عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

من سید نورالله شاهرخی، عضو هیأت علمی دانشگاه لرستان، دکترای حقوق خصوصی دوره‌ی روزانه‌ دانشگاه علامه طباطبایی تهران (رتبه‌ی 13 آزمون دکتری) ، کارشناسی ارشد حقوق خصوصی از همان دانشگاه (رتبه‌ی 21 آزمون ارشد)، پذیرفته شده‌ی نهایی آزمون قضاوت، مدرس دانشگاه و وکیل پایه یک دادگستری هستم. این وبلاگ در وهله‌ی اول برای ارتباط با دانشجویان و دوستانم و در وهله‌ی بعد برای ارتباط با هر کسی که علاقمند به مباحث مطروحه در وبلاگ باشد طراحی شده است. سؤالات حقوقی شما را در حد دانش محدودم پاسخ‌گو هستم و در زمینه‌های گوناگون علوم انسانی به‌خصوص ادبیات و آموزش زبان انگلیسی و نیز در صورت تمایل، تجارب شما از زندگی و دید شما به زندگی علاقمند به تبادل نظر هستم.

***
***

جهت تجمیع سؤالات درسی و حقوقی و در یکجا و اجتناب از قرار گرفتن مطالب غیر مرتبط در ذیل پُستهای وبلاگ ، خواهشمند است سؤالات درسی و / یا حقوقی خود را در قسمت اظهار نظرهای مطلبی تحت همین عنوان (که از قسمت طبقه بندی موضوعی در ذیل همین ستون هم قابل دسترسی است) بپرسید. به سؤالات درسی و / یا حقوقی که در ذیل پُستهای دیگر وبلاگ پرسیده شود در کمال احترام ، پاسخ نخواهم داد. ضمناً توجه داشته باشید که امکان پاسخگویی به سؤالات ، از طریق ایمیل وجود ندارد.

***
***
در خصوص انتشار مجدد مطالب این وبلاگ در جاهای دیگر لطفاً قبل از انتشار ، موضوع را با من در میان بگذارید و آدرس سایت یا مجله‌ای که قرار است مطلب در آن منتشر شود را برایم بفرستید؛ (نقل مطالب، بدون کسب اجازه‌ی قبلی ممنوع است!) قبلاً از همکاری شما متشکرم.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

خاطرات تدریس قسمت 103 - شاخ هستی یا نه؟

شنبه آذر ۱۷ ۱۳۹۷، ۱۱:۱۸ ب.ظ

یه سری دانشجوا هستن وختی میخان ثابت کنن خییییییلی باحال و کول و به اصطلاح جوونای دهه‌ی نودی شاخ (1) هستن و میخان توی بقیه‌ی دانشجوا سَری توی سَرا دربیارن و به عنوان یه دانشجوی شجاع و از جون گذشته! مورد شناسایی قرار بگیرن، برای وصول به این هدف از راه سر شاخ شدن با معلمینِ خودشون، اقدامات رو شروع میکنن.

البته عموماً این سر شاخ شدن، فقط پشت سر معلم هست و جلوی روی خودِ معلم، اصلاً از این خبرا نیست. مورد دیدم جلوی روی خودم تا فرط اظهار عبودیت، جلو می‌رفته و پشت سرم هر خزعبلاتی دروغ و راست به هم میبافته که شاخ درمی‌آورم! هر چند نمونه‌هایی هم مشاهده شده که دانشجو میزنه به سیم آخر و جلوی روی معلم خودش هم برخوردهایی می‌کنه که جز بی‌حیایی هیچ اسم دیگه‌ای روش نمیشه گذاشت. 

یکی از حربه‌های این دانشجویان خودْ شاخ پندار!!! اینه که به محض اینکه یه دانشجویی اعتقاد واقعی خودش رو در حمایت از یه معلمی به زبون بیاره فوراً به شدیدترین لحن ممکن بهش حمله می‌کنن که ای چاپلوس، ای متملق، ای پاچه‌خوار ای فلان ای بهمان - بجای فلان و بهمان لطفاً الفاظ بی‌ادبانه بذارید - اینا بارزترین نمونه‌ی دیکتاتوری رو علنی می‌کنن ینی منظورشون اینه که هر کسی مثل من فکر نمی‌کنه و ابراز میکنه که از فلان استاد متنفر نیست قطططططعاً باید منکوب بشه!

حالا اون روز می‌بینم توی برگه‌های نظرخواهی، یکی از دانشجویان، بیچاره یه تعریفی از من کرده بود و منم داشتم اون برگه رو سر کلاس میخوندم. فوری صدای یه دانشجویی رو شنیدم که داره میگه اَه اَه چه چاپلوس!!!! منم که گوشام فوق تیز! هست. متأسفانه یا خوشبختانه شنیدم. 

منم گفتم ایشون چاپلوس نیست. شما داری خودت رو لوس میکنی پیش بچه‌ها. وگرنه وقتی کسی توی برگه‌ی نظرخواهی اونم بدون اسم و مشخصات داره نظر خودش رو میگه قاعدتاً هدفش چاپلوسی نیست!

الان که فکر می‌کنم باید جواب تند و تیزتری می‌دادم! بدم میاد از این اخلاقْ خیییلی، که فکر می‌کنن میتونن با کوبیدن معلم، خودشون رو به جایگاهی برسونن بین بچه‌ها و تصور میکنن هر کی بیشتر و غیر منصفانه‌تر از معلم انتقاد کنه یعنی مثلاً شجاع‌تر و شاخ‌تر هست! در حالی که درستش اینه که اگر انتقادی داری جلوی روی خود معلم بگی و اگر هم می‌ترسی توی نمره‌ت مؤثر باشه پشت سر معلم، در حد معمولی که همه انتقاد و نفرین و ناله می‌کنن تو هم بکنی، نه اینکه اگر کسی نظر خودش رو در حمایت از معلم گفت تو بری فضای رعب و وحشت ایجاد کنی و چنگ بذاری توی حلق اون نفر که تو چرا از فلان معلم، متنفر نیستی! 

+ یکی از اعضای محترم کانال تلگرام هم هست این چندین مرتبه‌س شاید مثلاً پنج شش بار، توی یک ماه اخیر، هی میاد یه مطلبی رو شروع میکنه بنویسه تا حد سلام و احترام و اینا میره، بعد پشیمون میشه و پاکش میکنه و دوباره میره تا یکی دو هفته‌ی دیگه. باز روز از نو روزی از نو. خواستم از همین تریبون بگم، چیزی که میخاید بگید رو بگید. والا من بجای جنابعالی خسته شدم! 


(1) ببخشید میدونم اصطلاح مناسبی نیست، اونم از زبون من، ولی اصطلاح بهتری که دقیقاً همین معنا رو برسونه پیدا نکردم. 
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۱۸ ب.ظ
  • سید نورالله شاهرخی

نظرات  (۳)

  1. سلام استاد شاهرخی گرامی .
  2. شما هم زمانیکه دانشجو بودید شیطنتی داشتید تو کلاس ؟ یا ازون بچه مثبت های درسخون و همیشه ردیف اول بودید ؟ خیلی دوست دارم یه روز دانشجوهای شما رو ببینم ....
  3. اینجایی که ما هستیم اگه یه استاد خوب درس بده سرش دعواست ....حالا هر اخلاقی هم داشته باشه مهم نیست ... ترک وطن کنید بیایید سمت ما 😉
پاسخ:
  1. سلامٌ علیکم. 
  2. خاطرات جالب زمان دانشجویی رو در همین وبلاگ و وبلاگ قبلی در بلاگفا به وفور نوشتم. در طبقه بندی موضوعی موجود در حاشیه سمت چپ وبلاگ قسمت سایر خاطرات رو در صورت تمایل مطالعه بفرمایید. 
  3. آسمون همه جا یه رنگه. همه جا اکثریت دانشجویان به دنبال معلمی هستن که ازشون انتظار زیادی مبنی بر درس خوندن نداشته باشه. این کامنت رو هم که معطوف به همین موضوع هست در صورت تمایل پاسخ بفرمایید.
سلام استاد.وقتتون بخیر.ی سوال داشتم.من چون وارد نیستم درمورد تلگرام واین قضایامیپرسم .اگه مثلامن دارم ی مطلبی روبرای شمامیفرستم وتاوسط مطلب مینویسم بعدپشیمون میشم وپاک میکنم مطلبو شمامیفهمید؟؟براتون میاد حتی اگه ارسال رونزدیمه.چون تواین مطلب بالاگفته بودین سوال شدبرام! 
پاسخ:
سلامٌ علیکم. تا ارسال نشه نمی‌فهمم. اون عضو محترم کانال تلگرامی هم مطلب رو ارسال می‌کنه و بعد پاک میکنه. از این جهت هست که من متوجه میشم.
سلام استاد .دقیقاً همین طور که شما میفرمایید حتی وقتی پشت سر هم ازشما تعریف میکنم به من میگن چابلوس واقعاً نمیدونم چی باید به این افراد گفت
پاسخ:
سلامٌ علیکم.
هیچوقت بخاطر حرف مردم از اون چیزی که فکر می‌کنید حق و حقیقت هست عقب نکشید. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">