عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

عافیت چشم مدار از منِ میخانه نشین / که دَم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم - حافظ

عافیت‌سوزی

من سیدنوراله شاهرخی، عضو هیأت علمی دانشگاه لرستان، دکترای حقوق خصوصی دوره‌ی روزانه‌ دانشگاه علامه طباطبایی تهران (رتبه‌ی 13 آزمون دکتری)، کارشناسی ارشد حقوق خصوصی از همان دانشگاه (رتبه‌ی 21 آزمون ارشد)، پذیرفته شده‌ی نهایی آزمون قضاوت و وکیل پایه یک دادگستری هستم.

تحصیلات ابتدایی تا متوسطه خود را در شهر خرم‌آباد گذراندم، در دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم‌آباد مشغول به تحصیل شده و با معدل 19.35 و به‌عنوان نفر برگزیده‌ی ورودی فارغ‌التحصیل شدم. در آزمون کارشناسی ارشد با رتبه‌ی 21 در دانشگاه علامه طباطبایی تهران (دوره‌ی روزانه بدون سهمیه) پذیرفته شده و با معدل 19.08 و به عنوان نفر اول ورودی فارغ‌التحصیل شدم. در این مقطع نمره‌ی رساله اینجانب نمره‌ی 20 (تحت راهنمایی شادروان حضرت استاد آقای دکتر کوروش کاویانی و مشاورت حضرت استاد آقای دکتر حبیب الله رحیمی) بود.

پس از گذراندن خدمت مقدس سربازی و اخذ پروانه وکالت دادگستری، با رتبه‌ی 13 در آزمون دکتری (دوره‌ی روزانه بدون سهمیه) پذیرفته شده و در دانشگاه علامه طباطبایی تهران مشغول به تحصیل شدم. در این مقطع تحصیلی نیز تز دکترای خود را تحت راهنمایی حضرت استاد آقای دکتر حبیب الله رحیمی و مشاورت حضرت استاد آقای دکتر ایرج بابایی با نمره‌ی 19 دفاع نموده و فارغ‌التحصیل شدم. از این رساله تا کنون مقالات علمی پژوهشی متعددی (در زمان نگارش این متن چهار مقاله) استخراج و به جامعه‌ی علمی کشور عرضه شده است، مقالات متعدد دیگری نیز بر همین مبنا در دست تألیف است که در آینده ارائه خواهد شد.

از سال 1391 شروع به تدریس در دانشگاه کردم و از آن زمان تا کنون بصورت پیوسته در دانشگاه‌های متعددی نظیر دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه آیت الله بروجردی، دانشگاه لرستان، دانشگاه ملایر، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم‌آباد و بروجرد افتخار همکاری داشته‌ام. در نگارش و داوری رساله‌های کارشناسی ارشد متعددی هم به‌عنوان مشاور و داور همکاری داشته‌ام.

هم اکنون به عنوان عضو هیأت علمی گروه حقوق دانشگاه لرستان در کسوت معلمی، افتخار خدمت به جوانان این سرزمین را دارم.

***
***
در خصوص انتشار مجدد مطالب این وبلاگ در جاهای دیگر لطفاً قبل از انتشار ، موضوع را با من در میان بگذارید و آدرس سایت یا مجله‌ای که قرار است مطلب در آن منتشر شود را برایم بفرستید؛ (نقل مطالب، بدون کسب اجازه‌ی قبلی ممنوع است!)

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
۳۰
دی
۹۴

  • قَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاکَ فِی سَفَاهَةٍ وَ إِنَّا لَنَظُنُّکَ مِنَ الْکَاذِبِینَ
  • رؤساء و اشراف کفرپیشه‌ی قوم او گفتند: ما تو را ابله می‌دانیم؛ (آخر این چه دعوتی است که راه انداخته‌ای و این چه چیز است که ما را بدان می‌خوانی؟!) و ما تو را از زمره‌ی دروغگویان می‌پنداریم.
  • [[«سَفاهَة»: کم‌خردی. ابلهی. «مِنَ الْکَاذِبِینَ»: از زمره دروغگویان. این سخن بیانگر این است که پیغمبران پیشین را هم دروغگو پنداشته‌اند و آنان را نیز تکذیب نموده‌اند.]]
  • سوره‌‌ی اعراف : 66.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 158 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز چهارشنبه ، سی‌ام.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۳۰
دی
۹۴

یکی از همون دانشجویان بزرگواری ک نمره‌ی پنج نگرفته و من بهش دادم پنج ، اومده توی اون قسمت اعتراض توی سایت دانشگاه نوشته ک من معدلم هیجده شده !!!!! و با این نمره معدلم میاد پائین و اینکه حتمن توی تصحیح اشتباه شده !!!!!!! توجه داشتید ؟ فک میکنه اشتباه شده !!!!! بعد نمره‌ش توی برگه دو و نیم هست !!!!!!!! شما معلم بودید چکار میکردید با دانشجویی ک اییییییینهمه اعتماد ب نفس داره ؟

+ بعدم لابد میره همه جا رو پر میکنه ک خدا از سر تقصیرات شاهرخی نگذره ک حق منو خورد و منو دو ترم عقب انداخت !!!!!!!

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۹
دی
۹۴

قرائت و تمرین شماره‌ی 9:

32. بر اساس رأی وحدت رویه‌ی شماره‌ی 30، اشخاص پس از رسیدن به سن بلوغ و قبل از اثبات رشد، در امور غیرمالی خود اهلیت استیفاء دارند مگر خلافش ثابت شود و در امور مالی، اهلیت استیفاء ندارند مگر خلافش ثابت شود.

33. در این خصوص که آیا شخص بالغی که هنوز رشید نشده می‌تواند در امور غیرمالی اقامه‌ی دعوا کند یا به دعوای اقامه شده پاسخ دهد یا باید از طریق ولی یا قیم خود در دعوا شرکت کنند اختلاف نظر وجود دارد. ظاهراً نظر استاد کاتوزیان این است که اهلیت داشتن در امور غیرمالی، ملازمه‌ای با جواز شرکت در دعوا در این خصوص ندارد و بالغی که هنوز رشید نشده باید از طریق ولی یا قیم خود، در دعوا شرکت داشته باشد.

شماره‌ی 313:

34. تعهد به فعل شخص ثالثی که در قرارداد شرکت ندارد، نسبت به ثالث اثری ندارد ولی در رابطه‌ی بین دو طرف، عقدی است نافذ.

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۹
دی
۹۴

  • ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعًا وَ خُفْیَةً ۚ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ 
  • پروردگارِ خود را فروتنانه و پنهانی به کمک بخواهید (و در دعا با بلندگرداندن صدا یا درخواست چیز ناروا از حدّ اعتدال تجاوز مکنید که) او تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد. 
  • [[«تَضَرُّعاً»: متواضعانه و خاشعانه. علنی و آشکارا. حال ضمیر (و) در فعل (أُدْعُوا) است و به معنی مُتَضَرِّعِینَ است. «خُفْیَةً»: پنهانی. نهانی.]]
  • سوره‌‌ی اعراف : 55.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 157 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز سه شنبه ، بیست و نهم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۹
دی
۹۴

ردیف

نام درس

روز و ساعت

جنسیت

کلاس

1

متون فقه 2

چهارشنبه 14 الی 16

مشترک

614

2

آیین دادرسی مدنی 1

چهارشنبه 16 الی 18

مشترک

223

3

ادله‌ی اثبات دعوا

چهارشنبه 18 الی 20

مشترک

223

 

*******

با استعانت از ذات مقدس حضرت باری تعالی و ضمن تبریک به دانشجویان محترم بابت اتمام امتحانات ترم نخست و نیز تبریک مضاعف بابت نزدیک شدن به شروع سال تحصیلی جدید، برنامه‌ی تدریس نیمسال اول سال تحصیلی 95 – 94 را به شرح فوق اعلام می‌نمایم؛ در این زمینه چند نکته قابل ذکر است:

اولاً  این برنامه بر اساس اطلاعات فعلی است که در دسترس من قرار دارد؛‌ معنای این سخن این است که این برنامه قطعی نیست و امکان تغییر در برنامه‌ی ذیل نامحتمل به نظر نمی‌رسد.

ثانیاً ضمن تشکر از دانشجویان محترمی که از طریق وبلاگ، ابراز تمایل می‌نمایند تدریس درس خاصی به من واگذار شود در این زمینه دو نکته را لازم به توضیح می‌بینم:

نکته‌ی اول اینکه برنامه‌ریزی درسی از وظایف خاص مدیریت محترم گروه است که با توجه به ظرفیت‌ها، امکانات و درخواست دانشجویان، انجام می‌شود، این امر بدان معنا است که چنین اختیاری برای مدرسان، پیش‌بینی نشده است که پس از طراحی برنامه تقاضا نمایند کلاس خاصی برای ایشان ارائه گردد، لذا ضمن تشکر مجدد از نظر لطف دانشجویان، اجابت چنین درخواستی یا انجام چنین تقاضایی از مدیر گروه برای من ناممکن است.

نکته‌ی دوم اینکه همه‌ی اساتید محترم دانشگاه، نورچشم و عزیز هستند و تفاوتی نمی‌کند درسی خاص را با چه استادی بگذرانید؛ در هر حال، درس با هر استادی هم که ارائه شود زحمت اصلی به عهده‌ی دانشجو است؛ در ضمن اینکه درس خاصی با من ارائه نشده را به فال نیک بگیرید؛ حداقل برای یک ترم هم که شده از دست سخت‌گیری‌های من راحت هستید!

پانوشت (1): بدین وسیله به دانشجویان محترمی که بر خلاف میلشان مجبورند در ترم بعد، وجود مرا تحمل کنند و تلاش‌های احتمالی‌شان برای اینکه من در خدمتشان نباشم ممکن است (گفتم ممکن است؛ توجه داشته باشید) ره به جایی نبرد! این ضایعه‌ی دردناک را صمیمانه تسلیت عرض نموده، از خدا برای آنان صبر جمیل و اجر جزیل، مسئلت می‌نمایم و امیدوارم بتوانم در شادی‌هایشان جبران کنم!!!

پانوشت (2): نیز از طریق همین تریبون به دانشجویان محترمی که این سعادت نصیبشان شده که من ترم بعد در خدمتشان نباشم (و حداقل یه ترم هم که شده نفس راحتی بکشن!!!!) صمیمانه تبریک عرض نموده و آرزو دارم خداوند این نعمت را از آن‌ها سلب نکند!!

پانوشت (3): هر گونه تغییر احتمالی بعدی به محض قطعی شدن (و البته به محض دسترسی به شبکه‌ی جهانی اون‌تِرنت!) از همین طریق، اطلاع‌رسانی خواهد شد. 

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۹
دی
۹۴

نام درس

دانشگاه

20 ها

19 ها

افتاده

حقوق مدنی (1)

آیت‌الله بروجردی

-

-

بسیار داشته

نکات:

1 – نمرات این درس، اعلام شده‌اند و هم اکنون از طریق سایت دانشگاه قابل مشاهده هستند؛ در صورتی که از طریق وبلاگ قصد اعتراض به نمره‌ی خود را دارید قبل از اعتراض، اینجا را بخوانید؛ (اعتراض خود را هم اینجا ذیل این مطلب ننویسید، ذیل همان مطلب و با رعایت نکاتی که در آن مطلب نوشته‌ام بیان بفرمائید) مخصوصاً مواظب باشید که اگر پس از نوشتن اشکالات برگه‌تان، جمع‌بندی بر این باشد که اشتباهی در تصحیح رخ نداده ارفاق‌های صورت‌گرفته در تصحیح، پس گرفته شده و نمره‌ی شما به همان میزان کاهش داده خواهد شد.

2 – نمرات، مقطوع و با رعایت تمامِ تخفیفاتِ ممکن و پس از تصحیحِ اوراق با دستِ باز و بالا و ارفاق وووو!!!!!! لحاظ شده است؛ نمراتِ پائین‌تر از پنج، به پنج افزایش داده شده است. ضمناً به کسانی که در همه‌ی جلسات حاضر بودند یک نمره اعطا شد، نمره‌ی فعالیت‌ کلاسی نیز لحاظ شده است. دانشجویان محترمی که علی‌رغم همهٔ این موارد باز هم موفق به کسب نمرهٔ قبولی نشدند یا از نمرهٔ خود راضی نیستند و فکر می‌کنند باید نمرهٔ بیشتری کسب می‌کردند خودشان بدانند که در برگهٔ امتحانی چه دسته‌گل‌هایی به آب سپرده‌اند !!!

3 – سطح نمرات: بد ؛ بد ؛ افتضاح ؛ مأیوس کننده ؛ ناراحت کننده ؛ خشمگین کننده وووو کلمه‌ی دیگه‌ای ک خشمم رو برسونه و مؤدبانه هم باشه گیر نیاوردم !!! اولین باره توی کُل دانشگاه‌های دولتی‌ای ک درس دادم با همچین شاههههکاری مواجه میشم !!!! اونوخ این امتحان، مسأله هم نداشته ؛ اگر مسأله هم می‌دادم چی می‌شد دیگه !!! پشیمونم ؛ کاش مسأله می دادم ؛ واقعن با این سطح علمی ، دانشجو بمونه در دروس پائین و یاد بگیره در حقوق باید بسیار بیشتر درس بخونه ، بهتر هست.

4 - مورد خاص: 

1 – 4: به کسانی که در همهٔ جلسات حاضر بودند یک نمره اعطا شد ، نمرهٔ فعالیت کلاسی– برای افراد معدودی ک داشتند! - نیز لحاظ شده است. کسانی که علی‌رغم همهٔ این موارد باز هم موفق به کسب نمرهٔ قبولی نشدند یا از نمرهٔ خود راضی نیستند و فکر می‌کنند باید نمرهٔ بیشتری کسب می‌کردند خودشان بدانند که در برگهٔ امتحانی چه دسته‌گل‌هایی به آب سپرده‌اند !!!

2 – 4: نمرات، مقطوع و با رعایت تمامِ تخفیفاتِ ممکن و پس از تصحیحِ اوراق با دستِ باز و بالا و ارفاق وووو!!!!!! لحاظ شده است؛ کسانی که علی‌رغم همهٔ این موارد باز هم موفق به کسب نمرهٔ قبولی نشدند یا از نمرهٔ خود راضی نیستند و فکر می‌کنند باید نمرهٔ بیشتری کسب می‌کردند خودشان بدانند که در برگهٔ امتحانی چه دسته‌گل‌هایی به آب سپرده‌اند !!!

3 – 4: دانشجوی محترم در مقام اظهار نظر راجع ب سؤالات اومده نوشته : « سؤالات امتحان ، ذره‌ای به توضیحات کلاس شباهت نداشت » !!!! توجه نموئیدید ؟ نوشته « ذره‌ای » شباهت نداشت !!! اونوخ سؤالات من ، واو به واو ، عینن برگرفته از سؤالات طرح درس و تیترهای کتاب بوده !!! یا دانشجوی محترم در کلیه‌ی جلسات کلاس ، خاب تشیف داشتن یا کلاً فک میکردن روز امتحان بجای درس مدنی مثلن قراره درس حقوق اساسی رو امتحان بدن و با این ذهنیت اومدن سر جلسه ؛ ب همین خاطر هم دیدن اون چیزی ک خوندن با سؤالات من به کلی متفاوت بوده !! جل الخالق !!!

4 – 4: سؤال پرسیده بودم که قیّم بر چه اشخاصی قیمومت ندارد ؟ همین قد ساده و ابتدائی ؛ شاید خنده دار حتا !!! بعد این عین عبارت دانشجوی محترم در پاسخ ب این سؤال هست :‌ « اشخاص یا صغاری که صغر آنان ، متصل به قبل از کودکی نیست ؛ سفهاء مجانین که جنون آنها قبل از کودکی نیست » !!!!! (آیکن دو هزار علامت تعجب) آخه بنده‌ی خدا قبل از کودکی در شکم مادر یا عالَمِ ذَر حتا !!! بحث سفاهت یا جنون مطرح هست اصن ؟؟!!!! بعد « صغر آنان متصل به قبل از کودکی نیست » ینی چی اصن ؟ ینی هییییچچچچی نفهمیده ها !!! فقط حفظ کرده ؛ اونچیزی ک حفظ کرده رو هم ب این شکل نوشته !!! من حرفی ندارم !!!!

5 – 4: برادران بزرگواری که نمره‌ی اونا پنج رد شده ، پنج نگرفتن ؛ نمره‌شون پائین‌تر از پنج بوده من ارفاق کردم ؛ اگه اعتراض کنن نمره‌شونو کاهش میدم ب همون نمره‌ی واقعی خودشون ؛ از همین الان گفته باشم !!!!

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۹
دی
۹۴

شماره‌ی 308:

23. اشخاص عقب‌مانده‌ی ذهنی، غیر رشید هستند.

24. مفهوم غیر رشید اعم از سفیه است. غیر رشید کسی است که صلاحیت اداره‌ی اموال خود را ندارد خواه در امور غیرمالی هم رشد کافی نداشته باشد یا خیر، درحالی‌که سفیه آن غیر رشیدی است که صلاحیت اداره‌ی اموال خود را ندارد اما در امور غیرمالی، شخصی است متعارف.

شماره‌ی 309:

25. جنون اختلالی است گذرا یا دائم در شعور یا اراده که مانع از این می‌شود که اعمال شخص را به او منتسب کنیم.

26. تشخیص جنون در حقوق، بیشتر عرفی است تا پزشکی.

27. در دعوای ابطال قراردادهای شخص مجنون نیاز نیست که ثابت شود شخص به‌طور کلی از نیروی عقل بی‌بهره است، همین‌که اختلال روانی او مانع از درک طبیعت و آثار قرارداد شود کافی است.

شماره‌ی 310:

28. هر اعتیاد یا بیماری که باعث زوال عقل و اراده شود در حکم جنون است مثل مستی، بیهوشی، اعتیاد و... در این موارد زوال عقل و اراده در زمان انعقاد قرارداد باید ثابت شود.

29. عارضه‌هایی نظیر اعتیاد یا پیری سبب صدور حکم حجر نمی‌شود.

شماره‌ی 311:

30. برای مجنون ادواری هم حکم حجر صادر می‌شود اما این حجر ناظر به زمان‌هایی است که شخص در حال گرفتِ جنون است.

31. در معاملات مجنون ادواری اگر در خصوص وقوع معامله در زمان بهبودی یا جنون اختلاف شود چه کسی باید سخن خود را اثبات کند؟

پاسخ این است که صدور حکم حجر اماره‌ای است بر بطلان معاملات شخص و بنابراین آنکه مدعی است قرارداد در زمان افاقه بوده باید ادعای خود را اثبات کند. تردید در درستی عقد در فرض جنون ادواری، در واقع به شک در وقوع عقد بازمی‌گردد (شک می‌کنیم آیا عقد واقع شد یا خیر) پس حالت سابق (عدم وجود عقد) را استصحاب می‌کنیم. از مفاد ماده‌ی 1213 قانون مدنی هم این فرض برداشت می‌شود.

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۸
دی
۹۴

  • وَ بَیْنَهُمَا حِجَابٌ ۚ وَ عَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیمَاهُمْ ۚ وَ نَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ ۚ لَمْ یَدْخُلُوهَا وَ هُمْ یَطْمَعُونَ
  • در میان بهشتیان و دوزخیان مانعی وجود دارد (اَعراف نام) و بالای اعراف مردانی (از بهترینِ مؤمنان و برگزیده‌ترینِ ایشان) قرار دارند و (از آنجا همه‌ی مردمان را می‌نگرند و نیکان و بدان) جملگی را از روی سیمای (سعادت یا شقاوتِ) ایشان می‌شناسند. بهشتیان را بدان گاه که هنوز وارد بهشت نشده‌اند و می‌خواهند بدان داخل شوند فریاد می‌دارند که درودتان باد! (مژده باد شما را که خوفی و هراسی ندارید و جاودانه در بهشت ماندگارید). 
  • [[«حِجَابٌ»: سِتر. مانع. مراد دیواری است که دروازه‌ای دارد و عرض و طول و چگونگی آن بر ما مجهول است (نگا: حدید / 13). «الأعْرَافِ»: جمع عُرْف، بلندیها، در اینجا مراد بلندیهای (سُور) مذکور در (حدید / 13) است. «رِجالٌ»: مردانی که بر اعراف قرار دارند که برخی آنان را از زبدگان مؤمنان می‌دانند، و برخی ایشان را کسانی می‌دانند که حسنات و سیّئات ایشان مساوی است و هنوز تکلیفشان روشن نگشته است، ولی امیدوارند که به بهشت روند. «لَمْ یَدْخُلُوهَا ...»: مرجع ضمیر (و) می‌تواند واژه (رِجالٌ) یا (أَصْحاب) باشد.]]
  • سوره‌‌ی اعراف : 46.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 156 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز دوشنبه ، بیست و هشتم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۸
دی
۹۴

باید خدمت چند نفر از بازدیدکنندگانِ محترم وبلاگ ک جویای سرنوشت کامنتایی شدن ک طی روزهای اخیر ارسال فرمودن ، عرض کنم ک کامنت‌هاشون واصل شده و نزد من محفوظ هست ، منتها چون متأسفانه وخت من ب نحوی هست ک هر روز - اگه برنامه‌ی فوق‌العاده‌ای پیش نیاد واسم - میتونم پاسخگوی چیزی بین حداقل پنج تا حداکثر ده کامنت باشم و چون کامنتای واصله معمولن ب نحوی است ک بیش از این مقدار هست ، و چون من - بجز در برخی موارد استثنائی - بر اساس ترتیب وصول ، ب کامنتا پاسخ میدم اینه ک تا نوبت ب کامنتی برسه ک ارسال فرمودید ممکنه چند روزی طول بکشه ، ضمن عذرخواهی بابت این تأخیر ، از صبر و حوصله‌ای ک می‌کنید و لطفی ک ب من و وبلاگ دارید سپاسگزارم.

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۸
دی
۹۴

16. اذن سرپرست سفیه که قبل از عمل داده می‌شود نباید آن‌قدر وسیع باشد که به معنای از بین بردن حجر باشد.

17. اگر قیم به سفیه اذن دهد تا تمام یا بخش مهمی از دارایی خود را به‌دلخواه اداره کند، خلاف نظم عمومی و باطل است.

18. در اموری که قیم نمی‌تواند خود، انجام دهد (مثل بخشیدن اموال سفیه) و ولیّ، با اثبات مصلحت می‌تواند انجام دهد (باز مثل بخشیدن از اموال محجور)، قیم یا ولی نمی‌تواند به خودِ سفیه اذن در انجام آن‌ها بدهد.

19. نتیجه‌ی شماره‌ی قبل این می‌شود که عقودی که خارج از حدود نمایندگی ولی یا قیم است اگر به‌وسیله‌ی خود سفیه انجام شود در حکم باطل است، چون امکان تنفیذ آن‌ها وجود ندارد.

20. امکان قبول تملکات بلاعوض از سوی سفیه، بدون نیاز به اذن قیم یا ولی، منوط به این است که تعهدی برای سفیه ایجاد نشود؛ بنابراین قبول قراردادهای رایگان که در آن‌ها شرط عوض وجود دارد، از سوی سفیه، نیازمند تنفیذ سرپرست است.

21. سفیه، فقط در اموری که خود اهلیت انجام آن‌ها را دارد می‌تواند وکیل دیگران شود یا به اشخاص دیگر برای انجام آن امور وکالت دهد.

22. سفیه در عقد نکاح آزاد است، منتها میزان مهر نیازمند تنفیذ ولی یا قیم است.

فردا شب ب امید خدا در صورت بقای عمر نکات تستی شماره‌های 308 تا پایان 312 در وبلاگ قرار خواهد گرفت.

نکات فوق متعلق است به روز یکشنبه ، بیست و هفتم.

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۸
دی
۹۴

  • قَالَ ادْخُلُوا فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِی النَّارِ ۖ کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا ۖ حَتَّىٰ إِذَا ادَّارَکُوا فِیهَا جَمِیعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ ۖ قَالَ لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَلَٰکِنْ لَا تَعْلَمُونَ
  • (در روز قیامت خداوند به این کافران) می‌گوید: به همراه گروهها و دسته‌هائی از کافران انس و جنّی که پیش از شما (در دنیا مدّتی زندگی کرده‌اند و آن گاه از جهان) رفته‌اند وارد آتش دوزخ شوید! (در این هنگام) هر وقت گروهی داخل آتش شود، گروه همجنس (پیشین) خود را نفرین می‌فرستد، تا آن گاه که همه به هم می‌رسند و پیش هم گرد می‌آیند، آن وقت پسینیان خطاب به پیشینیان می‌گویند: پروردگارا! اینان ما را گمراه کرده‌اند (زیرا که پیش از ما بوده‌اند و ما را به سوی کفر رهبری نموده‌اند) پس آتش آنان را چندین برابر (تیزتر و عذابشان را بیشتر) گردان. (پروردگار خطاب بدیشان) می‌گوید: عذاب هر یک از شما (پیروان و پسروان و بالادستان و زیردستان، به سبب کفر و ضلال و تقلید کورکورانه از همدیگر) چندین برابر است، ولی (به علّت عذاب سخت خود، اندازه‌ی عذاب دیگران را) نمی‌دانید.
  • [[«أدْخُلُوا فِی»: واژه (فی) در اینجا به معنی (مَعَ) است. یعنی. همراه با. «خَلَتْ»: رفته‌اند. گذشته‌اند. «أُخْتَهَا»: خواهرش. در اینجا مراد همجنس و همکیش است که اینان بر اثر آنان رفته‌اند و از ایشان تقلید نموده‌اند. «إدَّارَکُوا»: به هم رسیدند. با هم گرد آمدند. اصل این فعل (تَدارَکُوا) و از باب تفاعُل است. «أُخْرَاهُمْ»: پسینیان. مراد پیروان و تقلیدکنندگان است. «اُولاهُمْ»: پیشینیان. مراد پیشوایان و تقلیدشدگان است. «ضِعْفاً»: دو چندان. چند برابر.]]
  • سوره‌‌ی اعراف : 38.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 155 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز یکشنبه ، بیست و هفتم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۸
دی
۹۴

  • یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لَا تُسْرِفُوا ۚ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ
  • ای آدمیزادگان! در هر نماز گاه و عبادتگاهی، خود را (با لباس مادی که عورت شما را بپوشاند، و با لباس معنوی که تقوا نام دارد) بیارائید، و بخورید و بنوشید ولی اسراف و زیاده‌روی مکنید که خداوند مسرفان و زیاده‌روی کنندگان را دوست نمی‌دارد.
  • [[«خُذُوا زِینَتَکُمْ»: مراد این است که به هنگام نماز و انجام عبادت لباسهای زیبا و مؤدّبانه و پاکیزه بپوشید و به نام پرهیزگاری از لباسهای کثیف و مندرس و یا ناشایست و جلف استفاده نکنید، و نیز تقوا و اخلاص داشته باشید. «الْمُسْرِفِینَ»: متجاوزین از حدود حرام و حلال خدا.]]
  • سوره‌‌ی اعراف : 31.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 154 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز شنبه ، بیست و ششم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۶
دی
۹۴

7.طبق ماده‌ی 1212 صغیر ممیز می‌تواند تملک بلاعوض کند مثل قبول هبه، صلح بلاعوض و حیازت مباحات.

8. ملاک ماده‌ی 1212 را می‌توان به سایر عقودی که ملک یا حقی را به رایگان برای صغیر ممیز ایجاد می‌کند نیز تسری داد مثل وقف، حق انتفاع، ارتفاق و...

9.نفوذ عاریه‌ای که صغیر ممیز پذیرفته منوط به اذن ولی یا قیم است زیرا: با قبول عاریه صغیر ممیز امین قرار گرفته و در صورت نقص یا تلفی که ناشی از تعدی و تفریط او باشد مسؤول تلقی می‌شود در حالی که تملک رایگان یعنی صغیر حقی را به دست آورد بدون اینکه در برابر آن تعهدی پیدا کند.

10.صغیر ممیز می‌تواند برای پذیرفتن هبه و صلح رایگان به دیگری وکالت بدهد و همچنین وکالت دیگران را در تملک رایگان بپذیرد.

11.صغیر ممیز می‌تواند برای انجام تمام اعمال حقوقی وکالت ولی یا قیم را بپذیرد زیرا اولاً: این امر نشان‌دهنده‌ی تنفیذ اعمال او از سوی ولی یا قیم است. ثانیاً: عرف آن را می‌پذیرد. ثالثاً: حفظ نظم در معاملات آن را اقتضا می‌کند.

12. معیار تشخیص رشد (سفیه نبودن)، عرف است. مرجع تشخیص رشد هم قاضی دادگاه هست.

13.صرف مال در راه گناه، لزوماً به معنای سفاهت نیست؛ نیز اسراف در صرف مال در راه خیر می‌تواند نشانه‌ی سفاهت قرار گیرد.

14.سفاهت کیفیتی است نفسانی که باید خُلق و خوی شخص قرار گیرد. با یک عملِ سفیهانه، شخص، سفیه نمی‌شود.

15.اگر صغیر ممیز بدون اذن ولی یا قیم، خود را برای انجام کاری اجیر شخص دیگری کند (اجاره دادنِ عمل) ، این معامله ، غیرنافذ است.

فردا شب ب امید خدا در صورت بقای عمر نکات تستی شماره‌های 304 تا پایان 307 در وبلاگ قرار خواهد گرفت.

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۶
دی
۹۴

نمیدونم بضیا چ تصوری از امام حسین و محرم دارن؟ طرف اومده مانتو شلوار بسسسسیار بسسسسیار نامناسب پوشیده، آرایش هم کرده، موهاشم انداخته بیرون، بعد روی همون موهایی ک انداخته بیرون گِل هم گرفته!!!! بعد در همین حال، دست یه لندهور (از این هیکل بدنسازیا هست؟) هم توی دستشه و داره با افتخار سینه هم میزنه!!!!

+  حالا خودِ این موجودات عجیب، هیچی، پدران، شوهران، برادران و مادرانِ این موجوداتِ عجیب، چ تصوری از امام حسین و محرم دارن؟؟؟؟ اینا از اون موجودات عجیب، عجیب‌ترن!!!!

+  خدایا این توفیق رو نصیب ما کن ک بفهمیم امام حسین شهید شد ک احکام اسلام در جامعه اجرا بشه. احکام اسلام هم البته فقط حجاب نیست، اینو خودمم میدونم ولی ب هر حال تا اونجا ک دست خودِ ماست باید اجرا کنیم احکام رو. اونجایی هم ک دست ما نمیرسه تکلیف اَزَمون ساقطه.

++ اینم میدونم ک بضیا میگن امام حسین مال همه‌س و کسی حق نداره ایشون رو متعلق ب خودش بدونه یا اینکه معتقدن زیر خیمهٔ امام حسین جا واسه همه هست و هیشکی رو نباید رنجوند، حتا اگر خانومی اومد کشف حجاب هم کرد کسی حق نداره بهش تذکر بده!!! من اما هیچکدوم از این استدلالات رو قبول ندارم، حرف من روشنه آگه امام حسین شهید شد واسه زنده کردن اسلام، پس باید عزاداری امام حسین نمود و تجلیِ عینیِ زنده باقی موندنِ اسلام باشه، نه اینکه خدای ناکرده زبونم لال، عزاداری امام حسین تبدیل بشه ب محملی برای تجاوز علنی ب احکام اسلام و آدم ب این نتیجه برسه ک اصن نره بیرون و توی خونهٔ خودش بمونه بیشتر مورد رضایت امام حسین هست!!!!!

نتیجهٔ اخلاقی جدید: بضیا جدیدن دینی دُرُس کردن ک ب اسم جذب جوونا با همه چی جور درمیاد، با بدحجابی، با آرایش کردن ب اسم اینکه اینجور نکنی مَردا احترام بت نمیذارن!!!! - مرده‌شورِ اون احترامی رو ببرن ک بخاد بخاطر آرایش چهره باشه - با دوس دختر و دوس پسر داشتن - ب اسم اینکه توی خونواده تنهائیم -، با رقص در مرئی و منظر نامحرم بلکه با نامحرم، با عروسیای اونچنانی، با رشوه دادن ب اسم اینکه ب هر حال الان بازار اینطوره، یا تا پول ندی کارت را نمیفته!!!!

نتیجهٔ اخلاقیِ قدیمی: بی حجابی یا بدحجابی زن از بی غیرتی یا کم غیرتی مرد است!!!! غیرت، بر خلاف تصور بضیا اصلن این نیس ک اگه کسی اسم کوچیک خاهرتو آورد بزنی زبونشو از حلقومش بکشی بیرون و باز بر خلاف تصور بضیا غیرت فقط این نیس ک اگه یکی از محارمت - خدای ناکرده – با کسی ارتباط نامشروع داشت مثلن رگ گردنت بزنه بیرون و فلان و بهمان کنی و آسمون و زمینو ب هم بریزی؛ اصن ریشه‌ی همون ارتباط نامشروعی ک ایجاد میشه همین جاهاست ک وختی خودشو هف قلم آرایش میکرد میرفت بیرون، زبونت لال شده بود و می‌گفتی الان همه‌ی دوستاشم اینطورین پس من حرفی نزنم؛ غافل از اینکه وختی زنی یا دختری طوری رفت بیرون ک پیام مستقیمش این بود ک آقای مردِ نامحرم بیا منو ببین لطفن، دیگه اگه مرد نامحرم افتاد دنبالش و با انواع ترفندها بالاخره موفق شد فریبش بده و باهاش دوس شد زیاد تعجبی نداره.

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۶
دی
۹۴

  • وَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَیْهَا آبَاءَنَا وَ اللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا ۗ قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ ۖ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ
  • (کافران) وقتی که کار زشتی (همچون شرک و طواف کعبه را در حال برهنگی) انجام می‌دهند، می‌گویند: پدران خود را بر این کار دیده‌ایم (و نیاکانمان را بر این روش و برنامه یافته‌ایم و ما به دنبال آنان رفته و از ایشان پیروی می‌کنیم) و خدا ما را بدان دستور داده است! بگو (ای پیغمبر!): خداوند به کار زشت دستور نمی‌دهد. آیا چیزی را به خدا نسبت می‌دهید که (مستند و دلیل صحّت آن را) نمی‌دانید؟
  • [[«فَاحِشَةً»: عمل قبیح. گناه بسیار زشت. «الْفَحْشَآء»: عمل قبیح. گناه بسیار زشت.]]
  • سوره‌‌ی اعراف : 28.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 153 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز جمعه ، بیست و پنجم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۶
دی
۹۴

  • قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ ۖ قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ
  • (خداوند به او) گفت: چه چیز تو را بازداشت از این که سجده ببری، وقتی که من به تو دستور (تعظیم و تواضع برای آدم) داده‌ام؟ (ابلیس از روی عناد و تکبّر پاسخ) گفت: من از او بهترم. چرا که مرا از آتش آفریده‌ای و او را از خاک. (و آتش کجا و خاک کجا!).
  • [[«مَا مَنَعَکَ؟»: چه چیز تو را باز داشت؟ چه چیز مانع شد؟ «طِینٍ»: گِل (نگا: صافّات / 11). خاک (نگا: آل‌عمران / 59). زیرا خاک عام است و بر گِل و غیرگِل اطلاق می‌شود. استعمال (طین) در اینجا چه بسا اشاره به مرحله‌ای از مراحل تدریجی خِلقت آدم باشد.]]
  • سوره‌‌ی اعراف : 12.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 152 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز پنجشنبه ، بیست و چهارم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۵
دی
۹۴

چنین تصمیم گرفتیم ک در ادامه‌ی طرح کتابخوانی ، هر روز هفت صفحه از کتاب قواعد عمومی قراردادها جلد دوم - تألیف استاد کاتوزیان - رو مطالعه کنیم ، ک هم فاله هم تماشا ، هم کتاب خوندیم و هم بر اطلاعات حقوقیمون افزوده شده. و در همین راستا برای اینکه ب بار علمی مطالب وبلاگ افزوده بشه هر روز نکات تستی اون هفت صفحه رو هم میذاریم توی وبلاگ ، ک میتونید در صورت تمایل ، هر روز مراجعه کنید و مطالعه کنید.

هر کدوم از بازدیدکنندگانِ محترم وبلاگ هم ک این کتاب رو داشته باشه و تمایل ب شرکت در این طرح داشته باشه میتونه اعلام آمادگی کنه و با ما در خوندن کتاب همراه بشه و همچنین اگه تمایل ب همکاری در قسمت خلاصه‌نویسی داشته باشه میتونه تقبل کنه و هر سه روز یکبار ، نکات تستی هفت صفحه‌ی مربوط ب اون روز رو بنویسه تا من ب اسم خودش در وبلاگ قرار بدم.

فردا برنامه‌ی مطالعاتی ما شماره‌ی 301 تا 303 کتاب خواهد بود و نکات تستی مربوط ب این مطالب در وبلاگ قرار خواهد گرفت.


نکات تستی خلاصه‌نویسی شده از شماره‌های 292 تا 300 کتاب : 


  1. مادتین 212 و 213 تعارضی با مواد 1207 ب بعد قانون مدنی نداره ، مادتین 212 و 213 « مجمل » و مواد 1207 ب بعد ، « مُبیّن » هستن.
  2. عدم اهلیت صغیر ، عام هست و ب دلیل حمایت از اوست. البته در مورد صغیر غیر ممیز ، علاوه بر حمایت ، علت حجر ، ممکنه فقدان قصد و رضا هم باشه.
  3. تمیز ، در حقوق ایران سن خاصی نداره ، و در مورد هر پرونده و هر صغیر ، قاضی باید جداگانه تصمیم بگیره و معین کنه آیا صغیر در اون مورد ، ممیز هست یا خیر.
  4. صغار ، فقط اهلیت استیفا ندارن ، اهلیت تمتع اونا کامله ، و سرپرست اونا میتونه بجاشون اقدام کنه ، البته در برخی از امور که جنبه‌ی شخصی داره ، مث وصیت کردن ، سرپرست ، حق اقدام بجای صغیر نداره.
  5. جنینی ک هنوز متولد نشده حتا قبل از تولد در همه‌ی موارد ، مشروط ب اینکه زنده متولد بشه ، اهلیت تمتع داره ، و میتونه مالک بشه ، قانون مدنی در ارث و وصیت ، ب این اهلیتِ جنین ، تصریح کرده.
  6. سرپرست جنین ، در مواردی ک جنین ، مالک اموالی بشه ، دارایی او رو اداره میکنه و میتونه در صورت لزوم ، قراردادهائی رو منعقد کنه.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۵
دی
۹۴

قبلنم گفتم من برای انجام امور روزمره در داخل شهر از دوچرخه استفاده میکنم ، هم یه ورزشه ، هم حتی برای کسانی ک ماشین دارن - ک البته من ندارم - ، نسبت ب استفاده از ماشین ، انتخاب بهتری محسوب میشه ، چون مسائلی مث ایجاد آلودگی‌های محیطی ، جای پارک و ترافیک و حتا خیابون یک طرفه و اینا نداره !!! - بنابراین اگر توی شهر کسی رو دیدید سوار دوچرخه ک شکل و شمایلش از دور شبیه منه ، ب چشمای خودتون اعتماد کنید ، همون ، خودِ منم !!! - حالا این ب کنار.

امروز از یکی از این میوه‌فروشایی ک سرِ چرخ میوه میفروشن قیمت شلغم و لبو رو پرسیدم ، دوچرخه هم باهام بود ، هنوز قیمت نداده دست برد سمت پلاستیک ک شروع کنه ب ریختن داخل پلاستیک ، بعدم گفت چند کیلو میخای ؟ - اینم یکی از عادتای بدشونه ؛ ب فروختن یک کیلو راضی نیستن باید حتمن دو سه کیلو بخری ک با طیب خاطر و با رضایت بفروشن - در همین حیص و بیص قیمتی داد ک گرون بود ، یا حداقل من فک میکنم ک گرون بود ، تصمیم گرفتم نخرم ، حرفی نزدم و راه خودمو گرفتم و از کنار میوه‌فروش یا ب عبارت بهتر شلغم فروش رد شدم.

شروع کرد از پشت سر به لُغُز خوندن ، ک تو اگه فلان و بهمان نبودی ک الان دوچرخه سوار نبودی !!!!! و یه چن تا حرف دیگه ک از پشت سر صدای مبهمی از اون حرفا می‌شنیدم !!! خواستم برگردم به طنز بهش بگم خو الان من و تو همکاریم !!! من دوچرخه‌سوارم ، تو هم روی چرخ میوه میفروشی !!!! چرا حرمت همکارتو نگه نمیداری پس !!!

اما مدتهاست یاد گرفتم آدم دهن ب دهن بشه با بعضیا حرمت خودش میره زیر سؤال و اون طرف مقابل اگه بی حیا باشه برمیگرده چیزی میگه ک برای فرد با حیا جواب دادنش مشکله و سکوت در مقابلش هم مشکل‌تر. 

حدیثی یادم اومد ک « زکات عقل ، تحمل نادانان است » یا این آیه ک وختی از طرف جاهلان طرف خطاب قرار میگیری کریمانه بگذر. حتا اگه این حدیث و آیه رو هم نمیدونستم کلن شخصیتم اینطوریه ک در مقابل این حرفا جواب نمیدم ، ولی خب حالا با دونستن این آیه و روایت ، راحت‌تر تحمل میکنم.

فروشنده نوشت : بضی فروشنده‌ها یه طوری از بالا ب پائین ب آدم نگا میکنن ک انگار میخان جنس رو مفتی بدن یا مثلن در راه رضای خدا یا از سرِ سیری اومدن فروشنده شدن !!! بعضیام در طرف مقابل وختی میخا چیزی بخری ازشون اونقد چیپ ، قربون صدقه‌ی آدم میرن ک آدم عُقققققش میگیره !! متنفرم از هر دو دسته !!!

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۵
دی
۹۴

  • وَ لَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ ۗ قَلِیلًا مَا تَشْکُرُونَ
  • شما را در زمین مقیم کرده‌ایم و قدرت و نعمتتان داده‌ایم، و وسائل زندگیتان را در آن مهیّا نموده‌ایم، (امّا شما در برابر نعمتهای فراوان) بسیار کم سپاسگزاری می‌کنید. 
  • [[«مَکَّنَّاکُمْ»: شما را قدرت و نعمت دادیم. و قوّه و سلطه بخشیدیم. به شما مکان و مأوی دادیم. «مَعَایِشَ»: جمع مَعیشة و مَعاش، وسائل زندگی و مایه بقاء. از قبیل: خوردنیها و نوشیدنیها.]]
  • سوره‌‌ی اعراف : 10.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 151 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز چهارشنبه ، بیست و سوم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۵
دی
۹۴

  • مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا ۖ وَ مَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلَا یُجْزَىٰ إِلَّا مِثْلَهَا وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ
  • هرکس کار نیکی انجام دهد (پاداش مضاعف، دست‌کم از دریای جود و کرم خداوند معظّم) ده برابر دارد، و هرکس کار بدی کند، پادافره او (به سبب عدل و داد یزدان) جز هم‌سنگ و هم‌سان آن داده نمی‌شود و به (اینان با افزایش کیفر، و به آنان با کاهش پاداش از) ایشان ظلم و ستم نمی‌گردد. «
  • عَشْرُ أَمْثَالِهَا»: ده برابر. چندین برابر. برخی لفظ (عَشْرُ) را برای کثرت می‌دانند؛ نه حصر (نگا: بقره / 245، زمر / 10).
  • سوره‌‌ی الأنعام : 160.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 150 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز سه شنبه ، بیست و دوم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۴
دی
۹۴


+ بدم میاد از این لوس بازیای هدف دار !!!! هم اونی ک میاد عکسی یا مطلبی میذاره ک ینی من اوف شدم بیاید با من همدردی کنید ؛ هم اونی ک از درِ آبجی بازی در میاد ک ینی من الان نزدیکه سکته کنم با دیدن درد و رنج تو !!!! طرف ، خاهر خودش ، مادر خودش ، برادرِ واقعی خودش توی زندگی واقعی تا مرز بستری شدن توی بیمارستان هم میره ، ککش نمی‌گزه ، اونوخ یه سره توی تلگرام و اینور و اونور مشغول همدردی و قربون صدقه رفتن واسه دخترا یا پسرای مردم هست !!!! برو ...... برو عامو خودتو رنگ کن !!!! خدا با این چیزا کلاه سرش نمیره !!!!!


++ نظر ب اینکه ترتیب نمایش کامنتا توی باکسِ آخرین « آخرین نظرات » در صفحه‌ی اصلی وبلاگ ب هم خورده ، اون بزرگوارانی ک لطف کردن و ظرف روزای اخیر کامنت گذاشتن تا اطلاع ثانوی برای دیدن پاسخ کامنتاشون مراجعه بفرمایند ذیل همون مطلبی ک کامنت گذاشتن و منتظر نمایش کامنت خودشون در باکس آخرین نظرات نباشن چون اونجا نمی‌بیننشون.

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۳
دی
۹۴

پست ثابت - برای دیدن مطالب جدیدتر ، پائین بروید

ضمن احترام به دغدغه‌های ذهنی شما در خصوص نمره‌ی امتحانی درسی که با من داشته‌اید و ضمن احترام به تمایل‌ شما در خصوص اعلام سریع‌تر نمرات امتحانی خواهشمند است از پرسیدن این سؤال که ( نمره‌ی فلان درس کی اعلام میشه ) خودداری فرمایید ؛ چون با پاسخی مواجه نخواهد شد ؛ علت این عدم پاسخ هم واضح است ؛ چون من خودم هم پاسخ این سؤال را نمی‌دانم ؛ واقعیت است ؛ نمی‌دانم که نمره‌ی هر درس ، چه زمانی اعلام می‌شود ؛ برگه‌ها به تدریج ، تصحیح خواهد شد و نمرات از طریق سایت دانشگاه اعلام خواهد شد.

تصحیح نوشت : هر چی باشه من باید سؤال به سؤال ، برگه به برگه  و درس به درس بخونم و برم جلو ؛ نمی‌تونم همین طوری بر اساس دستخط ، نمره بدم که !!!!

بدخط نوشت : خداییش نمی‌دونم بعضیا چ اعتماد ب نفسی دارن ، دستخطشون خرابه ، هیچ ! چنان با عجله و بی‌مبالات می‌نویسن ک خوندنش فقط کار خودشونه ؛ البته بعید می دونم خودشونم بتونن بخوننش حتا !!!!


  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴، ۰۷:۰۴ ب.ظ
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۳
دی
۹۴

ردیف

نام درس

روز و ساعت

جنسیت

کلاس

1

متون حقوقی 2

شنبه 10 الی 12

خواهران

303

2

حقوق تجارت 1

شنبه 12 الی 13

خواهران

306

3

آیین دادرسی مدنی 3

شنبه 14 الی 16

خواهران

303

4

ادله‌ی اثبات دعوی

شنبه 16 الی 18

برادران

303

5

آئین دادرسی مدنی 1

یکشنبه 8 الی 10

برادران

311

6

متون حقوقی 2

یکشنبه 10 الی 12

برادران

302

7

حقوق مدنی 2

یکشنبه 14 الی 16

خواهران

306

-

پاسخ به مراجعات

یکشنبه 16 الی 17

-

-

8

حقوق تجارت 3

یکشنبه 17 الی 19

برادران

303

 

*******

با استعانت از ذات مقدس حضرت باری تعالی و ضمن تبریک به دانشجویان محترم بابت نزدیک شدن به پایان امتحانات ترم نخست و نیز تبریک مضاعف بابت نزدیک شدن به شروع ترم تحصیلی جدید، برنامه‌ی تدریس نیمسال دوم سال تحصیلی 95 – 94 را به شرح فوق اعلام می‌نمایم؛ در این زمینه چند نکته قابل ذکر است:

اولاً  این برنامه بر اساس اطلاعات فعلی است که در دسترس من قرار دارد؛‌ معنای این سخن این است که این برنامه قطعی نیست و امکان تغییر در برنامه‌ی ذیل نامحتمل به نظر نمی‌رسد.

ثانیاً ضمن تشکر از دانشجویان محترمی که از طریق وبلاگ، ابراز تمایل می‌نمایند تدریس درس خاصی به من واگذار شود در این زمینه دو نکته را لازم به توضیح می‌بینم:

نکته‌ی اول اینکه برنامه‌ریزی درسی از وظایف خاص مدیریت محترم گروه است که با توجه به ظرفیت‌ها، امکانات و درخواست دانشجویان، انجام می‌شود، این امر بدان معنا است که چنین اختیاری برای مدرسان، پیش‌بینی نشده است که پس از طراحی برنامه تقاضا نمایند کلاس خاصی برای ایشان ارائه گردد، لذا ضمن تشکر مجدد از نظر لطف دانشجویان، اجابت چنین درخواستی یا انجام چنین تقاضایی از مدیر گروه برای من ناممکن است.

نکته‌ی دوم اینکه همه‌ی اساتید محترم دانشگاه، نورچشم و عزیز هستند و تفاوتی نمی‌کند درسی خاص را با چه استادی بگذرانید؛ در هر حال، درس با هر استادی هم که ارائه شود زحمت اصلی به عهده‌ی دانشجو است؛ در ضمن اینکه درس خاصی با من ارائه نشده را به فال نیک بگیرید؛ حداقل برای یک ترم هم که شده از دست سخت‌گیری‌های من راحت هستید!

پانوشت (1): بدین وسیله به دانشجویان محترمی که بر خلاف میلشان مجبورند در ترم بعد، وجود مرا تحمل کنند و تلاش‌های احتمالی‌شان برای اینکه من در خدمتشان نباشم ممکن است (گفتم ممکن است؛ توجه داشته باشید) ره به جایی نبرد! این ضایعه‌ی دردناک را صمیمانه تسلیت عرض نموده، از خدا برای آنان صبر جمیل و اجر جزیل، مسئلت می‌نمایم و امیدوارم بتوانم در شادی‌هایشان جبران کنم!!!

پانوشت (2): نیز از طریق همین تریبون به دانشجویان محترمی که این سعادت نصیبشان شده که من ترم بعد در خدمتشان نباشم (و حداقل یه ترم هم که شده نفس راحتی بکشن!!!!) صمیمانه تبریک عرض نموده و آرزو دارم خداوند این نعمت را از آن‌ها سلب نکند!!

پانوشت (3): هر گونه تغییر احتمالی بعدی به محض قطعی شدن (و البته به محض دسترسی به شبکه‌ی جهانی اون‌تِرنت!) از همین طریق، اطلاع‌رسانی خواهد شد. 

شوک نوشت : امیدوارم اون بزرگوارانی ک هنوز امتحاناتشون تموم نشده و الان می‌بینن ترم بعد ، درسی رو با من خواهند داشت ، دچار شوک عصبی نشن !!!!! از همین الان ، و از طریق همین تریبون ، مسؤولیت هر گونه پیش‌آمدِ بد در این زمینه رو از خودم سلب می‌کنم !

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۲
دی
۹۴

اول - کارنامه

بازدیدکننده‌‌ی محترم (سجاد) که همونطور که سابقن اینجا عرض کردم من هیچوخت سعادت نداشتم ایشون رو از نزدیک ببینم و از چن وخت پیش ، تشریف می‌آوردن و در قسمت سؤالات درسی یا حقوقی ، سؤالات خودشونو مطرح میفرمودن و موفق شدن ب یاری خدا و تلاش پیوسته‌ی خودشون ، رتبه‌ی چهار کانون خوزستان رو کسب کنن بنا به درخواست من لطف کردن و کارنامه‌ و منابع مورد مطالعه‌ی خودشون رو ارسال کردن که در ذیل کارنامه‌ی ایشون رو مشاهده میفرمائید.



دوم - منابع و شیوه‌ی مطالعاتی

مطلب ذیل رو هم خود ایشون زحمت کشیدن و ب درخواست من طی کامنتی ک اینجا گذاشتن ، نوشتن.

حقوق مدنی :

من کتاب‌های نظم کنونی و درس‌هایی از عقود معین 1 و 2 دکتر کاتوزیان و حقوق خانواده دکتر صفایی و جزوه ارث دکتر شهبازی رو خوندم و CD مدنی دکتر شهبازی رو خریدم و گوش دادم که برای کسایی که پایه ضعیفی دارند عالیه و همچنین تست حقوق مدنی دکتر شهبازی.

آئین دادرسی مدنی :

من فقط جلد 1 و 3 بنیادین و جلد 2 پیشرفته دکتر شمس رو خوندم و قانون‌های خاص مثل دیوان عدالت اداری و اجرای احکام و خانواده و شورای حل اختلاف رو خوب خوندم و تست ساده ساز فرحناکیان رو خوندم که عالیه ؛ بنظرم تسلط به قانون هم خیلی مهمه.

حقوق تجارت :

من فقط ساده ساز فرحناکیان که هم توضیح و هم تست بود رو خوندم و متاسفانه کتاب‌های دکتر اسکینی رو کامل نخوندم البته سؤالات امسال تجارت پر از ایراد بود و یک سؤال اختلافی هم دادن و دو سوال هم که حذف شد اما جدیداً کتاب اسناد تجارتی دکتر کاویانی رو دارم میخونم بنظرم عالیه وتسلط به قانون هم خیلی مهمه.

اصول استنباط :

حتماً اول اصول فقه دانشگاهی رو بخونید بعد کتاب مرحوم ابوالحسن محمدی ؛ درس اصول یاد گرفتنیه نه حفظ کردنی و بسیارشیرین و به دردبخور ؛ بر خلاف نظر بعضی‌ها درس سختی نیست و همچنین تست دکتر شهبازی در این درس رو هم خوندم.

حقوق جزا :

من فقط خود قانون و قانون یار چتر دانش رو خوندم و تست فقط تست‌های ارشد و وکالت وقضاوت 92 به بعد رو زدم و دیگر هیچ!

آئین دادرسی کیفری :

من کتاب نکته‌های دکترخالقی رو خوندم و هیچ تستی هم نزدم و تسلط به قانون مهمه.

من انصافاً فقط همین منابع رو خوندم البته کمک حافظه‌های مدنی و تجارت و آیین دادرسی مدنی رو هم خوندم که برای مرور روزای آخر بد نیست.

دو تذکر مهم :

اول اینکه باید قانون خوانی جزء برنامه روزانتون باشه در همه درسها.

دوم اینکه دقت سر جلسه آزمون خیلی مهمه ؛ من خودم اگر دقت میکردم راحت دادرسی مدنی و دادرسی کیفری رو 100 میزدم و رتبه‌م بهتر میشد. 


شادی نوشت : خبری ک ایشون ب من دادن مبنی بر قبول شدنشون در آزمون وکالت با این رتبه‌ی خوب ، اووووونقد شادم کرد ک رنگِ امشب منو ب کللللی عوض کرد و امشب از یه شب معمولی تبدیل شد ب یه شب خاطره‌انگیز ک همیشه در ذهنم خواهد موند. امیدوارم مطالبی ک ایشون لطف کردن و مرقوم فرمودن مورد استفاده‌تون قرار بگیره ؛ از ایشون سپاس‌گزار هستم و براشون توی همه‌ی مراحل زندگیشون سلامت ، موفقیت و در پایان زندگی ، عاقبت ب خیری رو از درگاه خدا مسئلت دارم.

+ اگر تمایل ب دیدن نمونه‌های دیگه‌ای از کارنامه‌های شرکت‌کنندگان در آزمون وکالت سال 1394 دارید ، این لینک رو ببینید.

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۱
دی
۹۴

چرا برخی از نوشته‌های شما در وبلاگ ، پُر است از اغلاط املایی و نگارشی ؟ ( « وخت » بجای « وقت » ، « ک » بجای « که » ، « خاهر » بجای « خواهر » ، « میخام » بجای « میخوام » ، « خاب » بجای « خواب » ، « لطفن » بجای « لطفاً » ، « صراحتن » بجای « صراحتاً» و ....)

اینگونه نوشتن حاکی از جهل نسبت به املای صحیح کلمات یا جهل نسبت ب نگارش صحیح کلمات نیست ؛ من معتقدم هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد ؛ بله در جایی که ما مشغول نوشتن یک دادخواست یا پاسخ دادن به یک دادخواست هستیم و قصد داریم آن را به عنوان یک سند حقوقی به محضر دادگاه تقدیم نمائیم باید قواعد املائی و نگارشی را تمام و کمال رعایت کنیم ، اما اینجا در این وبلاگ شخصی که عمده‌ی مباحث ما را دلنوشته‌‌های احساسی تشکیل می‌دهد دلیلی برای رسمی نوشتن وجود ندارد ، ما اینجا در پی اینیم که هر چه می‌خواهد دل تنگمان بنویسیم و هیچ آداب و ترتیبی هم نجوئیم !!!

ما وقتی در یک مراسم رسمی شرکت می‌کنیم بدیهی‌ست که باید با لباس رسمی حاضر شویم و آداب نشستن و برخاستن را به طور کامل رعایت کنیم ؛ اما پوشیدن پیژامه در منزل و راحت نشستن یا حتا دراز کشیدن از منظر هیچکس سزاوار سرزنش نیست ؛ این وبلاگ هم ب مثابه‌ی خانه‌ی من در فضای مجازی است و عدم رعایت آداب نوشتن از نظر من بدون عیب است.

صرفنظر از توضیحات فوق ، از نظر ادبی هم اینگونه نوشتن در وبلاگ شخصی از نظر من بلا اشکال است ، همانگونه که امروزه فارسی شکسته و محاوره‌ای نوشتن (مثل نوشتن « می‌خوام » بجای « می‌خواهم » یا « میگم » بجای « می‌گویم ») به یک امر مقبول تبدیل شده ، در حالیکه سابقن ادیبان بشدت در مقابل این تغییر مقاومت نشان می‌دادند ، مطمئناً در سنوات آینده نیز نوشتن « وخت » بجای « وقت » آنقدر که امروز از نظر بعضی‌ها عجیب و غیر قابل قبول می‌نماید ، شگفتی‌آور نخواهد بود.

هدف غائی ما این است که در این محیط ، نوشتنمان را هر چه بیشتر به گفتار روزمره شبیه کنیم. اگر در گفتار روزمره ، فعل بر خلاف نوشتار ، در وسط جمله می‌آید نه در آخر جمله ( به این مثال توجه کنید : « من رفتم اونجا » بجای « من آنجا رفتم ») در نوشتار هم همین اتفاق خواهد افتاد ، اگر در گفتار ، تلفظ کلمه‌ی « وقت » تبدیل به « وخت » می‌شود ، در نوشتار هم همین گونه خواهد شد.

به هر حال این نظر شخصی من است و امیدوارم اگر مایل ب خواندن مطالب من در این وبلاگ هستید و از نظرتان اینگونه نوشتن ایراد است ، این ایراد را بر من ببخشائید و تحمل کنید.

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۱
دی
۹۴

  • وَ لَا تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّىٰ یَبْلُغَ أَشُدَّهُ ۖ وَ أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ ۖ لَا نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ۖ وَ إِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ کَانَ ذَا قُرْبَىٰ ۖ وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ۚ ذَٰلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ
  • به مال یتیم جز به نحو احسن (و بهترین راهی که باعث حفظ و ازدیاد آن گردد) نزدیک مشوید (و بدین شیوه‌ی خداپسندانه ادامه دهید) تا آن گاه که یتیم به رُشد کامل خود می‌رسد (و در آن هنگام به گونه‌ی شایسته می‌تواند در مال خویش تصرّف کند. در این وقت اموالش را به خودش تسلیم کنید)، و پیمانه و ترازو را به تمام و کمال و دادگرانه مراعات دارید و (نه کم و زیاد بدهید و نه کم و زیاد دریافت کنید. در حدّ توانائی انسانی خود در این‌باره بکوشید و بدانید که) ما هیچ کسی را به انجام چیزی جز به اندازه‌ی تاب و توانش موظّف نمی‌سازیم. و هنگامی که سخنی (در کار داوری یا گواهی و یا راجع به روایت و خبری) گفتید، دادگری کنید (و از حق منحرف نشوید) هر چند (کسی که سخن به نفع یا به زیان او گفته می‌شود) از خویشاوندان باشد. و به عهد و پیمان خدا (که برای انجام تکالیف از شما گرفته است، و عهد و پیمان فیمابین خود درباره‌ی مسائل و مصالح مشروع) وفا کنید. اینها چیزهائی هستند که خداوند شما را به رعایت آنها توصیه می‌کند، تا این که متذکّر شوید و پند گیرید. 
  • («بِالَّتی»: با خصلت یا خصالی که. با کار یا کارهائی که. «أَشُدَّ»: قوّت. مفرد است، یا جمعی است که دارای مفرد نمی‌باشد. مراد از (أَشُدَّ) رشد مذکور در (نساء / 6) است. «أَوْفُوا»: به تمام و کمال بپردازید. «عَهْدِ اللهِ»: پیمان خدا. مراد از آن، همه چیزهائی است که خداوند از بندگان خود خواسته است. همچنین همه عهدها و پیمانهائی است که مردمان با یکدیگر می‌بندند. در این صورت نسبت آن به خدا بدین سبب است که خداوند به حفظ و وفای بدان امر نموده است.)
  • سوره‌‌ی الأنعام : 152.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 149 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز دوشنبه ، بیست و یکم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۱
دی
۹۴

پس از اعلام نتایج آزمون وکالت امسال ، هم خوشحالم هم ناراحت.

خوشحال بابت اینکه بازدیدکننده‌ی محترم (سجاد) ک من هیچوخت سعادت نداشتم ایشون رو از نزدیک ببینم و از چن وخت پیش ، تشریف می‌آوردن و در قسمت سؤالات درسی یا حقوقی ، سؤالات خودشونو مطرح میفرمودن و منم در حد علم ناقص خودم جواب میدادم موفق شدن ب یاری خدا و تلاش پیوسته‌ی خودشون ، رتبه‌ی چهار کانون خوزستان رو کسب کنن - میتونید اینجا ببینید ک ایشون خبر موفقیت خودشونو لطف کردن و ب من دادن - و این منو خییییییلی خوشحال کرد ، شاید انگار ب اون اندازه ک برادر خودم شرکت کرده و با کسب رتبه‌ی عالی موفق ب قبولی در آزمون شده. برای ایشون در سایر مراحل و مقاطع زندگیش و بخصوص در آزمون ارشد ک پیش رو دارن آرزوی موفقیت دارم.

ناراحتم از این بابت ک بازدیدکننده‌ی محترم (رها) ک ایشون هم تشریف می‌آوردن و سؤالات درسی خودشونو با من در میون میذاشتن نتونستن در آزمون وکالت امسال ، نتیجه‌ی دلخواهشونو کسب کنن. نمیدونم حس می‌کنم اگه بجای خوندن کتب خلاصه‌نویسی شده ک احتمالن در برنامه‌ی مطالعاتی ایشون سهم اصلی رو داشته ، ایشون منابع اصلی و مفصل رو میخوندن شاید نتیجه‌ی بهتری عایدشون می‌شد ، ب هر حال دلیلی واسه یأس و ناامیدی وجود نداره ، هیچ شکستی پایان دنیا نیس و با توجه ب اینکه ایشون فاصله‌ی چندانی با رتبه‌های قبول شده نداشتن با اندکی تلاش بیشتر و حفظ تمرکز در جلسه‌ی امتحان میتونن حتمنِ حتمن در این آزمون موفق بشن.

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۱
دی
۹۴







دشت بریمهام در یورکشایر شمالی (1) در انگلستان ، مأمن شماری از صخره‌هایی است ک در اثر ده‌ها هزار سال فرسایش ب وجود اومدن اما حیرت‌انگیزترین این صخره‌ها ، شیاد صخره (2) هست ، یک صخره‌ی یکپارچه‌ی دویست تُنی !!!! ک روی یک پایه‌ی مخروطی شکل بسیار کوچک تعادل گرفته.

شیاد صخره ، حدود چار متر و نیم ارتفاع داره و چنین ب نظر میرسه ک عنقریب در حال افتادن و سقوط کردن از روی پایه‌ش باشه ؛ اما هیچوخ چنین اتفاقی نیفتاده. این صخره‌ی حدودن دویست تنی ، تا جایی ک آدما ب یاد میارن همینطوری بوده ک الان هست ، قوانین فیزیک رو ب چالش کشیده و ناظران رو وادار میکنه ب نشونه‌ی حیرت ، ترس و احترام کلاه از سر وردارن

این صخره که « جادوگر صخره « (3) و « میز تحریر جادوگران « (4) هم نامیده میشه ، بر روی تکه‌ی کوچکی از سنگ استقرار گرفته که محیطش فقط سی سانتی‌متره. عکسای اینجا ک توی اینترنت ، ظرف این سال‌ها پخش می‌شده عده‌ای همیشه میگفتن این عکسا فوتوشاپه ، اما حقیقت اینه ک اینجا واقعیت محض هست ، نمونه‌ای از استعدادهای هنریِ مامِ طبیعت.

کُلِ دشت بریمهام ، یکی از عجیب‌ترین محیط‌های طبیعیِ انگلستان تلقی میشه. در دوران ویکتوریایی ، این صخره‌های عجیب ، خیلیا رو ب این جمع‌بندی رسونده بود ک اینجا ب وسیله‌ی جادوگران ، خَلق شده ، این فقط در قرن بیستم بود ک مردم سرانجام فهمیدن ک این صخره‌ها حاصل هیجده‌ هزار سال !!! فرسایش مداوم هستن(5)

شنیع نوشت : نمیدونم چرا ، اما فک می‌کنم اگه این صخره توی کشور خودمون بود یه عده‌ای میرفتن روش یادگاری می‌نوشتن یا مثلن با تیشه شروع میکردن ب تراشیدن اون پایه از پائین ، ببینم این وزن دویست تُنی تا کی میتونه روی یه پایه‌ی باریک ، مقاومت کنه !!!! بعدم ب احتمال زیاد در همین حال از خودشون فیلم میگرفتن و توی تلگرام با کماااال افتخار منتشر میکردن !!!!! شایدم هیچوخ اینجور نمی‌شد و این تفکراتِ قبیح ، ناشی از ذهن بدبین منه ! اما ب هر حال ، دست خودم نیس ؛ این افکار شنیع از ذهنم میگذره !!!! 


  1. Brimham Moor in North Yorkshire
  2. Idol Rock
  3. Druids Idol
  4. Druid’s Writing Desk
  5. این متن ، نوشته‌ی من نیست ؛ ترجمه‌ای ست آزاد توسط من از متن ذیل ب زبان انگلیسی. واسه اینکه تطبیق دادن ترجمه‌ی من با متنِ اصلی انگلیسی آسون‌تر بشه متن اصلی رو هم اینجا آوردم : 
متن اصلی ب زبان انگلیسی :

The 50-acre expanse of Brimham Moor in North Yorkshire, England is home to a number of curious rock formations shaped by tens of thousands of years of erosion, but the most impressive of all is Idol Rock, a 200-ton monolith balancing on a tiny pyramidal base.

The 15-foot high Idol Rock looks like it’s about to crumble, but it never does. Weighing an estimated 200 tons, the giant rock formation has been performing its amazing balancing act for as long as anyone can remember, defying the laws of physics and leaving the visitors of Brimham Moor scratching their heads in awe. Also known as The Druids Idol or The Druid’s Writing Desk, this unique attraction sits on a tiny lump of rock only one foot in circumference. Photos of it have been circulating on the internet for years, with many claiming it is just the result of Photoshop manipulation, but the Idol of Brimham is very real, an example of Mother Nature’s artistic talent.

The whole of Brimham Moor is considered one of the United Kingdom’s strangest environments. During the Victorian era, the dozens of curiously-shaped rocks had everyone thinking it was a place created by the Druids, and it was only in the 20th century that people finally realized it was just the result of 18,000 of years of constant erosion. “For Brimham, could it be transported to Salisbury Plain, would reduce Stonehenge itself to a poor and pygmy miniature,” someone once said about this magical place.


  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۰
دی
۹۴

این بزرگوارانی ک سیمکارتاتون همراه اول هست ، شمام این دو سه روزه‌ی اخیر ، حجم پیامکای تبلیغاتی و اعصاب خورد کنی ک سابقن دریافت میکردید ، ب طرز محسوسی کاهش پیدا کرده ؟ یا فقط منم ک از این سعادت بسسسسسیار بسیار غیر مترقبه !!! بهره‌مند شدم ؟


مثلن امروز من فقط یه پیامک تبلیغاتی واسم اومد اونم از خود همراه اول بود ، نه از اینا ک میگن « بگو چه رنگی دوس داری تا بگیم عشقت قدش چن سانته !!! هر پیام صد و پنجاه تومان !!!!! » 

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۰
دی
۹۴

  • سَیَقُولُ الَّذِینَ أَشْرَکُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَکْنَا وَ لَا آبَاؤُنَا وَ لَا حَرَّمْنَا مِنْ شَیْءٍ ۚ کَذَٰلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّىٰ ذَاقُوا بَأْسَنَا ۗ قُلْ هَلْ عِنْدَکُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا ۖ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ
  • مشرکان (برای اعتذار از کفر و معذرت‌خواهی از تحریم خوراکیهای حلال) خواهند گفت: (شرک ما و تحریم چیزهای حلال از سوی ما، برابر مشیّت خدا است!) اگر خدا می‌خواست، ما و پدران ما مشرک نمی‌شدیم، و چیزی را (از اشیاء حلال بر خود) تحریم نمی‌کردیم. کسانی که پیش از آنان بوده‌اند نیز همین گونه (که به تو دروغ می‌گویند و تو را تکذیب می‌دارند، به پیغمبران ما دروغ می‌گفتند و آنان را) تکذیب می‌نمودند تا (سرانجام طعم) عذاب ما را چشیدند (و کیفر اعمال بد خود را دیدند). بگو: آیا دلیل قاطعی (و سند درستی برای رضایت خدا از شرک خود و تحریم چیزهای حلال، در دست) دارید تا آن را به ما ارائه دهید؟! شما فقط از پندارهای بی‌اساس پیروی می‌کنید و (حجّت و برهانی بر گفتار و کردار خود ندارید. شما نه از روی علم و یقین، بلکه) از روی ظنّ و تخمین کار می‌کنید. 
  • [[«هَلْ عِندَکُم مِّنْ عِلْمٍ»: آیا حجّت و برهان و سند درستی دارید؟ نه ندارید. «تَخْرُصُونَ»: گزاف می‌گوئید. ناسنجیده عمل می‌کنید. دروغ می‌گوئید. از ماده (خَرْص) به معنی: تخمین.]]
  • سوره‌‌ی الأنعام : 148.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 148 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز یکشنبه ، بیستم.


  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۰
دی
۹۴

  • قُلْ لَا أَجِدُ فِی مَا أُوحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّمًا عَلَىٰ طَاعِمٍ یَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ یَکُونَ مَیْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ ۚ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَ لَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ
  • (ای پیغمبر!) بگو: در آنچه به من وحی شده است، چیزی را بر خورنده‌ای حرام نمی‌یابم، مگر (چهار چیز و آنها عبارتند از:) مردار، (همچون حیوان خفه شده، پرت‌گشته، شاخ‌زده، درنده خورنده، ذبح شرعی نشده.) و خون روان (نه بسته همچون جگر و سپرز و خون مانده در میان عروق، که مباح است)، و گوشت خوک که همه‌ی اینها ناپاک (و مضرّ برای بدن) هستند، و گوشت حیوانی که (در وقت ذبح به نام خدا سربریده نشده باشد و بلکه) به نام (بتی یا معبودی) جز خدا سربریده شده باشد (که مایه‌ی خروج از عقیده‌ی صحیح است). ولی اگر کسی (به سبب قحطی و نیافتن چیزی برای خوردن) وادار (به استفاده‌ی از این محرّمات) گردد بدون آن که علاقه‌مند (بدانها) باشد و (از سدّ جوع و اندازه‌ی ضرورت) تجاوز کند (گناهی براو نیست). چه پروردگار تو بس آمرزگار و مهربان است. 
  • [[«مَسْفُوحاً»: ریخته شده. مراد خون جاری و روان از بدن حیوان به هنگام ذبح و جز آن است. با این قید خون جامد، از قبیل: سپرز و جگر، خارج می‌شود. «فَإِنَّهُ رِجْسٌ»: چه جمیع آنها کثیف و ناپاک هستند. چه گوشت خوک کثیف و ناپاک است. مرجع ضمیر می‌تواند سه چیز مذکور بوده و (رِجْسٌ) وصف همه باشد؛ یا این که مرجع (لَحْم)، و (رِجْس) تنها وصف آن باشد. «فِسْقاً»: عصیان. خروج از فرمان یزدان. در اینجا مراد چیزی است که سبب نافرمانی از دستور خدا و خروج از عقیده صحیح الله می‌گردد. «غَیْرَ باغٍ وَ لا عَادٍ»: (به بقره / 173 و مائده / 3) مراجعه شود.]]
  • سوره‌‌ی الأنعام : 145.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 147 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز شنبه ، نوزدهم.


  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۲۰
دی
۹۴

  • قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ قَتَلُوا أَوْلَادَهُمْ سَفَهًا بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ حَرَّمُوا مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ ۚ قَدْ ضَلُّوا وَ مَا کَانُوا مُهْتَدِینَ
  • مسلّماً زیان می‌بینند کسانی که فرزندان خود را از روی سفاهت و نادانی می‌کشند و چیزی را که خدا بدیشان می‌دهد با دروغ گفتن از زبان خدا بر خویشتن حرام می‌کنند. (به سبب چنین دروغ و افترائی و تحریم ناروا و نابه‌جائی) بیگمان گمراه می‌شوند و راهیاب نمی‌گردند.
  • [[«سَفَهاً»: سفاهت. نادانی. مفعول‌له است و یا حال فاعل است و به معنی (سُفَهآءَ) است.]]
  • سوره‌‌ی الأنعام : 140.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 146 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز شنبه ، نوزدهم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۹
دی
۹۴

این قانون مصوب کمیسیون قضائی و حقوقی مجلس شورای اسلامی هست که برای اجرای آزمایشی ب مدت سه سال ، مراحل نهایی لازم‌الاجرا شدن خودش رو می‌گذرونه. واسه آزمونای امسال و سال آینده حتمن بخونید این قانون رو.

برای دانلود در قالب یک فایل پی دی اف ، کلیک کنید. حجم (تقریباً یک مگابایت)

بر اساس توضیحات سایت منتشر کننده‌ی این فایل :

« لایحه قضایی شوراهای حل اختلاف نهایتاً در تاریخ ۱۳۹۴/۱۰/۹ به تایید شورای نگهبان رسید و تا تبدیل شدن به یک قانون لازم الاجرا فاصله زمانی کوتاهی دارد.

با توجه به تغییرات لایحه‌ی اولیه در فرایند بررسی و تصویب و اظهار نظر شورای نگهبان تهیه یک متن کامل و منقح از این قانون جدید التصویب لازم به نظر می رسید، لازم به ذکر است که متن‌های مختلفی تحت عنوان قانون شوراهای حل اختلاف مصوب ۱۳۹۴ در فضای مجازی منتشر شده است که عمدتاً ناقص و یا مربوط به مراحل تقنینی سابق هستند، نسخه ارائه شده با مصوبات و اصلاحات مراحل مختلف به دقت تطبیق داده شده و ارجاعات و مواد مرتبط از سایر قوانین به صورت زیرنویس آمده‌اند. »

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۹
دی
۹۴

  • إِنَّ مَا تُوعَدُونَ لَآتٍ ۖ وَ مَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ
  • بیگمان آنچه (از قیامت و حساب و عقاب و ثواب و اختلاف درجات و درکات) به شما وعده داده می‌شود خواهد آمد، و شما نمی‌توانید (خدا را) درمانده کنید (و از دست عدالت و کیفر او بگریزید). 
  • [[«مُعْجِزِینَ»: درمانده و ناتوان‌کنندگان.]]
  • سوره‌‌ی الأنعام : 134.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 145 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز جمعه ، هجدهم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۸
دی
۹۴

مقدمه :

دو نفر از بازدیدکنندگان محترم لطف کردن و حال و هوای این روزای دل خودشونو با ما به اشتراک گذاشتن که در ادامه میخونید این دو نوشته رو ؛ من هم در پایان مطالبی که ب نظرم رسیده رو عرض می‌کنم ؛ ضمنن آمادگی دارم دلنوشته‌های سایر بازدیدکنندگان محترم رو هم ک صلاح میدونن ما رو با دل خودشون شریک کنن ، در وبلاگ منتشر کنم.


دلنوشته‌ی اول :

این روزها هر کس به من می رسد مرا خوشبخت تر از خودش خطاب میکند !!

زین پس .....

این روزهایم را دوست تر دارم ....

بیشتر از هر زمان دیگری شوق به زندگی دارم

و چه کودکانه دوباره دلم بهانه‌ی ساعت برنارد را گرفته !!!

کاش کسی به من بگوید بزرگ شدنم واقعی نیست .... آقای راننده لطفا دنیا را نگه دارید . من پیاده میشوم !!

و کاش رویای استیون هاوکینگ به واقعیت بپیوندد و این روزها کمی کش بیاید !!!

و با اجازتون بگم که : 

خواستن عین توانستن است . برای خوشبخت کردن خودمان این دست و آن دست نکنیم ، کمی برای خوشبختی خودمان فداکاری کنیم ، رویاهایمان را جدی بگیریم.

برای نرسیدن ها غصه نخوریم ، تا زنده هستیم امکان جبران وجود دارد ! 

و چقققققدر خوب که مثل انسان‌های بزرگ اولین متهم را خودمان بدانیم ! از اینکه هیچ وقت زندگی شروع نشود بترسیم نه از قدم در راه نهادن !

و سپس از خدا بخواهیم که خدایا : کمکم کن تا امروزم را با حسرت دیروزم بسازم ....


دلنوشته‌ی دوم :

این روزا چقدر سخت میگذره برام...

یه وقتایی تو زندگی هست که آدم از تمام عالم و آدم دلش میگیره، یه وقتایی تو زندگی هست که آدم احساس افسردگی مطلق میکنه، احساس آشفتگی، احساس پوچی حتی...! و من این روزها دقیقا همین احساس رو دارم... الان که اواخر دوره‌ی کارشناسی هستم دیگه اون شور و شوق همیشگی رو ندارم، نمیدونم... گاهی وقتا به خودم میگم: این همه زحمت، این همه سختی برای چی؟؟ اصن که چی؟؟ آخرش میخواد چی بشه؟؟ اما وقتی نظر لطف اساتید رو نسبت به خودم می‌بینم از خودم خجالت میکشم بابت این افکار، احساس میکنم به خاطر اساتیدم مخصوصا شما هم که شده حتما حتما باید به جایی برسم و زحماتتون رو جبران کنم.

ولی این روا خیلی آشفته ام... خیلی... آخه میدونید بعضی سختی ها آدمو قوی نمیکنه، آدمو از پا میندازه رسمن

بعضی وقتا از خونه میزنم بیرون و بی هدف توی خیابونا قدم میزنم...کجا میرم؟ نمیدونم! زل میزنم به کفشام و فقط راه میرم و صدای قدم‌هایی رو میشنوم که برای ناکجا آباد برداشته میشه! این روزا فقط خودم موندم با یه مشت کاغذ و قلم که تنهایی‌هامو باهاش پر میکنم... کارم شده گریه زیر دوش حموم، آخه اینجوری دیگه معلوم نیست چقدر اشک ریختم، دیگه کسی صدای هق هقم رو نمیشنوه، دیگه میتونم توی تنهایی خودم هرررررر چقدر دلم میخواد گریه کنم، میتونم به بغضم اجازه بدم بترکه و به اشکام اجازه بدم بی هیچ دغدغه ای سرازیر بشن اینجوری حتی خودمم اشکامو حس نمیکنم...

این روزا لحظه های زندگیم ناتوان تر از همیشه داره میگذره، گذشته که گذشته، آینده م معلوم نیست، میترسم آخرش شرمنده ی همه ی اساتیدی بشم که همیشه نظر لطفشون شامل حالم بوده مخصوصا و به ویژه شما... میترسم نتونم انتظاراتتون رو برآورده کنم، میترسم توقعات خانواده مو برآورده نکنم، از آینده بیم دارم... از گذشته بدم میاد... حال رو دارم از دست میدم... از آرزوهام میترسم... از آرزوهایی که بهشون نرسیدم و از آروزهایی که برای آینده دارم... از اهدافم... از اطرافم... از همه چی ترس عجیبی دارم. بلاتکلیفی عجیبی سراسر وجودم رو گرفته...
التماس دعا


نظر من در خصوص دلنوشته‌ی اول :

چ جالب ، ک هر دو نوشته بدون اینکه هماهنگی‌ای در کار باشه با عبارت « این روزا » شروع میشن ، در واقع هر دو نویسنده ، خودشون و حال و هوای این روزای خودشونو ترسیم کردن و در اختیار ما گذاشتن.

در خصوص دلنوشته‌ی اول ، چیز زیادی نمیتونم بگم ، غیر از اینکه آرزو میکنم خدا این نعمت‌ها ، این حس و حال و این حس خوشبختی رو بر ایشون مستدام بداره و این حال خوبشون ب یاری و توفیق الهی ، همیشگی بشه براشون. فقط یه نکته ؛ اونم اینکه معنای جمله‌ی آخر از دلنوشته‌ی ایشونو متوجه نشدم ؛ ب عبارت دقیق‌تر ینی نفهمیدم منظور از اینکه آدم ، امروز خودشو با حسرت دیروزش بسازه دقیقن ینی چی !!! شما میدونید ینی چی این جمله ؟


نظر من در خصوص دلنوشته‌ی دوم :

در خصوص دلنوشته‌ی دوم باید چند مطلبو عرض کنم :

اول اینکه بدترین کاری ک آدم میتونه با خودش و مشکلش بکنه اینه ک فک کنه فقط خودشه داره این اوضاع و این حس‌ها رو تجربه می‌کنه و هیشکی تا الان توی همچین اوضاع و احوالی نبوده ، در حالیکه خیلی از اوقات واقعیت چیزی غیر از اینه ، مثلن ب جرئت میتونم بگم نود درصد آدمایی ک سرشون ب تنشون می‌ارزه و ب چیزی فراتر از دوس دختر یا دوس پسر داشتن فک میکنن ، وختی توی دانشگاه ب مقطع پایان کارشناسی نزدیک میشن دقیقن همچین احساساتی رو دارن ، ترس از آینده و نوعی افسردگی و پوچی ، حسی مبنی بر اینکه انگار اینهمه زحمت کشیدن و درس خوندن قرار نیس ب جایی ختم بشه. خود من هم در همون دوران عین همین احساسا رو داشتم ، بسیاری از بازدیدکنندگان محترم هم بودن ک در وبلاگ ، کامنت‌هایی گذاشتن و همین احساسات رو بازتاب دادن. بنابراین بدونیم ک همه همینطورن ، وختی بدونیم ک مشکلی ، احساسی و وضعیتی عمومی و همه‌گیر هست ، کنار اومدن باهاش و تحمل کردنش راحت‌تر و آسون‌تر خواهد بود ؛ این نکته‌ی اول.

دوم اینکه درسته ک ما معلما دوس داریم حاصل زحمات خودمونو در آئینه‌ی پیشرفت شاگردامون ببینیم اما این ب اون معنا نیست ک این امر بشه عاملی برای انتقال استرس ب دانشجویان گرامی ، ب این شکل ک اونا تصور کنن اگه ب هر دلیل توی آزمونی موفق نشن در حق ما خیلی جفا کردن. واقعیت اینه ما دانشجو داشتیم ک در آزمون ارشد ، رتبه‌ی تک رقمی کشوری کسب کرده اما بعد حتا یک تشکر کوچک خشک و خالی هم از ما نکرده و الانم ممکنه ماه تا سال ب یاد ما نباشه ، ما ضمن اینکه خیلی خوشحالیم ، آرزوی موفقیت هم میکنیم براش اما حس سرشکستگی و افسردگی نداریم واسه اینکه اون دانشجو ب یاد ما نیس و زحمات ما رو ب هیچ انگاشته ؛ چون ما معلما واسه قدردانی دانشجوا نیس ک وظیفمونو انجام میدیم ؛ بخاطر اینه ک فک می‌کنیم با خدا معامله می‌کنیم و هر چی هم زحمت بکشیم ولو کسی هم قدردان نباشه ما اجرمونو از کس دیگه‌ای می‌گیریم. در مقابل ، دانشجو هم داشتیم علیرغم اینکه استعداد بسیار زیادی داشته ب نحوی ک مسائل حقوقی رو از ما هم بهتر تجزیه تحلیل میکرده اما ب هر علت ، توی هیچ آزمون حقوقی‌ای نتونسته موفق بشه ، ما ضمن اینکه واسه خودش ناراحتیم اما فک نمی‌کنیم زحماتمون هدر رفته ، ب هر حال ما در قبال خدا ، جامعه و وجدان خودمون ، مسؤولیتی داریم ک در هر ترم صرفنظر از قوت و ضعف دانشجویان اون ترم از نظر علمی و جذب مطالب ، اون وظیفه رو ب احسنِ نحو انجام میدیم ، حالا هر کی از این فرصت استفاده کرد و خودشو ب جایی رسوند اسباب خوشحالی ماست ، هر کی هم نتونست ب هر دلیل خودشو بالا بکشه ، نباید فک کنه ما الان از غصه دق می‌کنیم و می‌میریم ، البته طبیعیه ک ناراحت میشیم ، مخصوصن در مورد دانشجویانی ک استعداد بالایی دارن و ما مطمئنیم ک میتونن ب جایی برسن و ب خونواده و جامعه‌شون خدمت کنن ولی اگه اون دانشجو هم توی کلاس من نبود ، من عینِ همون زحمتا رو واسه بقیه می‌کشیدم و بود و نبود اون دانشجو تأثیری در انجام وظیفه‌ی من نداره. اینا رو گفتم تا نتیجه‌گیری کنم ک دانشجو نباید یه استرس مضاعفی واسه خودش ایجاد کنه و فک کنه اگه خدای ناکرده توی آزمونی قبول نشه ما معلما افسرده میشیم یا ب طرز غیر قابل تحملی ناراحت میشیم یا فک می‌کنیم زحماتمون ب کلی بر باد رفته. هم بیخیالی دانشجویان نسبت ب زحماتی ک معلمش میکشه اشتباهه و بی احترامی ب استاد محسوب میشه ، هم اینکه نسبت ب پاسخگویی ب زحمت معلمانش استرس داشته باشه ب نحوی ک کارش ب افسردگی و یأس برسه اشتباهه.

سوم اینکه بعد از اینکه فهمیدیم این حس افسردگی طبیعیه و بعد از اینکه دونستیم ما موظف نیستیم ک برای پاسخگویی ب زحمت معلممون ب هر نحوی هست توی آزمونی قبول بشیم ، میمونه اینکه چطور ب جنگ این احساسات ناخوشایند بریم. راه چاره‌ش رو قبلن بارها عرض کردم ، بخصوص توی وبلاگ قبلی. چاره اینه ک فک کنیم ما اصلنِ اصلن قرار نیس ب جایی برسیم و قرار هم نیس پاسخگوی زحمت کسی باشیم ، قراره خودمون واسه لذت خودمون بشینیم و حقوق بخونیم ، چون توی دانشگاه ، آدم انقد استرس پرسش و نمره‌ی میان ترم و پایان ترم و فشردگی امتحانا رو داره ک از درس خوندن کمتر لذت می‌بره ، ب همین خاطر بعد از فارغ‌الحصیل شدن ، تازه بهترین زمانه واسه پرداختن ب تحصیل !!! وختی اینطور دیدی در خودتون ب وجود آوردید بعد می‌بینید چقــــــــــــــــدر از استرس و فشاری ک روتون هست کم میشه و چقــــــــــــــــدر از این احساس یأس دور میشین و چقــــــــــــــــدر درس خوندن لذت بخش میشه واستون.

چهارم و مهم‌تر از همه اینکه ارتباطمون رو با خدا نزدیک کنیم و بدونیم آرامش و سکینه‌ی واقعی فقط با یاد خداست ک بر دلهای ما نازل میشه و فراموش نکنیم ک « ألا بذکر الله تطمئنّ القلوب » ، اگر خودمون رو وصل کنیم ب دریای قدرت ، ثروت ، عزت، شوکت و مکنت ، حوضچه‌ی وجودمون پر میشه از اون صفات و در این صورت کوووووچکترین دلیلی واسه یأس و افسردگی و ترس از آینده و حسرت نسبت ب گذشته وجود نداره.


أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لَا هُمْ یَحْزَنُونَ

هان! بیگمان دوستان خداوند (سبحان) ترسی بر آنان (از خواری در دنیا و عذاب در آخرت) نیست و (بر از دست رفتن دنیا) غمگین نمی‌گردند (چرا که در پیشگاه خدا چیزی برای آنان مهیّا است که بسی والاتر و بهتر از کالای دنیا است).

 « سوره‌ی مبارکه‌ی یونس ؛ آیه‌ی 62 »

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۸
دی
۹۴

  • ذَٰلِکَ أَنْ لَمْ یَکُنْ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُرَىٰ بِظُلْمٍ وَ أَهْلُهَا غَافِلُونَ
  • این (ارسال رسل) به خاطر آن است که پروردگارت هیچ گاه مردمان شهرها و آبادیها را به سبب ستمهایشان هلاک نمی‌کند، در حالی که اهل آنجا (به سبب نیامدن پیغمبران به میانشان و نبودن راهنمایان و عدم تبلیغ مبلّغان، از حق) غافل و بی‌خبر باشند. 
  • [[«لَمْ یَکُنْ ... بِظُلْمٍ»: خدا کسی را به سبب ستمهایش مجازات نمی‌کند در حالی که.]]
  • سوره‌‌ی الأنعام : 131.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 144 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز پنجشنبه ، هفدهم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۷
دی
۹۴

  • وَ کَذَٰلِکَ جَعَلْنَا فِی کُلِّ قَرْیَةٍ أَکَابِرَ مُجْرِمِیهَا لِیَمْکُرُوا فِیهَا ۖ وَ مَا یَمْکُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَ مَا یَشْعُرُونَ
  • همان گونه (که در مکّه سردمداران آنجا را فاسقان و گناه‌پیشگان تشکیل می‌دادند. همیشه هم) در هر شهری (که تا اندازه‌ای بزرگ و پرجمعیّت باشد) سردمداران آنجا را از بزهکاران فراهم می‌سازیم تا در آنجا به نیرنگ پردازند (و عاقبت وسیله‌ی خرابی شهر و انحراف مردمان را فراهم سازند. همه باید بدانند که) اینان جز به خویشتن نیرنگ نمی‌زنند ولی خودشان نمی‌دانند (که سرمایه‌های وجود خود، اعم از فکر و هوش و ابتکار و عمر و وقت و مال خویش را به جای صرف سعادت صرف شقاوت می‌کنند). 
  • [[«أَکَابِرَ: بزرگان. سردمداران. «مُجْرِمیها»: مجرمین آنجا. «جَعَلْنا ... أَکابِرَ مُجْرِمِیهَا»: (أَکابِرَ) مفعول اوّل و (مُجْرِمیها) مفعول دوم است و برعکس. یا این که (أَکابِرَ) مفعول اوّل و (فِی کُلِّ قَرْیَة) مفعول دوم و (مُجْرِمِیهَا) مضاف‌الیه است. و یا این که (جَعَلْنَا) را به معنی: مکانت‌دادن و منزلت بخشیدن گرفت، که در این صورت تنها به یک مفعول نیازمند است که (أَکَابِرَ) است. به هر حال معنی چنین می‌شود: بزرگان آن شهر را به لهو و لعب و فساد و تباهی می کشانیم. گناهکاران آن شهر را بزرگان آنجا می‌گردانیم. بزرگان گناه‌پیشه آن شهر را در آنجا مکانت و منزلت می‌دهیم و ریاست و قدرت می‌بخشیم. «لِیَمْکُرُوا»: لام آن لام عاقبت است. مراد این است که مفاسد و بدبختیهای اجتماع از سردمداران بی‌دین و ناپرهیزگار سرچشمه می‌گیرد، و ایشانند که مردمان را از راه حق منحرف می‌سازند.]]
  • سوره‌‌ی الأنعام : 123.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 143 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز چهار شنبه ، شانزدهم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۶
دی
۹۴




مکان : kannesteinen - کِنّس تی نِن - نروژ


طعنه‌نوشت : چه طعنه‌‌آمیزه که در جدال ابدی بین آب و سنگ ، آبِ نرم و لطیف ، همیشه بر سنگ سخت و مقاوم پیروز می‌شه !!! گیرم ک هزاران ساااال طول بکشه ، مهم اینه پشتکار حتا سنگ رو هم تسلیم می‌‌کنه !!!!

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۶
دی
۹۴

  1. سؤالات این درس طرح شد ؛ همین امشب !
  2. در خصوص این سؤال که در طرح درس هست ، مبنی بر اینکه « موضوع معامله ، چگونه معین می‌شود » در کلاس هم پرسیده شد ، منم عرض کردم که پاسخ این سؤال رو واگذار می‌کنیم ب مباحث خودخوان ؛ اما چون اون قسمت از خودخوان‌ها در طول ترم معرفی نشد ، قاعدتاً نتیجه‌ش این میشه که از این مبحث در امتحان، سؤال طراحی نخواهد شد.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۶
دی
۹۴

  • وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ ۚ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا یَخْرُصُونَ
  • اگر از بیشتر مردم (که کافران و منافقانند) پیروی کنی، تو را از راه خدا دور می‌سازند. چرا که آنان جز از ظنّ و گمان پیروی نمی‌کنند و آنان جز به دروغ و گزاف سخن نمی‌گویند.
  • [[«یَخْرُصُونَ»: گزاف می‌گویند. از روی ظنّ و تضیامین، نه علم و یقین سخن می‌گویند. یاوه‌سرائی می‌کنند و دروغ می‌گویند.]]
  • سوره‌‌ی الأنعام : 116.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 142 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز سه شنبه ، پانزدهم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۵
دی
۹۴

  • وَ لَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ ۗ کَذَٰلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ
  • (ای مؤمنان!) به معبودها و بتهائی که مشرکان بجز خدا می‌پرستند دشنام ندهید تا آنان (مبادا خشمگین شوند و) تجاوزکارانه و جاهلانه خدای را دشنام دهند. همان گونه (که معبودها و بتها را در نظر اینان آراسته‌ایم) برای هر ملّتی و گروهی کردارشان را آراسته‌ایم. (هرکسی کار خود را زیبا می‌بیند. بزهکار بر اثر تکرار گناه قبح آن در نظرش زدوده می‌شود و بر اثر وسوسه‌ی شیطانی و نفسانی زشت زیبا جلوه‌گر می‌گردد. به هر حال) عاقبت بازگشتشان به سوی خدایشان است و خدا آنان را از آنچه کرده‌اند آگاه می‌سازد (و پاداش و پادافره نیکان و بدان را خواهد داد).
  • [[«لا تَسُبُّوا»: دشنام ندهید. «الَّذِینَ»: کسانی را که. اگر مراد از (الَّذِینَ) خود مشرکان باشد، معنی چنین می‌شود که دشنام به معبودها و بتهای مشرکان در اصل دشنام به خود آنان است. معبودها و بتهائی که. با توجّه بدین معنی، به کار رفتن (الَّذِینَ) بنابر عقیده مشرکان است که معبودها و بتهای خود را متصرّف در امور می‌بینند و همچون ذوی‌العقول می‌پندارند. یا بر اثر تغلیب ذوی‌العقولی است از قبیل: فرشتگان، عیسی، عُزَیر و غیره که با دیگر چیزها پرستش می‌کنند. «یَدْعُونَ»: می‌پرستند. «عَدْواً»: تجاوزکردن از حق و گرائیدن به باطل. حال یا مفعولٌ‌له است.]]
  • سوره‌‌ی الأنعام : 108.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 141 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز دوشنبه ، چهاردهم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۵
دی
۹۴

  • وَ هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ کُلِّ شَیْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِرًا نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَرَاکِبًا وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِیَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنَابٍ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهًا وَ غَیْرَ مُتَشَابِهٍ ۗ انْظُرُوا إِلَىٰ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَ یَنْعِهِ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکُمْ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ
  • و او کسی است که از (ابرِ) آسمان، آب (باران) فرو می‌فرستد، و ما (که خدائیم، با قدرت سترگ خود) به وسیله‌ی آن آب، همه رُستنیها را می‌رویانیم و از رُستنیها سبزینه بیرون می‌آوریم، و از آن سبزینه، دانه‌های تنگاتنگ یکدیگر، و از شکوفه‌های درخت خرما خوشه‌های آویزان نزدیک بهم و در دسترس، و باغهای انگور و زیتون و انار پدید می‌سازیم که (در شکل و مزه و بو و سود) همگون و یا غیرهمگونند. بنگرید به میوه‌ی نارس و رسیده‌ی یکایک آنها، آن گاه که میوه دادند. بیگمان در این (گوناگونی درونی و بیرونی و تغییر آغاز و انجام میوه‌ها) نشانه‌ها و دلائل (خداشناسی) است برای کسانی که (حق را می‌پذیرند و بدان) ایمان می‌آورند.
  • [[«السَّمَآءِ»: آسمان. بالای سر. مراد ابر است (نگا: نور / 43، واقعه / 69). «فَأَخْرَجْنَا»: عطف متکلّم بر غائب برای التفات است. «نَبَاتَ کُلِّ شَیْءٍ»: گیاهان و رُستنیهای گوناگون. گیاهان و رُستنیهای مورد نیاز همه‌چیز، اعم از انسان و حیوان و اشیاء. «خَضِراً»: سبز و تازه. سبزینه یا کلروفیل که منشأ اصلی دانه‌ها و میوه‌ها است (نگا: قصّة‌الایمان، صفحه 345). «مُتَرَاکِباً»: تنگاتنگ یکدیگر. متراکم. «طَلْع»: شکوفه خرما. میوه کال خرما. «مِن طَلْعِهَا»: این عبارت بدل جزء از کلّ (مِنَ الْنَّخْلِ) است و در آن عامل تکرار شده است. «قِنْوَانٌ»: جمع قِنْو، خوشه‌های خرما. «دَانِیَةٌ»: در دسترس. نزدیک. «یَنْع»: رسیده. «أُنظُروا إِلَی ثَمَرِهِ ...»: نگریستن به معنی دقّت و وارسی است و چه بسا خداوند بزرگوار خواسته باشد مؤمنان را متوجّه این نکته فرماید که گیاهان نیز دارای نر و ماده هستند. ضمیر (ه) به جمیع درختان و همچنین یکایک آنها برمی‌گردد.]]
  • سوره‌‌ی الأنعام : 99.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 140 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز دوشنبه ، چهاردهم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۴
دی
۹۴



هیچگاه ضبط کردن تصاویر در تلفن هوشمند ، بهتر از زیستن در آن لحظه نیست. 



+ این تصویر و متنی ک در اون درج شده ، یکی از بههههترین تصاویر و متونی است که ظرف چند مدت اخیر دیدم ؛ میگن گاه یه تصویر ، یه دنیا حرف داره توی خودش ، همینه واقعن !!!

  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۴
دی
۹۴

  • وَ هَٰذَا کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَکٌ مُصَدِّقُ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَىٰ وَ مَنْ حَوْلَهَا ۚ وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ یُؤْمِنُونَ بِهِ ۖ وَ هُمْ عَلَىٰ صَلَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ
  • این (قرآن) کتابی است که ما آن را فرو فرستاده‌ایم (همان گونه که تورات را قبلاً فرو فرستاده‌ایم). پرخیر و برکت است (و تا به قیامت ماندگار می‌ماند). تصدیق‌کننده‌ی همه‌ی کتابهای (آسمانی از قبیل تورات و انجیل) است که پیش از آن نازل شده‌اند. (آن را فرو فرستاده‌ایم) تا با آن (اهل) مکّه و کسان دور و بر آن (یعنی همه‌ی مردمان جهان) را (از خشم خدا) بترسانی. کسانی که به آخرت ایمان دارند بدان ایمان می‌آورند (چرا که امید به ثواب و هراس از عقاب ایشان را بدین امر وا می‌دارد. و هم بدان سبب) آنان بر (ادای به موقع و به گونه‌ی شایسته‌ی) نماز خود، محافظت می‌ورزند.
  • [[«مُبَارَکٌ»: پرخیر و برکت. دراز آهنگ و دیرپای. «مَا بَیْنَ یَدَیْهِ»: مراد همه کتابهای آسمانی پیش از قرآن است. «أُمَّ الْقُرَی»: مراد مکّه است که از هر سو مسلمانان رو بدان می‌دارند و به سوی آن نماز می‌خوانند. «مَنْ حَوْلَهَا»: کسانی که در پیرامون مکّه در همه اقطار زمین زندگی کرده و می‌کنند (نگا: انعام / 19 و 90، فرقان / 1، سبأ / 28).]]
  • سوره‌‌ی الأنعام : 92.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 139 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز یکشنبه ، سیزدهم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۳
دی
۹۴

  • الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَٰئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ
  • کسانی که ایمان آورده باشند و ایمان خود را با شرک (پرستش چیزی با خدا) نیامیخته باشند، امن و امان ایشان را سزا است، و آنان راه‌یافتگان (راه حق و حقیقت) هستند.
  • [[«لَمْ یَلْبِسُوا»: آمیخته نکرده‌اند. «ظُلْم»: شرک (نگا: لقمان / 13). «لَمْ یَلْبِسُوا إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ»: مراد این که همراه ایمان به خدا، در برابر دیگران نیز کرنش نمی‌برند و برای آنها قربانی و نذر نمی‌کنند و جلب منافع و دفع بلایا نمی‌خواهند و ... (نگا: یوسف / 106، عنکبوت / 61 - 65، زمر / 3).]]
  • سوره‌‌ی الأنعام : 82
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 138 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز شنبه ، دوازدهم.
  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۳
دی
۹۴

مقدمه‌ی مطلب :

یکی از بازدیدکنندگان محترم ، لطف کردن خاطرات خودشونو از تابستان گذشته و درس خوندن در اون ایام با همه‌ی ما به اشتراک گذاشتن ؛ در راستای تشویق به درس خوندن در ایام تعطیل و به بطالت نگذروندن اوقات ، این مطلب رو در وبلاگ قرار میدم ؛ خوبیِ این درس خوندنای اشتراکی اینه که همیشه روزایی رو می‌سازه پر از خاطره ؛ همچنان که این مطلب هم ب خوبی همین خاطره‌سازی رو بازتاب میده.

این وبلاگ ، از انتشار خاطراتی از این دست ، در این زمینه و زمینه‌های مشابه دیگه استقبال می‌کنه ؛ از بازدیدکننده‌ی محترمی ک لطف کردن و خاطرات خودشونو ارسال کردم بسیار ممنونم.

اصل مطلب :

ما تابستون با دوستان شروع کرده بودیم واسه ارشد میخوندیم، بیشتر فقه میخوندیم! راستش برنامه ریزی کردیم که توی خونه بخونیم ولی خب همیشه به هر دلیلی نمیشد! بنابراین تصمیم گرفتیم با هم بخونیم و راهی هم جز رفتن به کتابخونه برامون باقی نموند! بعد از مشورت یکی از کتابخونه های شهر رو انتخاب کردیم قرار گذاشتیم 8 صب تا آخرین ساعت کاری کتابخونه بریم و درس بخونیم ناهار هم روزی یکیمون با خودش میاورد. 


این رو فرشی ای که در تصاویر فوق می‌بینید دورانی داشتیم ما باهاش!!! اصن هر وقت که تصمیم میگرفتیم بریم داخل کتابخونه و درس بخونیم یه اتفاقی میفتاد که مجبور میشدیم بیایم بیرون و من دوباره باید میرفتم خونه و این رو فرشی رو میاوردم!!! اصن یه وضی!!! دیگه میگفتیم سرنوشت ما با این رو فرشی گره خورده!!!! کاریش نمیشه کرد!!

 ما در حال خوندن فقه بودیم! هر کدوم از اون جا نوشابه کوچولوها رو که در تصویر ذیل می‌بینید شب میذاشتیم در یخچال یخ میبست و با خودمون میبردیم!!!

خاطره از روزهایی که درس میخونیدم که خییییییییییلی زیاده ولی اگه بخوام گزینش کنم براتون: یه بار داشتیم درس میخوندیم دو تا پیرمرد یا شاید هم میانسال (به هر حال هم سن و سالای باباهای خودمون) از کنارمون رد شدن یکیشون گفت: ماشالا، ماشالا، خدا حفظتون کنه ! ولی اون دیگری گفت چه فایده؟؟؟؟؟!!!!!! اینا هر کدومشون در آینده یه معتادی!!!!!! در انتظارشون هست!!! این همه درس میخونن و زحمت میکشن ولی فردا میخوا برن با یه معتاد فلان فلان شده کلنجار برن و بعد با دوتا بچه برگردن سر دست خال خالی پدر مادرشون!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

درمورد اینکه چرا بیرون کتابخونه درس میخوندیم باید بگم که محیط کتابخونه به حدی تاریک بود که اصصصصصصلا تمرکز واسه آدم نمیموند!!! علاوه بر این ما چون سه نفری فقه میخوندیم و مشکلات ترجمه و مفهوم و... را با هم حل میکردیم و بحث میکردیم توی محیط کتابخونه نمیشد حرف بزنیم!!!!
دیگه اینکه همین! اون روزا با وجود تمام سختی هاش خییییییییلی خوش گذشت و خاطره انگیز بود!

اینم ناهارمون قبل از خوردن !!!! جاتون خالی سالاد الویه!!!!


همون ناهار ؛‌ منتها بعد از خورده شدن : 

هرچند که مطالبی که خوندیم الان نیاز به مرور داره چون بعضی جاهاش کلا یادمون رفته ولی خوبیش اینه که حداقل تابستون رو به بطالت نگذرونیم!!!!!

این عکسی که غوره دستمه مربوط به یه روز خاطره انگیزه! روزی که موفق شدیم 13 صفحه فقه بخونیم خییییلی دقیق و کامل !! اون روز یکی از دوستان با خودش غوره آورده بود و برای ناهار هم سمبوسه درست کرده بود به همراه فلفل اورده بود!!!!! من هم که کنترل خومو در مواجهه با طعم ترش و تند از دست میدم گفتم که غوره‌ها رو بیار بده تا با نمک بخوریم!! آخر اون روز بعد از خوردن اون چیزای خوشمزه و خوندن 13 صفحه فقه همه با هم رفتیم سینما !!!! فیلم خیلی خوبی بود و از قضا در مورد زندگی یه خانوم وکیل بود !!!! به هر حال خیلی خوش گذشت !!!!!!


  • دکتر سیدنوراله شاهرخی
۱۳
دی
۹۴
  • فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَىٰ کَوْکَبًا ۖ قَالَ هَٰذَا رَبِّی ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِینَ
  • (از جمله) هنگامی که شب او را در برگرفت (و تاریکی شب همه‌جا را پوشاند) ستاره‌ای (درخشان به نام مشتری یا زهره) را دید (بر سبیل فرض و إرخاءالْعِنان) گفت: این پروردگار من است! امّا هنگامی که غروب کرد (برای ابطال عقیده‌ی ستاره‌پرستان موجود در آن محیط) گفت: من غروب‌کنندگان را دوست نمی‌دارم (و به عبادت چیزهای تغییرپذیر و زوال‌پذیر نمی‌گرایم). 
  • [[«جَنَّ عَلَیْهِ»: او را فرا گرفت. «اَفَلَ»: غروب کرد. «اْلآفِلِینَ»: غروب‌کنندگان.]]
  • سوره‌ی الأنعام : 76.
  • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 137 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
  • متعلق ب روز جمعه ، یازدهم.
    • دکتر سیدنوراله شاهرخی
    ۱۳
    دی
    ۹۴
    • وَ ذَرِ الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَعِبًا وَ لَهْوًا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا ۚ وَ ذَکِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا کَسَبَتْ لَیْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیٌّ وَ لَا شَفِیعٌ وَ إِنْ تَعْدِلْ کُلَّ عَدْلٍ لَا یُؤْخَذْ مِنْهَا ۗ أُولَٰئِکَ الَّذِینَ أُبْسِلُوا بِمَا کَسَبُوا ۖ لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِیمٍ وَ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْفُرُونَ
    • کسانی را ترک کن که آئین (فطری و آسمانی) خود را به بازی و شوخی گرفته‌اند و زندگی دنیا آنان را گول زده است (و آخرت را از یادشان برده است). و به آن (زمزمه‌ی جاویدان قرآن، پیوسته ایشان را) پند و اندرز بده (و بدانان بگو که در روز قیامت) هرکسی در گرو اعمالی است که انجام داده است و مسؤول چیزهائی است که فراچنگ آورده است، و بجز خدا برای ایشان یار و یاوری و میانجی و واسطه‌ای نیست (تا مردمان را از عذاب دوزخ برهاند و به بهشت وارد گرداند). و اگر چنین کسی هرگونه فدیه و تاوانی (که تو می‌دانی، برای نجات خود) بپردازد، از او دریافت نمی‌گردد (و پذیرفته نمی‌شود). آنان کسانی هستند که گرفتار اعمالی شده‌اند که کرده‌اند (و به زندان چیزهائی دربندند که فراچنگ آورده‌اند). برای آنان به سبب کفری که می‌ورزیده‌اند، نوشیدنی بسیار داغ و عذاب بس دردناکی است.
    • [[«ذَرْ»: ترک کن. رها کن. از ماده (وذر). «غَرَّتْهُمْ»: گولشان زده است. فریبشان داده است. «ذَکِّرْ بِهِ»: بدان پند ده. مردمان را به قرآن راهنمائی و ارشاد کن. «أَن تُبْسَلَ»: تا دچار هلاکت نشود. تا هلاک نگردد. این که مرهون و محبوس شود. جمله مفعول لَهُ است و تقدیر چنین است: لِئَلاّ تُبْسَلَ؛ مَخَافَةَ أَن تُبْسَلَ؛ یا این که مفعولٌ‌بِهِ فعل (ذَکِّرْ) است. واژه (تُبْسَلَ) از ماده (بَسْل) به معنی حبس، و هلاک است. «تَعْدِلْ»: فدیه دهد. تاوان و عوض دهد. «عَدْل»: فدیه. عوض. قیمت. «أُبْسِلُوا بِمَا»: در گروِ چیزی هستند که. گرفتار چیزی هستند که. هلاک می‌گردند به سبب چیزی که. به زندان دوزخ گرفتار می‌آیند به سبب چیزی که. «شَرَابٌ»: نوشیدنی. نوشابه. «حَمِیمٍ»: آب داغ. آب بسیار گرم.]]
    • سوره‌ی الأنعام : 70.
    • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 136 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
    • متعلق ب روز پنج‌شنبه ، دهم.
    • دکتر سیدنوراله شاهرخی
    ۱۱
    دی
    ۹۴


    بشکه نوشت : کسی که سرِ خدا کلاه بذاره ، خدا بشکه میذاره سرش !!!! گفته باشم !!!!

    • دکتر سیدنوراله شاهرخی
    ۱۱
    دی
    ۹۴

    • وَ إِذَا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّىٰ یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ ۚ وَ إِمَّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَىٰ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ
    • هرگاه دیدی کسانی به تمسخر و طعن در آیات (قرآنیِ) ما می‌پردازند، از آنان روی بگردان (و مجلس ایشان را ترک کن و با آنان منشین) تا آن گاه که به سخن دیگری می‌پردازند. اگر شیطان (چنین فرمانی را) از یاد تو برد (و دستور الهی را فراموش کردی)، پس از به خاطر آوردن (و یاد کردن فرمان، از پیش ایشان برخیز و) با قوم ستمکار منشین. [[«یَخُوضُونَ»: فرو می‌روند. یاوه‌سرائی می‌کنند. در اینجا مراد تمسخر قرآن و استهزاء دین و ایمان است (نگا: نساء 140 و انعام / 70). «امَّا یُنسِیَنَّکَ الشَّیْطَانُ»: اگر اهریمن آن را از یاد تو برد. در اینجا هر چند روی سخن به پیغمبر است، ولی در حقیقت منظور پیروان او است. نسیان پیغمبران در اموری بوده است که مربوط به کار تبلیغ احکام دین و مقام رسالت نبوده و بلکه غفلت در موضوعات عادی از قبیل سهو در نماز بوده است و چنین فراموشی و غفلتی موجب اضاعه فریضه‌ای یا تحریم حلال و تحلیل حرام نگشته است (نگا: کهف / 63 و 73، یوسف / 42). «الذِّکْرَی»: به یاد آوردن. متوجّه شدن. تذکّر.]]
    • سوره‌ی الأنعام : 68.
    • این آیه ، آیه‌ی منتخب از صفحه‌ی 135 از قرآن ، به خط عثمان طه است.
    • متعلق ب روز چهارشنبه ، نهم.
    • دکتر سیدنوراله شاهرخی