عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

من سید نورالله شاهرخی، عضو هیأت علمی دانشگاه لرستان، دکترای حقوق خصوصی دوره‌ی روزانه‌ دانشگاه علامه طباطبایی تهران (رتبه‌ی 13 آزمون دکتری) ، کارشناسی ارشد حقوق خصوصی از همان دانشگاه (رتبه‌ی 21 آزمون ارشد)، پذیرفته شده‌ی نهایی آزمون قضاوت، مدرس دانشگاه و وکیل پایه یک دادگستری هستم. این وبلاگ در وهله‌ی اول برای ارتباط با دانشجویان و دوستانم و در وهله‌ی بعد برای ارتباط با هر کسی که علاقمند به مباحث مطروحه در وبلاگ باشد طراحی شده است. سؤالات حقوقی شما را در حد دانش محدودم پاسخ‌گو هستم و در زمینه‌های گوناگون علوم انسانی به‌خصوص ادبیات و آموزش زبان انگلیسی و نیز در صورت تمایل، تجارب شما از زندگی و دید شما به زندگی علاقمند به تبادل نظر هستم.

***
***

جهت تجمیع سؤالات درسی و حقوقی و در یکجا و اجتناب از قرار گرفتن مطالب غیر مرتبط در ذیل پُستهای وبلاگ ، خواهشمند است سؤالات درسی و / یا حقوقی خود را در قسمت اظهار نظرهای مطلبی تحت همین عنوان (که از قسمت طبقه بندی موضوعی در ذیل همین ستون هم قابل دسترسی است) بپرسید. به سؤالات درسی و / یا حقوقی که در ذیل پُستهای دیگر وبلاگ پرسیده شود در کمال احترام ، پاسخ نخواهم داد. ضمناً توجه داشته باشید که امکان پاسخگویی به سؤالات ، از طریق ایمیل وجود ندارد.

***
***
در خصوص انتشار مجدد مطالب این وبلاگ در جاهای دیگر لطفاً قبل از انتشار ، موضوع را با من در میان بگذارید و آدرس سایت یا مجله‌ای که قرار است مطلب در آن منتشر شود را برایم بفرستید؛ (نقل مطالب، بدون کسب اجازه‌ی قبلی ممنوع است!) قبلاً از همکاری شما متشکرم.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

  • وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ
  •  اگر پیغمبر پاره‌ای سخنان را به دروغ بر ما می‌بست .  
  • [[«الأَقَاوِیلِ»: جمع أَقْوال, و آن جمع قَوْل است همچون اَبابیت جمع اَبْیات, و اَناعیم جمع اَنْعام .  این واژه بیشتر به سخنان دروغین گفته می‌شود . ]]
  • لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ
  • ما دست راست او را می‌گرفتیم .  
  • [[«الْیَمِینِ»: دست راست .  مراد دست راست پیغمبر است (نگا: روح المعانی, روح البیان, کشّاف) .  منظور جلوگیری از تعدّی به کلام خدا است .  همان گونه که می‌گویند: جلو دستش را بگیرید . ]]
  • ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ
  • سپس رگ دلش را پاره می‌کردیم .  
  • [[«الْوَتِینَ»: شاهرگ قلب که خون را به تمام اعضاء بدن می‌رساند و اگر قطع شود مرگ انسان آنی و حتمی است . ]]
  • فَمَا مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِینَ
  • و کسی از شما نمی‌توانست مانع (این کار ما در باره‌ی) او شود (و مرگ را از او باز دارد) . 
  •  [[«حَاجِزِینَ»: جمع حاجِز, به معنی مانِع و رادِع .  بازدارندگان .  جلوگیری کنندگان .  خبر (مَا) است . ]]
  • سوره‌ی الحاقّه :آیات 44 تا 47.
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • يكشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۱۴ ب.ظ
  • سید نورالله شاهرخی

نظرات  (۱)

and if the messenger were to invent any sayings in our name,
 we should certainly seize him by his right hand,
and we should certainly then cut off the artery of his heart؛
not one of you could have prevented it from him.
**********
messenger : پیامبر
invent : جعل کردن
sayings : سخنان
in our name: به نام ما
seize : دستگیر کردن 
cut off: قطع کردن ، جدا کردن
artery : شریان ، رگ 
heart: قلب
prevent: مانع شدن


پاسخ:
ممنونم ، لطف کردید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">