عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

من سید نورالله شاهرخی، عضو هیأت علمی دانشگاه لرستان، دکترای حقوق خصوصی دوره‌ی روزانه‌ دانشگاه علامه طباطبایی تهران (رتبه‌ی 13 آزمون دکتری) ، کارشناسی ارشد حقوق خصوصی از همان دانشگاه (رتبه‌ی 21 آزمون ارشد)، پذیرفته شده‌ی نهایی آزمون قضاوت، مدرس دانشگاه و وکیل پایه یک دادگستری هستم. این وبلاگ در وهله‌ی اول برای ارتباط با دانشجویان و دوستانم و در وهله‌ی بعد برای ارتباط با هر کسی که علاقمند به مباحث مطروحه در وبلاگ باشد طراحی شده است. سؤالات حقوقی شما را در حد دانش محدودم پاسخ‌گو هستم و در زمینه‌های گوناگون علوم انسانی به‌خصوص ادبیات و آموزش زبان انگلیسی و نیز در صورت تمایل، تجارب شما از زندگی و دید شما به زندگی علاقمند به تبادل نظر هستم.

***
***

جهت تجمیع سؤالات درسی و حقوقی و در یکجا و اجتناب از قرار گرفتن مطالب غیر مرتبط در ذیل پُستهای وبلاگ ، خواهشمند است سؤالات درسی و / یا حقوقی خود را در قسمت اظهار نظرهای مطلبی تحت همین عنوان (که از قسمت طبقه بندی موضوعی در ذیل همین ستون هم قابل دسترسی است) بپرسید. به سؤالات درسی و / یا حقوقی که در ذیل پُستهای دیگر وبلاگ پرسیده شود در کمال احترام ، پاسخ نخواهم داد. ضمناً توجه داشته باشید که امکان پاسخگویی به سؤالات ، از طریق ایمیل وجود ندارد.

***
***
در خصوص انتشار مجدد مطالب این وبلاگ در جاهای دیگر لطفاً قبل از انتشار ، موضوع را با من در میان بگذارید و آدرس سایت یا مجله‌ای که قرار است مطلب در آن منتشر شود را برایم بفرستید؛ (نقل مطالب، بدون کسب اجازه‌ی قبلی ممنوع است!) قبلاً از همکاری شما متشکرم.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

«ای نام تو بهترین سرآغاز»

سه شنبه فروردين ۳۱ ۱۳۹۵، ۰۸:۰۲ ب.ظ


یکی از سنّت‌های نیکو، آغاز کارها به نام آفریدگار جهان است که در فرهنگ اسلامی در کلمهٔ قدسی (بسم الله الرحمن الرحیم) متبلور شده است و مؤمنان را برحسب مراتب از این سنّت، بهره و برکتی حاصل است مگر آنان که اسم را بر زبان می‌آورند و یادی از مسمّا در خاطرشان نمی‌آید، بلکه آن نام را کمند صید مقصودهای خود می‌کنند.

معروف است که روزی مجنون در خانهٔ کعبه شنید که مردی لیلی را می‌خواند دل‌شاد شد که بی‌گمان لیلی در همان حوالی است و دمی بعد به دیدار او خواهد رسید اما به‌جای لیلی، زن دیگری را دید که آمد و با آن مرد به راهی رفتند مجنون از این واقعه سخت در شگفت شد و چون به یاران رسید گفت: امروز حادثه‌ای عجیب دیدم که مردی نام لیلی را می‌برد و مقصودش شخص دیگری بود و عجبا از این حادثه که هر روز بر ما رخ می‌دهد هر روز نام لیلی عالم را که هزاران لیلی، مجنون اوست بر زبان می‌آوریم و شخص دیگر یا چیز دیگر را اراده می‌کنیم. آن گدای راه نشین می‌گوید: «یا الله»، یعنی مرا نان دهید، مرا دستگیری کنید، و آن دیگری گوید: «یا الله»، یعنی ای نامحرمان به کنار روید و حجاب گیرید که من از راه می‌رسم و از حقیقت آن نام هیچ نقشی در خاطرشان نمی‌آید.

کافر و مؤمن خدا گویند لیک :: در میان هر دو فرقی هست نیک
آن گدا گوید خدا از بهر نان :: متقی گوید خدا از عین جان
اللَه اللَه می‌زنی از بهر نان :: بی‌طمع پیش آی و اللًه را بخوان
گر بدانستی گدا از گفت خویش :: پیش چشم او نه کم ماندی نه بیش
سال‌ها گوید خدا آن نان خواه :: همچو خر مصحف کشد از بهر کاه


* متن به قلم دکتر حسین الهی قمشه‌ای و تصویر، اثر استاد محمد احصایی است؛ با تشکر از بازدیدکننده‌ی محترم، مرتضا بابت ارسال این متن و آن تصویر.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • سه شنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۰۲ ب.ظ
  • سید نورالله شاهرخی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">