب رو بر همه نازل نمی‌کنه ؛ زمین هیچگاه از اَبدال حق خالی نیس ؛ ولی در کل این سخن درسته ک خیلی از ماها مسلمونِ اسمی هستیم ولی ب معیارهای مسلمونی عمل نمی‌کنیم و خیلی از دیگرون ، مسلمونِ اسمی نیستن ولی ب بسیاری از احکام عملی اسلام ، نظیر نظم و انجام وظیفه ب صورت درست و ندزدیدن از کار ، عمل می‌کنن.
  1. امروز به حدی خوشحالم که خدا میدونه تو عمرم نمره به این دلچسبی نداشتم
  2. مسئولیت مدنی شدم ۱۹.۵ استاد فکرشم نمیکردم از دکتر رحیمی بتونم این نمره رو بگیرم...
  3. خدایااااا شکررررت تو دانشگاه وقتی نمره رو فهمیدم میخواستم جیغ بزنم استاد... خیلی خوشحالمممممممممم خیلیییییییییییی....
پاسخ:
  1. البته بعد از نمره‌ای ک کار تحقیقی با من داشتید !(آیکن تحویل گرفتنِ بیش از اندازه‌ی خود !)
  2. تبریک میگم ؛ با تلاش و جدیت هیچ چیز دور از دسترس نیس.
  3. خدا رو شکر ؛ ممنونم ک اطلاع دادید ؛ منم خوشحال شدم.
خدایا!
رحمتی کن تا ایمان،نان و نام برایم نیاورد،
قوتم بخش تا نانم را و حتی نامم را در خطر ایمانم افکنم
تا از انهایی باشم که پول دنیا را می گیرند و برای دین کار می کنند،
نه از انانی که پول دین را می گیرند و برای دنیا کار می کنند.

پاسخ:
آمین.
  1. با نظرات شما کاملا موافقم ولی به نظر من در حال حاضر حج رفتن به صلاح نیست...حداقل تا یک مدت ... چون به هر حال حفظ جوون آدمی به جز در موارد جهاد از همه چیز واجب تره...ما نباید به عمد جایی بریم که سلامت و جوون خودمون رو به خطر بندازیم...البته این نظر بنده حقیر هست!
  2. +استرسی رو که این چند روز دارم تحربه میکنم واسه اعلام نتایج هیچ امتحانی تجربه نکردم استاد...قرار بود دکتر رحیمی روز چهارشنبه نمرات رو اعلام کنن ولی هنوز اعلام نشده...به حدی نگرانم که هر شب دارم خواب میبینم این درس و افتادم...خدا به خیر بگذرونه فقط...اصلا دلم نمیخواد افتادن یک درس رو تجربه کنم...
  3. +استاد یک مدت از توضیح و تفسیر احساسات در گیومه در متن هاتون خبری نیست...بسیار جالب بودن...
پاسخ:
  1. منم موافقم با این قسمت نظرتون.
  2. ایشالا ک ب خیر میگذره ، با تلاش و جدیتی ک ما از جنابعالی سراغ داریم در امر تحصیل ، حتمن همینطور خواهد شد (آیکن کسی ک داره خودشو میزنه ب اون راه و مثلن خبر نداره ک نمره‌ی جنابعالی چند شده توی این درس و میخاد هیجان ماجرا رو حفظ کنه تا آخر !!!!!)
  3. راستشو بخاید اگه بخام صادقانه حرف بزنم این امر (تغییر لحن من در پاسخ ب کامنتا) حداقل دو دلیل عمده داره ، دلیل اول اینه ک برخی از بازدیدکنندگانِ محترم ، تا آدم اندکی باهاشون خودمونی صحبت میکنه ، یک سری حریم و حائل رو فورن بر میدارن و مثلن ک انگار دارن با هم محله‌ای یا دوست صمیمی خودشون حرف میزنن در اینموارد فورن بی نزاکتی رو چاشنی فرمایشات خودشون میکنن ک واسه من قابل قبول نیس ب هیچوجه ، بنابراین سعی میکنم حریم دیگران رو حفظ کنم تا دیگران هم حریمم رو حفظ کنن و خودم ب دست خودم موجبات بی احترامی رو فراهم نکنم. دوم اینکه آدم وختی خیلی صمیمی و خودمونی حرف میزنه موجبات دلبستگی‌ها و تعلق خواطری فراهم میشه ک در نهایت ب ضرر دانشجویان عزیز تموم خواهد شد ، چون خیلی از اوقاتشون توی این وبلاگ و مباحثه و مکالمه و مفاهمه با من سپری میشه و در نتیجه از امورات واجبتر خودشون میمونن و در نهایت متضرر میشن. این البته دید من نسبت ب این ماجراس ، ممکنه بعدن ب این برسم ک این تلقی من اشتباهه ، ولی فعلن اینطوری می‌بینم این موضوع رو  البته ناگفته نماند ک کاهش تعداد کامنتا و کاهش مباحث بیفایده و وخت تلف کُن در وبلاگ نشون میده ک ظاهرن این دید من نسبت ب موضوع ، درسته. هر چند درسته بزرگوارانی ک ب دلیل این تغییر رویه کمتر اینجا تشریف میارن ممکنه جایی دیگه ، سایت دیگه یا وبلاگ دیگه وخت شریف خودشون رو صرف کنن اما در این حالت من دیگه خیالم راحته ک حداقل من و وبلاگم نقشی در این صرف وخت نداشتیم !!!!  (آیکن صداقت در حد اعلی !!!!! اینم ب یاد قدیما !!!!!)
کاش بجای اینهمه باشگاه زیبایی اندام درهر شهر، یک باشگاه زیبایی افکار داشتیم

  مشکل امروز ما اندام ها نیستند

  افکارها را دریابیم و درست کنیم
پاسخ:
ممنونم ، جمله‌ی پر معنایی بود.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">