عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

من سید نورالله شاهرخی، عضو هیأت علمی دانشگاه لرستان، دکترای حقوق خصوصی دوره‌ی روزانه‌ دانشگاه علامه طباطبایی تهران (رتبه‌ی 13 آزمون دکتری) ، کارشناسی ارشد حقوق خصوصی از همان دانشگاه (رتبه‌ی 21 آزمون ارشد)، پذیرفته شده‌ی نهایی آزمون قضاوت، مدرس دانشگاه و وکیل پایه یک دادگستری هستم. این وبلاگ در وهله‌ی اول برای ارتباط با دانشجویان و دوستانم و در وهله‌ی بعد برای ارتباط با هر کسی که علاقمند به مباحث مطروحه در وبلاگ باشد طراحی شده است. سؤالات حقوقی شما را در حد دانش محدودم پاسخ‌گو هستم و در زمینه‌های گوناگون علوم انسانی به‌خصوص ادبیات و آموزش زبان انگلیسی و نیز در صورت تمایل، تجارب شما از زندگی و دید شما به زندگی علاقمند به تبادل نظر هستم.

***
***

جهت تجمیع سؤالات درسی و حقوقی و در یکجا و اجتناب از قرار گرفتن مطالب غیر مرتبط در ذیل پُستهای وبلاگ ، خواهشمند است سؤالات درسی و / یا حقوقی خود را در قسمت اظهار نظرهای مطلبی تحت همین عنوان (که از قسمت طبقه بندی موضوعی در ذیل همین ستون هم قابل دسترسی است) بپرسید. به سؤالات درسی و / یا حقوقی که در ذیل پُستهای دیگر وبلاگ پرسیده شود در کمال احترام ، پاسخ نخواهم داد. ضمناً توجه داشته باشید که امکان پاسخگویی به سؤالات ، از طریق ایمیل وجود ندارد.

***
***
در خصوص انتشار مجدد مطالب این وبلاگ در جاهای دیگر لطفاً قبل از انتشار ، موضوع را با من در میان بگذارید و آدرس سایت یا مجله‌ای که قرار است مطلب در آن منتشر شود را برایم بفرستید؛ (نقل مطالب، بدون کسب اجازه‌ی قبلی ممنوع است!) قبلاً از همکاری شما متشکرم.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

خاطرات تدریس 100 - یک کلاس جالب!

دوشنبه آذر ۱۲ ۱۳۹۷، ۰۶:۴۷ ب.ظ

یه کلاس دارم کلاس خیلی جالبیه از حیث تنوع عقاید دانشجویان در خصوص من. البته من معمولاً کلاسام همین جوری هست، این کلاس هم کسانی توش هستن که بسیار نظر لطفشون شامل حال من هست چه جلوی رو و چه پشت سر، یه کسانی هم توشون هست که بسیار جلوی روم به من انتقاد می‌کنن و البته لابد پشت سر، یه کسانی هم هستن که جلوی روم سکوت می‌کنن یا حتی تعریف می‌کنن اما پشت سر میدونم حسسسابی از خجالتم درمیان.

این کلاسه که میگم از این حیث جالبه که توش یه درس اصلی ارائه شده و اگر دانشجویان درس رو حذف کنن تصورشون بر این هست که عقب میفتن. اونوخ همین دانشجویان ترم قبل یه درسی با من داشتن که امکان حذفش بود ینی زیاد عقب نمیفتادن، توی اون درس، همه‌ی ترم رو اومدن سر کلاس بعد در پایان ترم در فرصت حذف اضطراری تقریباً هشتاد درصدشون طی یک اقدام هماهنگ، درس رو حذف کردن!!!! انقد منو دوس دارن ینی!!!!

الان خب البته مشکلشون اینه که نمیتونن درس رو حذف کنن، چون جزو دروس اصلی هست، بعضی از دانشجویان محترم همین کلاس هم علناً میگن ما اصن با درس دادن شما مشکل نداریم، مشکل ما اخلاق شماست!!! باید هر درسی به شما - ینی من - میدن با دو استاد ارائه بشه که ما مجبور به گرفتن درس با شما نشیم! گفتن این حرفا اونم رو در رو برای من ارزشمند هست چون نشون‌دهنده‌ی شجاعت و صداقت دانشجویان گوینده‌ی این حرفا هست، بالاخره هر کس نظری داره و قرار هم نیست که همه کُشته مرده‌ی من باشن! اما مشکل اینجاست که در مواردی قبلاً مشاهده شده برخی از اوقات، دانشجویان محترم ضمن اینکه انتقادات خودشون رو، رو در رو گفتن این دغدغه رو هم داشتن که نکنه مثلاً روی نمره دادن من اثر داشته باشه این حرفاشون.

از طریق همین تریبون لازمه اعلام کنم هر کسی انتقادی از من داره و فکر میکنه اگر رو در رو به من بگه توی برگه‌ی امتحانیش ازش انتقام می‌کشم لطف کنه کلاً چیزی نگه!!! متنفففففففرم از اینکه برخی از دانشجویان محترم هستن که انتقاد میکنن جلوی جمع، اونوخ وقتی خدای نکرده نمره‌شون کم میشه به دانشجوای دیگه میگن دیدی چطور ازم انتقام گرفت؟ دیدی چطور حقم رو خورد؟ حرومش بشه ایششششششالا!

من این ابزار پیام ناشناس رو واسه همین گذاشتم که هر کسی هر چی دل تنگش میخاد بگه و عین خیالش هم نباشه. بنابراین اگر کسی رو در رو از من انتقاد کنه و بعد مدعی بشه نمره‌ی کَمِش ناشی از انتقاد رو در رو هست صد در صد داره کذب میگه. بهش بگید میتونستی از ابزار پیام ناشناس استفاده کنی که کارِت به چنین جایی نکشه. ضمناً لازم به بیان نیست که نمره از نظر من مصداق بارز حق‌الناس هست و ارائه‌ی حتی بدترین فُحش‌ها به صورت رو در رو، صدمی تأثیر در کاهش نمره و ارائه‌ی بزرگترین تملق‌ها صدمی تأثیر در افزایش نمره نداره.

حالا اینا به کنار. یکی از دانشجویان همین کلاس در کمال ناباوری من، بهم اشکال کرد که استاد خییییییلی مباحث حاشیه‌ای توی درس دادنت هست و باعث میشه که وقت کلاس هدر بره. نظرش به پاسخگویی من به انتقادات رو در رو بود، می‌گفت اینا رو بذار برای بعد از ساعت درس. 

حالا همیشه به من میگن تو خییییییلی درس میدی و ما رو بیچاره کردی، این یکی می‌گفت تو اصن درس نمیدی و مدیون وقت ما هستی. رو کردم به یکی از دانشجویان که میدونم جزوه می‌نویسه میگم من کم درس دادم؟ چند صفحه درس دادم تا حالا؟ جلوی بقیه‌ی دانشجویان میگه استاد 60 صفحه درس دادی از اول تا حالا!!! انگار با پتک کوبیدن توی سرم بعدم یه پارچ آب یخ ریختن روم!!!! میگم درس سه واحدی، با دو جلسه فوق‌العاده، هر هفته 4 ساعت، کلاً 60 صفحه درس دادم؟ میگه آره!!! هیچی دیگه! آبروم رو جلوی بقیه‌ی دانشجوا برد!!!! حرف اون دانشجویی که می‌گفت تو کم درس میدی تأیید شد! من در حالی‌که شرمنده شده بودم ادامه دادم به تدریس. 

اونوخ فردا یه درس دیگه با همون دانشجو داشتم، آخر وقت. رفتیم تا پای اتوبوس. پای اتوبوس بهش گفتم فلانی واقعاً من کل ترم، 60 صفحه درس دادم فقط؟ میگه ععععاره استاد. 60 صفحه‌ی پشت و رو از این صفحات. اونوخ صفحاتش نه تنها صفحه‌ی دفتر نبود، از برگه‌ی A4 هم بزرگتر بود، دوستاش می‌گفتن خطش هم ریز هست و با فاصله‌ی کم هم می‌نویسه! منظورش از 60 صفحه، 60 برگه بود، ینی 120 صفحه! 

بهش گفتم آها، 120 صفحه درس دادم، اونم توی این صفحه‌های بزرگ! بَرات یه دو سه تا منفی میذارم که دفه‌ی دیگه، جلوی جمع، آبروی منو نبری! (مزاح)

ینی میخام بگم برخی اوقات، دانشجوا اینجوری پشت هم درمیان سر کلاس و از هم حمایت میکنن علیه معلم! 

ببخشید زیاد نوشتم فک کنم! 


  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • دوشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۷، ۰۶:۴۷ ب.ظ
  • سید نورالله شاهرخی

نظرات  (۱۰)

سلام بر خانم سنگـ صبور عزیز . من عذر میخوام که شما رو خطاب قرار میدم چون وقتی شما توضیح دادید این شرط ادب نیست که من باز برگردم و پاسخی رو به شما بدم  بخاطر اینکه احتمال داره این کار من نوعی سماجت روی نظر خودم به چشم بیاد و شمارو آزرده کنه . فقط یه نکته از حرفهای شما گرفتم خدمتتون میگم . زندگی اون چیزی نیست که شرایط رو همیشه ما در اختیار داشته باشیم . گاهی شرایط خارج از کنترل ماست و ما باید خودمون رو وفق بدیم . مشکل نسل امروز این هست که کنترل گر هستن و میخوان شرایط رو به میل خودشون کنن . البته من نمیگم که نباید حق خواهی باشه و هرچیزی که تحمیل شد رو بپذیریم . اما یه درصدی رو بذاریم که شرایط در جهت میل و خواسته ی ما نباشه . و وقتی از در آشتی با اون شرایط  در بیاید بعد مدتی میبینید این موضوع اونقدرها هم که فکر میکردید آزار دهنده نبوده و نیست . 
ما به این دنیا اومدیم و گاهی شرایط جوری هست که اصلا نمیپسندیم و فکر میکنیم شدیدا در حق ما ظلم شده . راهش اینه که تا جایی که بتونیم باید تلاش کنیم اون شرایط رو تغییر بدیم و تلاش خودمون رو هم بکنیم . اما وقتی نتونستیم باید با احساس رضایت و حس خوب با شرایط کنار اومد همین حس خوب باعث میشه که کمکم اون تلخی و سختیش برای شما از بین بره و گاهی حتی برعکس بشه .همینکه شما احساس میکنید مجبورید به تحمل این شرایط همین خیلی حس منفی تو وجود شما و دیگر دوستان تولید میکنه .
شرایط رشته ی وکالت هم طوری هست که شما باید بتونید با استرس و فشار به نحو احسن کار خودتون رو انجام بدید و یا حرفی که میزنید با قاطعیت باشه و بتونید از پس حرفتون بربیاد .اینکه میگید اگه کسی گفت بلدم و بعد بلد نبود دوتا نمره منفی میگیره -برای خودم شخصا این موضوع خیلی جاللب بود چه کردید استاد شاهرخی 😰 -اتفاقا یه نوع تمرین مجانی وکالت هست برای شما . چون یه قسمت مهم کار وکالت این هست که شما تعهدی میدید به موکلتون و بعد تو شرایط سخت پیش رو باید بتونید از عهده ی تعهدی که دادید بربیاد . اینکه میگم شما منظورم شخص شما نیست منظورم همون افرادی هست که استرس کلاس مانع از بروز استعدادشون میشه . بجای اینکه احساس بدی داشته باشن ناشی از اینکه این شرایط تحمیلی و نابرابر و خارج از قاعده  رو دارن ناجوانمردانه تحمل میکنن به این فکر کنن که دنیا اصولا نابرابر هست و هیچوقت کسی نمیاد بگه عزیزم شما چی میل دارید تا براتون همونو قرار بدیم یه کارگاه مجانی برای تمرین وکالت برای شما فراهم کردن که شما میتونید به مرور زمان چنان محکم و قاطع بگید من میتونم و از پسش هم بربیاد و راحت بتونید تو همون شرایط  استدلال کنید .حرف بزنید و با تمام تواناهی هاتون ظاهر بشید .  اینم یه نگاه هست و من هیچ اصراری ندارم به اینکه من درست میگم صرفا فقط نظرم رو گفتم که این شکلی هم میشه بهش نگاه کرد . برای شما و بقیه ی دوستانتون آرزوی موفقیت دارم . 🌷🌷🌷
پاسخ:
سلامٌ علیکم.
از پاسختون بسیار بسیار ممنونم. 
سلام .
اول از هرچی ممنونم از استاد شاهرخی و همچنین خانم هلنا که جواب من رو دادید ،
من از دانشجو هایی هستم که پاس کردن واحد های استاد شاهرخی برام سخت نیست یعنی شب امتحان هم با یکبار خوندن میتونم پاس کنم و چه برسه به اینکه در طول ترم هم بخونم 
اینکه من گفتم حق یاد نگرفتن ،برای فرضی هست که دانشجو های کلاسهایی که من جزء اون کلاس هستم اتفاقا از خود بنده هم بیشتر میخونند و من شاهد تلاششون هستم اما بخاطر شرایط استرس زایی که استاد ما به وجود میارن اکثر مواقع از دست دادن یک نمره  رو ترجیح میدن به پرسش .چراکه می‌ترسند اگر بگن بله استاد من خوندم و نتونن به سوال ها جواب بدن یک نمره هم بخاطر دروغگو بودن از دست بدن 
بحث من درس نخوندم نیست من  خواهرخودم حقوق خصوصی دانشگاه شیراز خوندن و با بهترین نمره ها پاس شدند و دوستان زیادی اونجا دارم  از شرایط سخت دانشگاه شیراز با اطلاع هستم که البته اعتبارش رو هم از همین شرایط سختش میگیره، اما این رو هم می‌دونم که اونجا انتخاب واحد فلسفه ای برای خودش داره که در دانشگاه ما این امکان وجود ندارد یعنی همه‌ی دانشجو های استاد با انتخاب خودشون اون واحد رو انتخاب نمی‌کنند و بخاطر همین مسئله است که کلاس های استاد شاهرخی رو خیلیا مشتاقند و خیلیا متنفرو این حق دانشجو هست که با استادی که بیشتر می‌فهمه واحد برداره و کلاسی رو بره که بیشتر می‌فهمه 
به نظر من اینکه می‌فرمایید کلاس باید در اختیار استاد باشه حرف کاملا درستی نیست در واقع من معتقد هستم که دانشگاه باید برای دانشجو باشد و این دانشجو هستش که باید در اولویت باشد و همه ی کارکنان و اساتید باید برای دانشجو و در اختیار او باشه چراکه دانشجو نباشه دانشگاهی هم وجود ندارد 
اگه ما انتخاب واحدمون درست بود آره میشد گفت هر دانشجویی که انتقاد کنه کم کاری از خودشه چرا که شرایط رو پذیرفته بوده از قبل،
استاد ما استاد خوبی هستند ولی متاسفانه نسبت به دروس دیگه هیچ احترامی قائل نیست و همچنین فکر میکنند ما دروس دیگه رو همینجوری پاس میکنیم و اساتید دیگر به  ما خیلی آسون میگیرند و اعتقاد دارند اگر هر هفته به ما تکلیف اجباری ندن ما درس رو انباشته میکنیم برای شب امتحان در حالی که با این روش های سخت گیرانه بیشتر دانشجو هارو نسبت به حقوق خصوصی بد بین کردند 
طی چند ترمی که با استاد شاهرخی کلاس داشتیم از کسی که بیست و پنج گرفته تا کسایی که افتادن تا خود من که نمراتم فقط در حدود پاس شدن هستند شرایط کلاسی رو تحمیلی میبینند و من اگر انتقادی داشتم فقط برای این بوده که انتقاد به خود استاد اونم وقتی شرایطش هست رو بهتر دیدم تا اینکه سر هر کلاس به اعتراض بشینم و با مدیر گروه و رییس دانشکده در میون بزارم .ولی متاسفانه حرف استادمون حرف خودشونه و ما این ترم درخواست ارائه دروس رو با دو استاد داشتیم و موافقت هم شده که هر دانشجویی با هر استادی که بیشتر به نفع خودش میبینه واحد برداره،
استاد شاهرخی شما من رو یاد استاد عربیم میندازید ،از امتحان های کلاسی استاد عربیم هیچ وقت بیشتر از ده یازده نمیشدیم اونقدر سخت می‌گرفت که اکثر دوستام از عربی متنفر شدن چون شرایط استرس زایی داشت ولی من تنها کسی بودم که به کلاسش در حد پاس شدن توجه میکردم و کنکورمم ۸۳درصد عربی زدم و از پسر خودش بیشتر زدم 
استاد من این شرایط رو قبلا تجربه کردم شرایط مدرسه اییم آنقدر سخت بود که تمام نمرات ما روی بنر سطح شهر به عنوان نمونه قرار می‌گرفت فقط برای تبلیغ، برای من این شرایط خیلی تکراریه و اون شرایطی که من داشتم خیلی خیلی خیلی سخت تر از وکالت قبول شدن و قضاوت و ارشد و..ایناست 
من خودم هر نمره ایی بگیرم هیچ اعتراضی ندارم چون به انصاف استادم واگذار میکنم و برام مهم نیست و سعی میکنم با شرایط کنار بیام ولی اینکه یه سسری دانشجو هست سر کلاس شما که یا خیلی با حیا هستند و مث ما بی ادب نیستن که انتقاد کنند یا خیلی ذلیلند که نمیتونن از حق خودشون دفاع کنند و خیییییلی اذیتن و ما رو ابزار قرار میدن که بیاید نماینده ما باشید و برای ما یکاری کنید ما مجبور نباشیم و مدیر گروه به حرف شما توجه می‌کنه یه کار کاری کنید که راحت شیم باعث شد به اقداماتی دست بزنیم که شاید به نفع هر دو طرف باشه 
البته ما هیچ وقت حق رو ضایع نمی‌کنیم و به صورت مطلق از شما بد نگفتیم اما اینکه شرایط کلاسی سختی دارید رو انتقاد داشتیم 
امید وارم از گفته های من این رو متوجه بشید که انتقاد برای پیشرفت خودتون هست .
پاسخ:
سلامٌ علیکم.
پاسخ عمده‌ی فرمایشات جنابعالی رو حضوراً در کلاس عرض کردم خدمتتون. قانع نشدن، حق طبیعی و بدیهی جنابعالی و سایر هم‌نظران جنابعالی است. ممنونم از توضیحات جامع جنابعالی و برای جنابعالی آرزوی موفقیت دارم. 
سلام . من رشته ی اولم رو دانشگاه شیراز خوندم . اساتید خیلی سخت گیری داشتیم و جوری بود که بچه ها تو بعضی کلاس ها نفس  نمیتونستن بکشن ولی موقع انتخاب واحد سر همون استاداا دعوا بود . بعد خودمون خندمون میگرفت میگفتیم چقدر پوستمون کلفته یادمون رفته چه زجری کشیدیم .یعنی همیشه میگفتیم توبه که ما با فلانی بگیریم بعد ترم بعدی تو سرخودمون میزدیم که حتما بتونیم باهمون استادا درس بگیریم . البته نمره که نمیدادن و ملاک ما هم نمره تنها  نبود . دلمون میخواست درس رو خوب یاد بگیریم حالا بودن اساتیدی که نمره ی روی برگه ی ما رو حتی کم میکردن . 
من خودم یه استاد داشتم نمره ی بیست منو کرد بود نوزده  . تازه با کلی فعالیت کلاسی و این حرفها بعد که دیدمشون ازشون پرسیدم گفتن بیست که مال دانشجو نیست ...تازه من خیلی احترام شما نگه داشتم دادم نوزده مگرنه بیست مال خداست نوزده استاد و هجده مال دانشجو .ما هم گفتیم دستتون درد نکنه نمره ی خودتون دادید به ما. البته یادمه اشک تو چشمام جمع شده بود . اما ترم بعدم با خودشون گرفتم چون تدریسشون خیلی خوب بود .  در مورد نظر دوستمون باید بگم هراستادی کلاسش یه قلق خاصی داره و وقتی شما هدفت درس باشه برات اصلا اطاعت از استاد شیرین میشه . فکر نمیکنم کار شاقی باشه . 
اینکه دوستمون گفتن کسی حق داره یاد نگیره . باید بگم که این حق رو درواقع نداره . میتونه تلاش کنه و بعد به نتیجه نرسه ولی نمیتونه از اول بگه من حق دارم یاد نگیرم . چون همونطور که پدرو مادر به گردن ما حق دارن اساتید ما هم این حق رو دارن و ما مدیون هستیم و باید تلاش خودمون رو بکنیم . اینقدرم نمره مهم نیست مهم اینه که شما تو دلت از تلاش خودت راضی باشی . من مطمینم استاد هرکسی بهتر از هرکسی میدونه دانشجوش هدفش چیه از کلاس و بیخودی به کسی گیر نمیده. کلاس حوزه ی تحت اختیار استاد هست و قانون حضور در کلاس رو استاد تعیین میکنه  .اگرم سختگیری هست به نفع خود ماست . وحشتناک اون زمانی هست که استاد خوب نباشه تلاشی هم نداشته باشه و تازه گیرم باشه اون بده واقعا . اینجورم نیست که همه استادا خوب باشن . تدریس و شیوه ی تدریس و سواد استاد و نحوه ی تدریس خیلی مهمه و همینطور که همه ی دانشجوها شبیه هم نیستن همه ی استادا هم شبیه هم نیستن و کم هستن استادایی که هم روی درس تسلط داشته باشن و هم بتونن دانش خودشون رو با بیان شیوا به دانشجو منتقل کنن . ببخشید نظر من طولانی شد 🙏 
پاسخ:
و علیکم السلام. بسیار ممنونم از توضیحات کامل و جامع جنابعالی. 
سلام .
کاش اینایی که میان تو وبلاگ و نظر میدن و میگن کاش استاد ما بودید به جای من سر کلاستون بودن وشرایط کلاسی بی منطقتون رو تجربه میکردند ، ب نظرم هنوز کیس خاطره نبودند که بفهمند چه تلخه،
بفهمند منفی اخلاقی که از روش دو منفی میگیری و به ازای اون یک نمره از امتحانی که هنوز برگه اش رو ندیدی کسر میشه چقدر حالتو بد می‌کنه 
بفهمند هر آدمی حق داره همه ی مطالبی که خونده رو یاد نگیره و اگر قرار بود همه یاد بگیرند که دیگه رقابت ها بی معنی بود و استعداد حرفی برای گفتن نداشت.
به قول یک استادی بعضیا برای اینکه خودشون رو نشون بدن و جلب توجه کنند شلوغش میکنند 
دوستان عزیزم آواز دهل شنیدن از دور خوش است 
به صورت تفریحی میاید وبلاگ و مارو قضاوت میکنید در حالی که یک در صد از رو مخ بودنای قوانین کلاسی ما نمی‌دونید .اینکه استاد های شما هیچی بهتون یاد ندادند قطعا بخاطر این بوده که تلاشتون همین بوده که تو دانشگاهای اینجوری قبول بشید و این شرایط رو داشته باشید وگرنه دانشگاهای ملی هیچ کدوم استادش بد نیست که استاد ما برای شما از آسمون افتاده باشه و ما رو سرزنش کنید که قدر نمیدونیم

پاسخ:
سلامٌ علیکم.
ممنونم از اظهار نظر جنابعالی. 
اون بزرگوارانی که فرمایشات جنابعالی متوجه اونهاست اگر تمایل داشتند پاسخ جنابعالی رو ارائه خواهند کرد. 
سلام،هروقت میام وبلاگتون کلی حسرت میخورم کاش شما یکی از
اساتید بنده میبودید ازدوران لیسانسم چیزی نفهمیدم بیشتر اساتیدم 
تدریس خوبی نداشتن،امیدوارم دانشجوهاتون قدرتونو بدونن.
پاسخ:
سلامٌ علیکم. ممنونم از نظر لطف جنابعالی.
خداییش دیگه باشون بث نکنیدزیاد
استاد شاهرخی من خیلی خوندم جاهای مختلف که علمای بزرگ نسبت به انتقاد و ستایش دیگران کاملا بیتفاوت بودن و چه تمجید کسی و چه نکوهش کسی در اونها تاثیری نداشته . و نه از شنیدن تعریف سرخوش میشدن و نه با انتقاد کسی از کوره در میرفتن . من باوجودیکه خیلی این ماجرا و فلسفه ای که پشتش هست رو درک میکنم . اما دیدم که گاهی یه انتقاد منو به هم میریزه و گاهی از بعضی ستایش ها بسته به اینکه از جانب چه کسی باشه خوشم میاد . حتما اون عزیزان به یه دیدگاهی انچنان والا رسیده بودند توی زندگی که کاملا برنفسشون مسلط بودن و میدونستن که چطور خودشون رو در همچین زمانهایی نگه دارن . و تنها نگاهشون به یک جانب بوده و بس . 
شغل معلمی و در کل تدریس سعه ی صدر بالایی میخواد و مخصوصا الان که دانش آموزها و دانشجوها ازون حالت مظلوم و گوش به حرف بودن و مطیع بودن درومدن و خودشون رو یه پا کارشناس توی همه ی امور میدونن .سوال من بیشتر به این قسمت از صحبت شما برمیگرده که شما گفتید چه تعریف کنید چه انتقاد توی نمره دادن من هیچ تاثیری نداره . برای من این جالب بود . چون اینکار خیلی سخته و ناخودآگاه آدم یه تاثیری میگیره .برای همین از شما پرسیدم اون سوال رو . چون خودمم دوست دارم راهکار رسیدن به این مرحله رو یاد بگیرم . این توضیح رو صرفا برای روشن شدن موضوع فرستادم 
پاسخ:
مطلب پیچیده‌ای که نیست هیچ. خییییییلی هم ساده‌س.
جنابعالی یا برای کاری که انجام میدید استدلال دارید یا ندارید. اگر دارید که نیازی به تعویض اون کار نیست تا زمانی که استدلال قوی‌تری بر استدلال قبلی جنابعالی غلبه نکرده. در این بازه‌ی زمانی که هنوز استدلال قوی‌تری نشنیدید حرف مردم اعم از تمجید یا توهین، رسماً باد هواست. البته قدرشناسی باعث دلگرمی آدم هست اما توهین هیچ اثری نخواهد داشت. از این گوش میاد و از اون گوش بیرون نمیره بلکه از همون گوش اول میفته زمین و اصلاً وارد مغز نمیشه که بخاد از گوش روبرو دربیاد! حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرمود اگر خورشید رو در دست راست و ماه رو در دست چپم بذارید، حرفم رو عوض نمی‌کنم. چرا؟ چون اونایی که در مقابل ایشون بودن استدلال نداشتن.
هر وقت هم استدلال قوی‌تری بر استدلال سابق جنابعالی غلبه کرد، به فوریت باید عقیده‌ی قبلی خودتون رو عوض کنید و هر نوع مقاومتی در این مورد، لجاجت بی‌مورد و مستوجب آتش دوزخ خواهد بود. 
به همین سادگی. 
سلام مجدد .تحسین مبتنی بر واقعیت هست و همینطور هم که فرمودید صادقانه  ولی اگر اینقدر غلیییییییظ به قول شما هستن چشم گرچه به نظر خودم نیومده بود
 . اما اینو واقعا دوست دارم بدونم چطور تونستید نسبت به تعریف یا انتقاد و احیانا برخورد نادرست دیگران خودتون رو بیمه کنید که روی رفتارتون نسبت به افراد تاثیر نذاره .
متاسفم ازینکه کاری کردن که شما  این دید رو  به تحسین دیگران پیدا کردید و  حساس شدید . یکی از مضرات دروغ و دورویی که نهی شده همین هست که افراد جامعه رو نسبت به هم بی اعتماد میکنه و واقعیت کم رنگ میشه . 
احساس نمیکنم این سوال من به متن ربطی نداشته باشه ولی اگه اینطور فکر میکنید اصلاح میکنم . سپاس 
پاسخ:
ممنونم از جنابعالی که رعایت میفرمائید. 
سلام . مثل همیشه عالی و برای من آموزنده . کاش منم به جایی برسم که مدح و ذم کسی برای من هیچ فرقی نکنه و مهم فقط کار درست و راه درست باشه . خدا شمارو حفظ کنه ان شاالله . اگه راهکاری هم بلدید در این مورد به ما هم یاد بدید که چطور میشه در مقابل تعریف یا انتقاد افراد خودمون رو بیمه کنیم . جوریکه نه تعریف اونها و نه انتقادشون در ما هیچ اثری نذاره . ممنونم 
پاسخ:
سلامٌ علیکم. حسن نیت جنابعالی در تمجیدهایی که از من بیان میفرمائید برای من اثبات شده هست. من اما بشخصه هیچ حس خوبی نسبت به شنیدن تمجید ندارم، بسکه تمجید ریایی دیدم. یعنی کلاً از تمجید زده شدم. از جنابعالی هم خواهش می‌کنم ذیل پست‌ها که اظهار نظر میفرمائید در مورد خودِ مطلب من، فرمایشات خودتون رو مرقوم بفرمایید. حداقل اگر تعریف می‌کنید انقد غلیییییییظ و همه جانبه نباشه، چون واااااااااااااااقعن من رو اذیت میکنه.
از جنابعالی عذرخواهی می‌کنم. بازم میگم در نیت خیر جنابعالی تردیدی نیست. مشکل، خود من و این خصلت اخلاقی هست. 
ممنونم. 
سلام.استاد واقعا بی انصافی هست که پشت سرتون ویا حتی جلوی خودتون حرفی زده بشه بااینکه من توی این کلاس حضور دارم وحتی نمره منفی دارم تابه حال پشت سر شما چیزی نگفتم و حق نیست به دروغ چیزی رو به یک نفر نسبت داد که واقعا وجود نداره وقتی از شما حمایت میکنم سایر دانشجوها فکر میکنن چابلوسی میکنم در حالیکه این تعریف ها روی نمره اصلا تاثیر نداره ودرنهایت اینکه میتونید اینقدر سعه صدر داشته باشید قابل تحسینه چون اگر من به جای شما بودم اون دانشجو رو ازکلاس که بیرون میکردم هیچ حذفش میکردم واقعا خوب میتونید خودتون رو کنترل کنید
پاسخ:
سلامٌ علیکم.
خودمم حس می‌کنم بعضی وختا دیگه دارم از اون ور بوم میفتم! در مورد زیادی سعه‌ی صدر داشتن منظورم هست. 
اما به هر حال معتقدم هر کسی باید بتونه نظر خودش رو آزادانه ابراز کنه. اینکه آزادی بِدی ولو اینکه کسانی باشن حرف غیرمنصفانه بزنن جلوی روت، بهتر از اینه که توی کلاس، فضای دیکتاتوری حاکم کنی و کسی جرأت نَفَس کشیدن جلوی روت نداشته باشه اما پشت سرت انواع و اقسام دروغ‌ها گفته بشه. آزادی دادن حداقل خوبیش اینه از دل دانشجوا باخبر میشی و میدونی هر کس چه عقیده‌ای در موردت داره. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">